نامه 72 اقتصاددان به روحاني درباره انتخاب مدير براي
سه پست كليدي اقتصادي دولت:
برخي از
وزراي پيشنهادي
واجد شرايط نيستند
۷2 اقتصاددان در نامهاي به رييسجمهور پيشنهاد كردند افراد خوشنام اقتصادي و متخصص براي سياستگذاري اقتصادي، به ويژه در سمتهاي رييس كل بانك مركزي و سازمان برنامه و بودجه انتخاب شوند. هفتاد و يك اقتصاددان در نامهاي به رييسجمهور ضمن برشمردن چالشهاي اقتصاد ايران، خواستار انتخاب افرادي خوشنام و متخصص براي سمتهاي رييس كل بانك مركزي و رييس سازمان مديريت و برنامهريزي شدند. متن نامه به شرح زير است: «انتخاب مجدد جنابعالي به عنوان رييسجمهور اسلامي ايران را تبريك گفته و اميد است با توجه به تجربه اندوخته شده در دوره يازدهم، فرصت چهارساله آتي به عنوان يك فرصت تاريخي براي حل مسائل اقتصادي كشور مورد استفاده قرار گيرد. اقتصاد ايران با چالشهاي جدي مواجه است. بحران بدهي دولت و بانكها بسيار جدي است. بحران عدمكارآمدي ساختار اداري، كمبود و تخصيص نامناسب منابع آب، يارانههاي سنگين و ناكارآمد، تداوم نظام چندنرخي قيمت ارز، نرخ بالاي بيكاري در بين جوانان و تحصيلكردگان، كاهش بهرهوري بنگاههاي صنعتي، مداخله نهادهاي عمومي در تصديگري، بودجهريزي غيرعملياتي، فساد اداري، تضعيف بدنه كارشناسي دولت و لايحهها و تصويبنامههاي روزمره و متناقض، هر يك چالشهايي بهشدت نگرانكننده هستند. امضاكنندگان اين نامه به عنوان دانشآموختگان اقتصاد، مدرسان دانشگاه و مهمتر از آن، ايرانيانِ نگران سرنوشت كشور در اين برهه حساس تاريخي بيم آن دارند كه فشارهاي سياسي و چانهزنيهاي مختلف در نهايت منجر به انتخابي شود كه موجب عملكرد ناموفق اقتصاد كشور گردد. بر اين باوريم كه يكي از ضرورتهاي دستيابي به رشد اقتصادي بالاي غيرتورمي تعيين تيم اقتصادي كارآمد و متخصص است. اميدواريم در نظر گرفتن ملاحظات زير در اين تصميمگيري خطير مدنظر باشد: سياستگذاري پولي و بودجهاي، شغلي تخصصي و حرفهاي است. در عمل، رييسكل بانك مركزي و رييس سازمان برنامه و بودجه بايد به اتكاي دانش اقتصادي خود تصميماتي بگيرند كه مسير اقتصادي آينده كشور را تعيين ميكند. لذا يكي از شرايط لازم احراز اين دو پست تخصص در امور اقتصادي است. همانند ديگر علوم، جايگاه تخصصي و علمي، اظهارنظرهاي اقتصادي، سابقه تحقيق و پژوهش ايشان بهترين نشانه براي شناسايي متخصصين خبره است. با عنايت به آنكه سياستگذاري يكي از وظايف اين دو شغل حساس است، ضروري است اين دو مقام مسوول علاوه بر تجربه مديريت دولتي، با اصول علم سياستگذاري نيز آشنا بوده و سوابق روشني در زمينه پيشنهاد سياستهاي مشخص، سازنده و موثر اقتصادي داشته باشند. بهترين ابزار براي محك كارآمدي يك مدير، سابقه عملكردي ايشان است. زمزمههاي بحران بانكي، نرخ بالاي سود تسهيلات و سپردههاي بانكي، كسري بودجه مزمن دولت، عدم انسجام فكري در لايحههاي اقتصادي دولت، انباشت بدهيهاي دولت همراه با نرخ بالاي قرضگيري، تصوير مناسبي از آينده اقتصادي ايران به دست نميدهند. پاسخگويي و اطلاعرساني سياستگذاران پولي و بودجهاي كشور علايم مهمي براي فعالين اقتصادي به شمار ميروند و معمولا موجب حركت بازارهاي مالي و حقيقي ميشود. به همين دليل ضروري است مسووليت سخنگويي دولت كه بايد از مواضع دولت در كليه بخشها دفاع كند از مناصب متولي امر سياستگذاري اقتصادي جدا باشد. اين مقامات بايد كم ولي پخته سخن بگويند تا موجب آرامش و اطمينان در بازار شوند. سياستگذاران اقتصادي دولت بايد در محافل علمي اقتصاد خوشنام باشند تا فرصت داشتهباشند سياستهاي اقتصادي دولت را به وضوح براي اقتصاددانان تشريح نمايند. ايشان بايد بتوانند با تحليل دقيق شرايط، توصيفي نزديك به واقع از نتايج سياستها ارايه كنند و همراهي مردم و كارشناسان را با سياستهاي دولت كسب نمايند. رييس سازمان برنامه و بودجه و رييسكل بانك مركزي بايد بتوانند سياستهاي صحيح در سطح كل دولت اعمال نمايند، به اين منظور لازم است قادر باشند تا در مقابل درخواستهاي دستگاههاي اجرايي كه در راستاي سياستهاي كلان اقتصادي تدوينشده در سطح دولت نيست از جمله اعطاي اعتبارات، اضافه برداشت وتخصيص بودجه، مقاومت نمايند. و نهايتا آنكه لازم است اعضاي تيم اقتصادي دولت قادر باشند سياستهاي پولي، ارزي، تجاري، مالي و مالياتي هماهنگ و منطبق بر يك الگوي فكري منسجم را ساماندهي و اجرا نمايند. متاسفانه برخي نامزدهاي پستهاي كليدي اقتصادي كه اين روزها نامشان در رسانهها مطرح است، واجد اين شرايط نيستند. امضاكنندگان اين نامه بدون هرگونه حمايت از گروه يا فرد خاصي، درخواست دارند تيم اقتصادي كارآمد و هماهنگي در دولت دوازدهم، براي مقابله با چالشهاي اقتصادي شكل گيرد. برخي امضاكنندگان اين نامه به اين شرح هستند: مهدي بهكيش (علامه)، مهدي پازوكي (اقتصاددان)، مسعود روغنيزنجاني (موسسه عالي پژوهش)، علي سرزعيم (علامه)، حسن طايي (علامه)، محمد طبيبيان (موسسه عالي پژوهش)، حسين عبده تبريزي (دانشگاه تهران)، غلامعلي فرجادي (موسسه عالي پژوهش)، حميد كردبچه (الزهرا)، بهروز هاديزنوز (علامه)