• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4110 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۴ خرداد

كاغذهاي اضافه در كيسه

دو شعر تازه از هدا حدادي

 

كوچ طبيعي

بيا

اينجا فرصتي است تا مچاله‌ام كني

در آغوش اين پنج‌شنبه بي‌بالش

من

بره سفيد تو

ميليون‌ها دقيقه را چريده‌ام تا اين صحرا را بسازم

كشو‌ها را مرتب مي‌كنم

يك بلوز نخي، يك بلوز نايلوني

چيزي را باخته‌ام يا نه؟

كاغذ‌هاي اضافه در كيسه مي‌روند

مدادهاي كوچك بايگاني مي‌شوند

نه باخته‌ام و نه برده‌ام...

خودم و چيزهايم به چرخ دستي دوره گردان سفر كرده‌ايم

خودم و چيزهايم از خشكسالي چهل ساله عبور كرده‌ايم

اسمش مي‌شود زمان نبردن و نباختن...

اسمش مي‌شود يك كوچ طبيعي

 

 

دردهان تلخت

نمي‌خواهم هيچ راهي را گِلي كنم

اما تو، با چشم‌هايي كه جاده دارد

چرا وسط جاده نشسته‌اي و هر چه بوق مي‌زنم كنار نمي‌روي؟

به دندان‌هاي فاصله‌دار يك آدم ـ ديوِ رانده شده مي‌ماني

صداي استخوان‌هاي ريزمان را

به وضوح

با جزييات شاعرانه‌اش

در دهان تلخت بشنو

نت بردار

به هر دالاني كه چرخيدي

چلچراغهاي پرواز كن دورشونده رابشمار

ديگر يادت نيايد كه چرا از طالبي بدت مي‌آمد

چرا كاغذ‌ها را سه بار تا مي‌كردي

قضاياي كند را به ياد بياور:

ـ ساخته شدن مترو

ـ احداث شبكه فاضلاب

ـ مجوز كتاب شعر

حالا به سادگي گورت را گم كن

مثل آهنگي كه توي تاكسي شنيده بودم

دنيا چرا هيچ‌وقت نخواسته است كه لعنتي، چيزي بيشتر از يك جعبه باشد

درش را ببند

برش دار

تكانش بده

تويش را حدس بزن

سايه‌ام را كه چون زيره مي‌خورم از من متنفر است

در يك فلاپي سياه ذخيره كن

رويش بنويس: وبا!

چشم هايت را ببند

يك نيمدايره بچرخ

هيس...

دارم شعري را به ياد مي‌آورم كه جاده‌ها را بر‌مي‌گشت!

... تو بر‌نگشتي!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون