• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4076 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۹ ارديبهشت

پايين‌تر از خطر

سيد علي ميرفتاح

جزو فيوريت‌هاي سينمايي من يكي همين «بالاتر از خطر» است. امروزي‌ها «ميشن‌اين‌پاسيبل» را ترجمه كرده‌اند به «ماموريت غيرممكن». اما به نظرم ترجمه‌اي كه قديمي‌هاي تلويزيون روي سريال گذاشته بودند مفهوم‌تر و زيباتر بود: بالاتر از خطر. هم به خاطر حضور لئونارد نيمو - آقاي اسپاك معروف و هم محض گل روي رضا بديعي، كارگردان ايراني و سرشناس هاليوود، سريال بالاتر از خطر در ايران دهه پنجاه طرفداران زيادي داشت. حتي مي‌توانم بگويم كه اين سريال تبديل به فيلم‌كالت شد و به فرهنگ عمومي و اسلنگ مردم راه يافت. بعدا از روي بعضي موتيف‌هاي سريال، صمد ساختند، در تلويزيون با آن شوخي كردند و مردم عادي هم معطوف به سريال تكه‌كلام‌هايي را سر زبان‌ها انداختند. در امريكا و كشورهاي ديگر هم علي‌الظاهر از بالاتر از خطر استقبال خوبي كردند. اگر اين سريال محبوب عموم نبود مطمئن باشيد بعد از سي، چهل سال هاليوودي‌ها با صرف بودجه‌هاي هنگفت دوباره به سراغش نمي‌رفتند و قصه‌ها را آپ‌توديت نمي‌كردند. از اتفاقات بدي كه در سينماي امروز امريكا افتاده تندي بيش از حد ريتم است. چيزي كه در بالاتر از خطر قديم جالب توجه بود هوشياري و فطانت مامورين امنيتي بود كه تغيير قيافه مي‌دادند، خود را ديگري جا مي‌زدند، به پرونده‌هاي محرمانه دست پيدا مي‌كردند و سربزنگاه جلوي انفجار اتمي يا نابودي دنيا يا جنگ بين‌المللي را مي‌گرفتند. اما حالا آنقدر حوادث پشت سر هم و به سرعت اتفاق مي‌افتند كه ديگر بيننده فرصتي ندارد تا هوشياري و زيركي مامورين را بستايد. براي تماشاي فيلم‌هاي اكشن امروزي دوتا چشم و دوتا گوش كم است. گاهي آنقدر همه‌چيز سريع اتفاق مي‌افتد كه نفس در سينه تماشاچي حبس مي‌شود. حتي گاهي آنقدر مجذوب انفجارها و تعقيب و گريزها و بزن‌بزن‌ها مي‌شويم كه خط اصلي قصه را گم مي‌كنيم. با اين حال خوبي اين سري فيلم‌ها اين است كه به ما مي‌گويد دنيا همين چيزي نيست كه در ظاهر مي‌بينيم. پشت اين اخبار رسانه‌اي، وراي اين مناسبت‌هاي اتو كشيده سياسي و در باطن اين خنده‌هاي ديپلماتيك و جلسات و قراردادها و مذاكرات صلح و اتفاق‌ها و انزواها و بايكوت‌ها، ماجراهاي پيچيده و كس‌ندان و زيرزميني و اغلب اوقات ناجوانمردانه‌اي هست كه مردم عادي از آنها خبر ندارند. در واقع پيام اصلي ماموريت غيرممكن اين است كه اگر در راهروهاي تنگ فاضلاب شهري و در پيچ و واپيچ خطوط پيام و در پشت دوربين‌هاي مداربسته و ناپيدا، نيروهاي سيا و
ام‌آي سيكس و موساد و پنتاگون و همتاهاي راست و چپ‌شان نباشند كار دنيا به سامان نمي‌شود. البته ما كه اين طرف ماجرا ايستاده‌ايم و خباثت‌هاي نظام سلطه را به تجربه واقف شده‌ايم مي‌توانيم در پيام اصلي فيلم دست ببريم و بگوييم، امريكا به اهداف منفعت‌طلبانه و غيرانساني و پليدش نمي‌رسد مگر اينكه در پس پرده، نيروهاي امنيتي‌اش براي سردمداران و دانشمندان دنيا پاپوش درست كنند، سرراه سياستمداران چاه بكنند، صداها را شنود كنند، در خصوصي‌ترين لايه‌ها سرك بكشند، براي مردم بيچاره و بي‌خبر از همه‌جا طعمه‌هاي پولي و جنسي بگذارند و آنقدري كه لازم است از ايشان «آتو» بگيرند تا عندالزوم فشار بياورند و آنها را به كاري كه راضي نيستند وادارند. ما توي روزنامه مي‌خوانيم كه رهبران دوكره نشستند و دست دادند و درخت كاشتند و لبخند زدند و گفتند و خنديدند و دمي به خمره زدند و مقدمات اتحاد و آشتي را تدارك ديدند، اما لابد در پشت اين خبرها و عكس‌ها ماجراهاي عجيب و غريب، بلكه باورنكردني نهفته است و احتمالا بايد صبر كنيم تا چهل سال بعد ويكي‌ليكسي پيدا شود و لحاف را كنار بزند تا بفهميم مامورين بالاتر از خطر چه نقشه‌هاي شومي ريختند تا نقشه شرق آسيا را عوض كنند. اين نقشه‌ها آنقدر باورنكردني‌اند كه الحق و النصاف ماموريت غيرممكن نام دارند. چنين ماموريت‌هاي ناپيدايي مختص امريكا نيست و منحصر به زمان ما هم نيست. در افسانه‌هاي سمك عيار آمده است كه وقتي نيروهاي نظامي در ميادين نبرد با هم مي‌جنگند و شمشير و نيزه در سر و فرق هم مي‌زنند، در زيرزمين و در سطحي ديگري، جماعتي عيارپيشه نقب مي‌برند و زن و دختر پادشاهان را مي‌دزدند يا سر راه‌شان زنان وسوسه‌گر مي‌نشانند و به اين طريق از پادشاهان نامدار آتو مي‌گيرند بلكه در ميدان نبرد كوتاه بيايند و به خواست طرف مقابل تن بدهند و... اسمش مردي است يا نامردي بحث ديگري است ولي ظاهرا در ازمنه ماضيه هم گروه كوچكي كنار دست ارباب قدرت بوده‌اند تا در كار طرف مقابل اخلال كنند و ماموريت خود را يواشكي و زيرجلكي پيش ببرند. پيش بردن خوب است، بد اين است كه در استفاده از طعمه و انداختن قلاب‌ هيچ محظور و ملاحظه‌اي ندارند و هدف وسيله توجيه مي‌كند و دست طرف در پوست گردو كه چه عرض كنم، زير ساطور مي‌ماند و به هر چيزي و كاري تن مي‌دهد.

شايد اسم اين ماموريت‌ها را معقول‌تر باشد كه نه بالاتر كه پايين‌تر از خطر بگذاريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون