سلام انسانها را نزديك ميكند
محمد زينالي اُناري
در روايتهاي زاهدانه پدرم از تعاملات پيامبر اسلام(ص) شنيدم كه ايشان هنگام ندا كردن صاحبخانه، از پشت در سلام ميداد و صاحبخانه هم متعاقبا پاسخ ميداد. شايد اين يك تصويرسازي محلي يك تعامل بود، اما تصويري از ندا كردن انسانها توسط يكديگر هم هست. سلام كردن، در زمانهاي بيشتر معناي انساني خود را نشان ميدهد كه «زنگ» و «آيفون تصويري» امروزي وجود نداشت.
اين «سلام» و «درود»، در هر زباني كه باشد، نداي انسانيت و به تعامل و گفتوگو خواندن و به پاسخ دعوت كردن انسانها است. نداي سلام، ما را براي پاسخي انساني فرا ميخواند. اگر نوري يا اتفاقي پنهاني از آن سوي ناديدني در برخيزد، ميتوان با سلام دادن، پاسخ انسان بودن را شنيد. فقط يك انسان است كه با سلام گفتن، خود را نشان ميدهد. اگر بهتر گفته شود، تنها گفتوگويي كه دو انسان را براي هم معرِّف و معرّف ميكند، گفتوگويي مانند سلام و درود است، كه به معني سلامتي، ستايش و تهنيت است.
سلام، ما را درون يك صحنه نمايش انسانيت قرار ميدهد. شادي انسان بودگي به ما عطا ميكند. هنگام شنيدن اين واژه، ما خود را در جايگاه و معناي انسانيت فرض ميكنيم. شايد بديهي باشد، هنگامي كه عصباني و قهر هم هستيم، با شنيدن اين واژه احتمال دارد سلامي متقابل بگوييم. پاسخ سلام هم واجب است، يعني اگر انساني، ديگري را به انسانيت و تعامل فرابخواند، ديگري گريزي جز انسانيت و دوستي ندارد. «سلام»، انسانها را به هم ميرساند و تنها با سلام گفتن و واژههايي اينچنين است كه دو انسان براي هم شناخته و آشنا ميشوند. اما ندا كردن با واژههايي كه نتواند چنين كاركردي را بنماياند، شايد كمي نگرانكننده باشد. ولي چه خوب است «سلام»، كه انسانها را به هم ميرساند، حتي از پشت درهاي بسته.