اهميت معاونت مطبوعاتی
منصور رییسسعدی
خبر استعفای معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آنهم در شرایطی كه تنها یك سال و یك ماه از انتصاب ایشان گذشته بود جای تامل دارد ولی از دو منظر میتوان به جایگاه معاونت مطبوعاتی این وزارتخانه به ویژه در مقایسه با سایر معاونتهای آن نگریست. از سوی دیگر این پرسش مطرح میشود كه كوتاه بودن دوره مدیریتها آنهم برای مطبوعات كه روزهای شكنندگی خود را بیش از هر زمان دیگری تجربه میكنند چقدر تاثیر مخرب دارد. واقعیت این است كه فعالیت معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مقایسه با سایر معاونتهای این وزارتخانه چالشبرانگیزتر است. برای نمونه نگاه كنید و ببینید در طول سال چند فیلم ساخته میشود و معاونت سینمایی این وزارتخانه با چه چالشهایی مواجه است. در معاونت فرهنگی چقدر كتاب در طول سال تالیف و منتشر میشود كه چالشبرانگیز شده باشد؟ اما فعالیت هزار نشریه و هزاران وبسایت و پایگاه خبری روزانه چالشهای بسیاری را متوجه معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میكند. به نظرم همین چالشبرانگیزبودن جایگاه و نوع فعالیت این معاونت به كوتاه شدن دورههای مدیریتی در آن ارتباط پیدا میكند؛ بطوری كه میتوان گفت در مقایسه دورهای مختلف ریاستجمهوری در كشورمان در هیچ دورهای معاون وزیر مطبوعاتی فرهنگ و ارشاد اسلامی دوره طولانیای را به جز در دولت آقای روحانی تجربه نكرده است؛ به عبارتی به جز آقای حسین انتظامی كه حدود 5 سال معاون مطبوعاتی وزیر بود بقیه معاونان مطبوعاتی دورهای بین 2 تا 3 سال را تجربه كردهاند؛ البته میتوان گفت آقای سلطانیفر كوتاهترین زمان را در میان معاونان مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتهاند.
از منظری دیگر عملا در دو دوره ریاستجمهوری با وجود ثبات در مدیریت كلان اجرایی كشور اما شاهد آن هستیم كه دو یا سه معاون مطبوعاتی تغییر كرده است. حدسهایی میتوان درباره استعفای آقای سلطانیفر از جمله عدم تخصیص اعتبارات یا شرایط حساس تحریمها زد اما آنچه به قطعیت میتوانم به آن اشاره كنم این است كه ایشان بیش از آنكه به كار اجرایی علاقهمند بوده باشند به كار علمی و آكادمیك و تدریس در دانشگاه علاقهمند بودهاند. حتی در این مدت هم تلاش كردند در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی كارها به سمت كارهای آكادمیك تا امور اجرایی هدایت شود. اما باز هم قضاوت درباره این نكته از ویژگیهای «محمد سلطانیفر» با كسانی است كه بیشتر كارهای او را دنبال كردهاند. اما بحث درباره پرسش دیگری كه نگرانی اصحاب مطبوعات را به دنبال دارد این است كه آیا مدیریتهای كوتاهمدت نظیر همین دوره یكسال و یك ماهه آثار مخربی بر مطبوعات كشور ندارد؟ طبیعی است كه مدیریتهای كوتاهمدت آسیبزاست و به اصطلاح عوام تا كسی بیاید بر سر كاری سوار شود مدتی زمان لازم است. اما صرفا نمیتوان گفت مدیریتهای كوتاهمدت به مطبوعات آسیب وارد میكند زیرا هر دولت یك برنامه كلان دارد و مدیران میانی آن نظیر معاونان وزیر باید آن طرح كلی را اجرا كنند بنابراین لزومی ندارد با تغییر هر معاون وزیر همه برنامهها و همه مدیران تغییر كند و طرح جدیدی تدوین و به اجرا درآید. شاید بهتر است باز هم به چالشبرانگیز بودن این معاونت و خستگی حاصل از نوع كار آن در مقایسه با سایر معاونتها اشاره كنم و این كوتاهمدت بودن مدیریتها را به آن مرتبط بدانم؛ به عبارت دیگر كار هركسی نیست كه بتواند در معاونت مطبوعاتی از پس موضوع آن برآید و واقعا كسی كه در این سمت قرار میگیرد و مسوولیت قبول میكند باید به خوبی با مقوله رسانه و كار در مطبوعات آشنا باشد؛ كما اینكه وقتی صاحبامتیاز و مدیرمسوولی نشریهای را میخواهد منتشر كند مشی آن را مشخص میكند و طی سالها این مشی ثابت است و تغییرات كلان به خود نمیبیند و سردبیری كه برای اداره تحریریه مشغول به كار میشود باید آن مشی را پیاده كند و همه ما مطبوعاتیها به خوبی میدانیم كه كار مطبوعات كار ظریف و طاقتفرسایی است. بنابراین اگر سردبیری هم در كوتاهمدت مدیریت تحریریهای را برعهده داشته باشد به این معنا نیست كه همه دبیران و خبرنگاران را تغییر دهد زیرا قرار نیست مشی آن رسانه تغییر كند. در مورد معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز همین موضوع صادق است. به هر حال در شرایط كنونی وضعیت مطبوعات با وجود تحریمها و بحرانهایی نظیر بحران كاغذ وضعیتی طاقتفرساست و باید امیدوار باشیم فردی كه پس از این معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود بتواند این شرایط را مدیریت و از پس تحریمها و آثار آن بر مطبوعات هم برآید.