درسالهاي دهه ۸۰ تهرانيها به ويژه آنها كه گذرشان به جردن ميافتاد افسر موتورسواري را به خاطر دارند كه قدبلندي داشت، لباس چرم موتورسواران پليس با چكمههاي بلند هم به تنش نشسته بود. مخصوصا وقتي عينكي آفتابي بر چشمداشت درست ماموري را جلوي رويت ترسيم ميكرد كه فقط پيشتر در فيلمها از آن ديده بودي. يك ستواندوم پليس راهنمايي و رانندگي بود. اصلا دلت ميخواست جلوي ماشينت را بگيرد و مثلا بگويد مدارك. حتما نيروي انتظامي موتورسواران ديگري هم داشت و دارد كه آنها نيز لباس چرم ميپوشيدند و چكمه تا زانو به پاميكنند. اما آن مامور حس ديگري منتقل ميكرد آنقدر كه با خود ميگفتي كاش همه ماموران پليس اين شكلي بودند. گرچه لباس آن مامور هم مشكي بود مثل لباس ماموران يگان ويژه، اما هيچكس به او نميگفت آن مامور كه مثل نينجاها بود. حالا اگر قرار باشد لباس پليس تغيير كند چه شكلي ميشد بيشتر بر دل مردم مينشست؟ اصلا ربطي بين لباس و ارتباط مردم و ماموران پليس ميتوان يافت؟سردار «مهدي فتحيزاده» معاون هماهنگكننده نيروي انتظامي گفته است فرآيند تازهاي براي تغييرات جديد در لباسهاي پليس با هدف زيباتر و كاربردي شدن اين لباسها آغاز شده فارغ از اينكه آنچه اصلاحات جديد در لباس ميتواند شامل چه مواردي باشد و آيا رنگ را هم دربرميگيرد يا نه ميتوان نگاهي به تاريخ شكلگيري پليس در ايران داشت تا پيشتر تغيير لباس پليس را بررسي كرد.
لباسهايي پس از 220 سال
از وقتي آقامحمدخان قاجار، «قاسمخان دولو» را به «قلعهباني» تهران گمارد تاكنون بيش از ۲۲۰ سال سپري شده است تا اينك كه سيستم اجراي نظم و امنيت ما در قالب پليس تحت عنوان «نيروي انتظامي» درآمده است. در اين دو سده لباس قلعهبانان و ماموران نظميه تغييرات بسياري به خود ديد كما اينكه پوشش مردم ايران نيز دستخوش تغييرات بسيار شد. از وقتي كه «داروغه»ها جاي خود را به سيستم و تشكيلات منسجمتري دادند تا زماني كه ارتش و پليس مدرن در ايران شكل بگيرد اتفاقات زيادي پشت سرگذاشته شد. پس از دستور آقامحمدخان به «قاسمخان دولو» كه با ۱۰۰ تفنگچي قلعهباني تهران را شكل داد در زمان «محمدتقيخان» اميركبير وضعيت برقرار امنيت شهرها سامان بيشتري يافت. اما نقطه عطف روند شكلگيري نظميه به سفر دوم ناصرالدينشاه به اروپا مربوط است. او از پادشاه اتريش خواست تا مستشاري براي شكلگيري پليس مدرن در ايران بفرستد. ۱۶ذيقعده ۱۲۹۵ با نصب نخستين تابلو نظميه در تهران شكل برقراري امنيت در شهر هم تفاوت يافت و يك ايتالياييزاده ناپل به نام «كنتمونتفر» براي تشكيل و آموزش ماموران نظميه در تهران مستقر شد.
نظميه دوره مشروطه را هم پشت سرگذاشت تا در سال ۱۲۹۱ هجري شمسي اينبار مستشاران سوئدي براي ساماندهي پليس به تهران آمدند. با روي كار آمدن رضاخان او در سال ۱۳۰۲ هجري شمسي مستشاران سوئدي را بركنار كرد و سرهنگ «محمددرگاهي» را به فرماندهي نظميه گمارد.
با تغييرات رضاخاني شكل نظميه نيز به شهرباني و ژاندامري تغيير يافت و رفتهرفته رنگ و لباس متحدالشكل هم در آن برجستهشد.
بازي با رنگها
همه تصاويري كه از كشف حجاب رضاخاني در ذهن داريم ماموراني با لباس فيروزهاي است كه باتوم هم به دست داشتند. پس از آن رفتهرفته لباس پليس كه ماموران شهرباني باشد به آبي آسماني و سورمهاي تغيير يافت. رنگ خودروهاي پليس نيز با مشكي و سفيد و سورمهاي و سفيد متمايز ميشد. رنگ لباس و خودروي ماموران ژاندارمري نيز تابعي از لباس ارتش بود كه به رنگ خاكي معروف است. با پيروزي انقلاب اسلامي و شكلگيري كميتههاي انقلاباسلامي سه نيروي نظمبخش يا انتظامي در كشور داشتيم؛ شهرباني، كميته و ژاندارمري. پس از تصويب قانون تشكيل نيروي انتظامي در سال ۱۳۷۰ شاهد يكپارچگي اين نيروها و يكرنگ شدن لباس آنها در قالب سبز تيره بوديم. رنگ سبزتيره رنگ سازماني نيروهاي كميته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود. رفتهرفته مشكلاتي هم اين يكپارچگي و يكرنگي ايجاد كرد. ازجمله رنگ لباس ماموران راهنمايي و رانندگي كه ماموريت متفاوتي با ماموران كلانتري و مرزباني داشتند. همين موضوع سبب شد تا با تصميم مقام معظم رهبري در تغيير فرمانده نيروي انتظامي و ايجاد تحول در آن در سال ۱۳۷۸ بستر تغييرات ظاهري نيز فراهم شود. در سال ۱۳۸۰ پس از حدود ۱۰ سال لباس پليس راهنمايي و رانندگي به سفيد و سورمهاي تغيير يافت. با شكلگيري پليسهاي تخصصي رنگهاي ديگري هم به پليس اضافه شد. از جمله رنگ لباس ماموران يگان ويژه بود كه لباسي كاملا مشكي به تن داشتند. سرهنگ كيامهر نيز معتقد است كه مهمترين ويژگي لباس ماموران پليس منظم و شكيل بودن آن است و به جز در مواردي كه نياز به نماياندن اقتدار و خشونت خاص هست نبايد از رنگ مشكي استفاده كرد.
«محمد پوراقدم» سرهنگ بازنشسته پليس نيز ميگويد: با توجه به اينكه پليس فقط يك ماموريت ندارد بايد به تناسب ماموريتهاي آن در لباسها هم توجه كرد.
با ورود بنزهاي الگانس كمي از تيرگي رنگ سبز نيز كاستهشد تا اين شعار هم در خاطرهها بماند: «نيروي انتظامي سبز تو هم قشنگه.»
پس از اين لباس ماموران مرزباني نيروي انتظامي هم شكل جديدي يافت و تركيبي از مدل پلنگي با بنمايه خاكيرنگ شد. در سال ۱۳۹۲ نيز تلاش شد كلاه پليس راهنمايي و رانندگي بازطراحي شود و از رنگ سفيد استفاده شود. چيزي كه برخي كارشناسان معتقدند در نگاه مردم هيچ نمود و تمايزي ايجاد نكرده است.
در همين سالها سردار اسماعيل احمدي قدم، فرمانده سابق نيروي انتظامي با انتقاد از لباسهاي سربازان نيروي انتظامي گفته بود: به نظرم لباس سربازان زيبا نيست. در حال مطالعه هستيم تا لباس متناسب با سربازان طراحي كنيم در طول خدمت سه دست لباس در اختيار سربازان قرار ميگيرد كه با گذشت زمان اين لباسها مندرس ميشود البته بايد بگويم لباس بايد راحت و دلچسب باشد چندي قبل اوركتي را در اختيار نيروها قرار داديم كه هيچ يگاني جز يگان امداد آن را بر تن نكرد و بعد از آن كاپشن مشكي رنگي را طراحي كرديم و به صورت آزمايش در استان سمنان در اختيار پليس راهور قرار داديم كه استقبال بسيار خوبي از آن شد كه اكنون نيز از اين لباسها استفاده ميشود.
سورمهاي و خاكي مناسبتر است
«محمد پوراقدم» سرهنگ بازنشسته پليس، به «اعتماد» ميگويد: ما در مقطعي به سبب مسووليتي كه در نيروي انتظامي داشتيم روي رنگها و اينكه هر رنگ نماد چه پيامي در لباس ماموران و كاركنان پليس است كار كرديم. به ويژه روي ۴ رنگ سبز، سفيد، سياه و آبي بررسي كرديم. اصرار ما هم بر دو رنگ خاكي (قهوهاي روشن كه به خاكستري ميزند) و سورمهاي بود با اين استدلال كه ماموران ما در خارج از شهرها به ويژه در مرزها از اين لباس كه به رنگ نيروهاي نظامي شبيه است استفاده كنند و در شهرها هم از رنگ سورمهاي كه رنگ اقتدار است استفاده شود. اين بازنشسته پليس كشور ميافزايد: الان هم پيشنهاد ما پابرجاست و هنوز سوابق آن در سازمان عقيدني، سياسي ناجا موجود است كه برهمين اساس رنگ «سورمهاي» براي داخل شهرها و «خاكي يا خاكستري» را براي بيرون از شهرها پيشنهاد ميكنيم.
پوراقدم همچنين توضيح ميدهد: رنگ، جنس پارچه و نوع و مدل دوخت لباس پليس در عين حال كه بايد متحدالشكل باشد معرف و نماد انتظام يك كشور است. مردم با خود ميگويند وقتي هنوز اين لباس متحدالشكل يا منظم نيست چگونه ميخواهند در كارشان منظم باشند يا نظم را برقرار كنند.
او ميگويد: ما تاكيد كرديم كه لباس ماموران به ويژه ماموران راهنمايي و رانندگي نبايد تيره باشد چرا كه در حين رانندگي زواياي بيروحي وجود دارد كه اگر رنگ لباس عابر يا مامور تيره باشد موجب بسياري تصادفات رانندگي به سبب عدم ديد كافي و نديدن رنگ مشكي ميشود. پوراقدم به مواجهه موثر شهروندان و توريستها با پليس اشاره ميكند و ميگويد: وقتي يك توريست وارد كشور ميشود نخستين ايرانياني را كه ميبيند ماموران پليس هستند كه گذرنامه آنها را چك ميكند. به جز اين در شهر و مناطق مختلف اين ماموران پليس هستند كه با آنها سر و كار داريم و با آنها مواجه ميشويم. نظاميان در پادگانها هستند و كمتر مردم با آنها سروكار دارند. بنابراين هرچه لباس پليس شيكتر و زيباتر باشد ضريب نفوذ آن بيشتر خواهد شد.
لباس شخصيت را هم تقويت ميكند
شما هم حتما مامور پليسي را به خاطر داريد كه با ديگر پليسها تفاوت داشته است. شايد هم به سبب آراستگي و اتوكشيدگي لباسهايش بوده يا شايد به سبب رفتارش. آن افسرموتورسوار راهنمايي و رانندگي تهران كه در جردن ديده بوديم هم به سبب استايل و آراستگياش متمايز شده بود. سرهنگ بازنشسته پوراقدم هم اين نظر را تاييد ميكند و ميگويد: نوع و مدل لباس صد در صد بر شخصيت كاري ماموران هم تاثير ميگذارد. وقتي لباس خوشدوخت باشد در عين آنكه مامور بايد در آن احساس راحتي براي انجام وظيفه بهتر داشته باشد به مامور حس آنكادر بودن ميدهد. من بارها جلوي آينه ميايستادم و خودم را در لباس برانداز ميكردم. درجههايم و مدل ايستادن آن روي پاگون لباسم را كنترل ميكردم. اين خود احترام به همراه داشت؛ احترام به لباس و كار ايجاد ميكرد.