دوباره سعي كن سام *
جواد طوسي
در اوضاع و احوالي كه بيكاري و تعديل نيرو همچنان توي بورس است، فيلترينگ برنامه تلگرام باعث شده كه عدهاي درست و حسابي سركار باشند. از اين جهت، جا دارد مراتب امتنان خود را از بانيان اين امر پرخير و بركت اعلام كنم. راستش خود بنده كه خيلي خوره فضاي مجازي و تلگرامبازي نيستم، از وقتي كه براي رفع همان كنجكاوي نصف و نيمه با مانع مواجه شدم، نتوانستم در برابر پيشنهادات بيشرمانه اين و آن مبني بر نصب فيلترشكنهاي جورواجور مقاومت كنم. حالا شدم عين مرغ كُرچ! از اين فيلترشكن به آن يكي. اين يكي نشد، آن يكي. آن ويپياِن جواب نداد، آن يكي را كه عكس خرگوش دارد نصب و خرگوش بازي ميكنيم و هي سعي دوباره و از آخر بيخيال Retry ميشويم و ميرويم تو كار ويپي اِن ديگر و با پسربچه كلاه به سر و چكش به دستي كه هي چشمانش را باز و بسته ميكند همبازي ميشويم و آنقدر با آن كلكل ميكنيم تا چشمانش را ببندد و به سلامتي و ميمنت تلگرام باز شود. خلاصه خيلي بچهبازي خوبي است!
گاهي هم اين لابهلا پيغام هشداردهندهاي در صفحه ظاهر ميشود و اين تذكر دوفوريتي را ميدهد كه نصب اين برنامه ممكن است تمام دادههاي شما را به خطر بيندازد و حفظ حريم خصوصيتان را مختل كند. وا خدا! همين يكي را كم داشتيم. نكند تمام دادههايمان با يك بياحتياطي بر باد رود! اما ديگر آب از سرمان گذشته...
دوران آموزشي خدمت سربازي، سرگروهبان سرمان داد ميزد: «اين اسلحهاي كه دست گرفتيد، ناموستنونه، چهارچشمي حواستون بهش باشه كه اگه غفلت كنيد، دودمانتون به باد ميره!» در دوران مدرن، اين ناموس قديمي و نوستالژيك را رفتهرفته از ياد برديم و موبايل شد ناموس جديد اين زمانهمان. با آنكه زياد موبايلباز نبودم و اسرار پنهان در اين دم و دستگاه نداشتم، اما به رسم و عادت قديمي، خوشم نميآمد براي بهروز شدن برنامهها و تخليه حافظه گوشي و ريختن برنامههاي جديد و از اين قروقميشها، موبايلم را دست هركس و ناكس بدم. ناخودآگاه ياد حرف سرگروهبانمان افتادم و ناموسپرست شدم. منتها از وقتي كه فيلترشكنها هم جواب نميدهند و راه به راه توزرد درميآيند، حسابي بيغيرت شدم و موبايلم را در اوج انفعال و اَختگي، به دست هر ننهقمري ميسپارم تا شايد با نصب فيلترشكن جديد پدرمادرداري، ما را از اين تشويش و دلنگراني بيرون آورد و بتوانيم براي خالي نبودن عريضه سري به اين گروه و آن گروه بزنيم و ببينيم دنيا دست چه كسي است و از قافله عقب نمانيم.
اما از شما چه پنهان، وقتي غريب و تنها هستم و فريادرسي نيست تا فكري به حال Connecting بكند و در خماري Telegram شدن ماندهام، از فرط عصبانيت ميخواهم موبايلي كه چند ماه پيش سه ميليون و ششصد پياده شدم به ديوار بكوبم و بگم اصلا نخواستيم، گور باباي تلگرام و هرچي گروه است! گفتم كه حسابي سر كاريم.