يك گام بزرگ و رو به جلو
عباس عبدي
سخنان روز گذشته آقاي خاتمي درباره مسائل جاري كشور ميتواند نقطه اميدي براي بازسازي جريان اصلاحات و نيز رفع مشكلات كشور باشد. سخناني كه جهتگيري غالب آن، تامين منافع ملي و وحدت آحاد جامعه را نشانه رفته بود و حاكي از تعهد و مسووليت گوينده سخن، نسبت به سرنوشت كشور بود. سخناني كه باوجود ناملايمات گذشته، نشانهاي از خشونت كلامي و كينه و نفرت را در آن نميتوان ديد. كينه و نفرتي كه محور اصلي اظهارات كنوني بسياري از كساني است كه هيچ علاقهاي به سرنوشت كشور ندارند. ديدگاهها و مواضع آقاي خاتمي از يك جهت چيز جديدي نداشت. اين موارد در گذشته نيز كمابيش طرح شده بود و خطوط اصلي آن بر سياست اصلاحطلبي منطبق است. ولي جمعبندي آنها در يك سخنراني و در شرايط كنوني معنا و مفهوم ويژهاي دارد. مجموعه اين سخنان را ميتوان مرتب كرد و با اولويتبندي در قالب يك بيانيه روشن به عنوان ايده اصلاحات در شرايط كنوني ارائه نمود و از اين نظر بيان آنها يك گام رو به جلو محسوب ميشود و همان چيزي بود كه انتظارش ميرفت. هر چند ميتوان نكاتي را به آن اضافه كرد كه از قلم افتادن آنها در يك سخنراني غيرمنتظره نيست، به همين علت پيشنهاد ميكنم كه آقاي خاتمي يا از طرف ايشان، مجموعه اين عناوين را با اولويت و دستهبندي مناسب و در ذيل يك تحليل رسمي جامع و مانع از وضعيت كشور تدوين و ارائه كنند ولي اين فقط ابتداي راه است، زيرا در بهترين حالت اين متن فقط شماي كلي از يك ايده است و نه بيشتر. كسي از اصلاحطلبان يا آقاي خاتمي انتظار ندارد كه فقط به ذكر و بيان ايده بسنده كنند. اين كار شرط لازم و البته در شرايط كنوني گامي بزرگ براي يك مجموعه سياسي است، ولي شرط كافي نيست.
آقاي خاتمي به عنوان رهبر يك جريان سياسي بايد گام دوم و سوم را نيز بردارد، زيرا مردم و جامعه از هر گروه يا گرايش سياسي انتظار عمل دارند و نه فقط ارائه تحليل. گام دوم تعيين ساختار اجرايي و تشكيلاتي يا همان ارادهاي است كه بايد برمبناي اين تحليل عمل كند و آن را پيش ببرد. در واقع معرف هر گروه سياسي وجود چنين ارادهاي است كه همپا و شانه به شانه داشتن يك تحليل و ايده بايد در يك حزب يا گروه سياسي وجود داشته باشد. واقعيت اين است كه ساختارهاي تشكيلاتي موجود ميان اصلاحطلبان يا همان ظرفي كه بايد مظروف اين ايده باشد بسيار كوچكتر از آن است كه بتواند حاملان راستين اجزاي اين ايده در جامعه كنوني ايران باشد. آنان حتي اگر اعتقاد راسخ به اين ايده و عناوين تحليلي آن هم داشته باشند، توان اجرايي آن را ندارند. مثل آن است كه بخواهند موتور يك خودروي شخصي را روي يك تريلي 18 چرخ نصب كنند. بنابراين گام دومي كه بايد برداشته شود تعيين چارچوب و ظرف مناسب براي حمل اين ايده و به ثمر رساندن آن است. گام سومي نيز هست كه در عمل پس از تعيين اين اراده بايد برداشته شود و آن چگونگي تبديل اجزاي اين ايده به برنامههاي عملي و اجرايي و تحقق آنهاست. اين پيچيدهترين بخش از يك برنامه سياسي است، هر چند انتظار نميرود كه به سرعت انجام شود، ولي پس از شكلگيري اراده اصلاحطلبي، شماي اين گام نيز بايد روشن شود و البته نه خيلي دير. منتظر برداشته شدن گامهاي دوم و سوم هستيم.