مسووليتسازي مجابي
و مسووليتپذيري ما
رسول آباديان
بعضي نامها درحوزه فرهنگ و ادب خود به خود در ضمير ما حك ميشوند. در مقابل هم هستند آدمهايي كه عمده عمر خود را به فعاليتهايي از اين دست اختصاص دادهاند اما چيزي از خود به يادگار نگذاشتهاند و اگر هم گذاشتهاند، چيزي در حد بالابردن نوعي آمار است كه صرفا به درد كتابسازي پيرامون يكي از شاخههاي فرهنگ يا ادب ميخورد.
حكشدن نامي چون جواد مجابي در ضمير زمانه ما، دلايل بسيار روشني دارد؛ دلايلي كه ما را واميدارد در مقابل استقامت و سختكوشي و هدف والاي يك انسان هم سرنوشت و همدوره خودمان كه رنج به راه زدن و «رسيدن» را به مصلحت«ماندن» ترجيح داده، به ديده احترام بنگريم. مجابي از آنجمله فعالان فرهنگي است كه به تنهايي، جور دهها هنرمند در اين كشور را كشيده و به زعم بسياري از كارشناسان هنرهاي تجسمي و ادبيات، در طول حيات فرهنگياش هيچگاه به ورطه تكرار نيفتاده و با هر اثر، خشتي تازه بر ديوار سترگ فرهنگ اين آب و خاك افزوده است.
در پرونده ادبي مجابي ميتوان انواع و اقسام تجربهگراييهاي مختلف را درك و دريافت كرد،تجربههايي كه نشان ميدهد او هيچگاه دست از سر «خودش» بر نداشته و مدام كاركرده و تاريك و روشن ذهنيت ادبي را كاويده و به جلو حركت كرده و در اين ميان كارهاي ديگري هم انجام داده كه پرداختن به هركدام، به زبان و زماني درخور نام و آثار او نيازمند است.
نگاهي گذرا به فهرست آثار منتشر شده مانند انتشار دهها كتاب در زمينههاي مختلف چون شعر، داستان كوتاه، رمان، نمايشنامه، كتابهايي براي كودكان، فيلمنامه، سفرنامه و... در كنار فعاليتهايي چون سفرهاي فرهنگي و ايراد سخنرانيهاي مختلف در ديگر كشورها پيرامون وضعيت فرهنگي اكنون ما، نگاه همگان را به سمت شخصيتي معطوف ميكند كه مسووليتي فردي براي خود قائل شده و در راه به سرانجام رساندن همين مسووليت، جان و جواني و قلم و انرژي و دانش خدادادي را به خدمت گرفته و مدام بر روح و روان خود نهيب زده كه: «حق نداري خسته شوي!» ادامه در صفحه 9