نگاهي به شگفتيآفريني تيمهاي ضعيف
چرا بازندهها برنده نباشند؟
مارسل دسايي
مطمئنا برجستهترين جنبه نخستين هفته جام جهاني، چشيدن طعم دشواري تورنمنتي بود كه محبوبترينهايش ميبايد برنده ميدان ميشدند. چيزي عوض شده است. و «ممارست» و «باور» كليد واژههاي اين موقعيتها هستند.
حالا ملتهاي كوچكتر ظرفيت مسالهسازي و به چالش كشيدن قدرتهاي اسمورسمدار دنياي فوتبال را در خود باور كردهاند. مثلا من از ديدن يأس تونسيها بعد از شكست در مقابل انگليس يكه خورده بودم. اين به اصطلاح ملتهاي كوچك واقعا باور كردهاند ميتوانند عليه بزرگترها كاري پيش ببرند.
در يوروهاي گذشته هزار چهرگي فوتبال را در نمايشهاي ايسلند ديديم و حالا در روسيه اين كشور با آرژانتين مساوي ميكند. پيروزي مكزيك در مقابل آلمان را ديديم؛ بردي تاكتيكي كه براساس «باور» فراهم شد. چرا آنها نبايد برخلاف انتظارها برنده شوند، حتي اگر در مقابل قهرمانهاي جهان بازي كنند؟
از جام جهاني 2002 شروعي وحشتناك را به خاطر ميآورم؛ وقتي بر دنيا و قهرمانهاي اروپا حكمراني ميكرديم به سنگال باختيم. در فوتبال مدرن همه تيمها قادر به سازمانيافتگي هستند و ميتوانند برايتان دردسر بسازند. ديگر بازندهها ترسو نيستند. از لحاظ فيزيكي آماده رقابت با ملتهاي بزرگ هستند و حالا خواهيم ديد آيا سطح انرژيشان دوام ميآورد و آيا ميتوانند اين نمايشها را تكرار كنند؟
از همه سوگليها فكر ميكنم من تحت تاثير اسپانيا قرار گرفتم اگرچه نتوانستند پرتغال را ببرند. اسپانياييها نشان دادند از لحاظ فيزيكي و تاكتيكي آماده اين جام جهاني هستند. آنها چند اشتباه تدافعي كردند كه هزينه هنگفتي را در پي داشت اما با ممارست تمام بازي كردند و اين بالاترين سطح فوتبال است كه تا به حال در اين تورنمنت ديدهام و اسپانيا ميداند در هر بازي با كريستيانو رونالدو روبرو نميشود!
ديديم وقتي برزيل با سوييس مساوي كرد، به سختي افتاد. آنها توانايي شگرفي در دريبل كردن دارند البته اين ويژگي در خونشان است اما تعداد بازيهاي فردي راه را براي بازي تيمي باز نكرد. آنها جمعي بازي نميكردند. آنها هنوز يك تيم نيستنند و انتظارم بيشتر از اينها بود. وقتي فيليپه كوتينيو هوشمندانه با توپ بازي ميكرد، ويليان كاملا ناپيدا بود.
نيمار جوري بود كه انگار با خودش بازي ميكند. صرفنظر از اينكه كار درستي ميكرد يا نه، هر وقت توپ را ميگرفت روند بازي را كند ميكرد. چون او ميداند استعداد تغيير بازي را دارد، فكر ميكني نيمار آن بازيكني است كه ميخواهد يك بازي خاص را به نمايش بگذارد. ولي او بايد بداند در سطح بينالمللي همهچيز به اين شكل نيست. شايد او بزرگترين بازيكن باشد اما بايد به بازي تيمي فكر كند. بايد به همبازيهايت فكر كني و با آنها بازي كني، بايد از يك، دوها و زاويه بستنها استفاده كني و جلو بروي و تفاوتها را بسازي. يك بار كه اين كار را كرد از گوش سمت چپ زمين بود كه توپ را براي مارسلو و كوتينيو فرستاد و گل برزيل رقم خورد. اما اين كافي نبود.
فرانسه با چينش 3-3-4 بازي كرد تا از مهارتها و سرعت كيلين امباپه و عثمان دمبله در برابر استراليا نهايت استفاده را ببرد اما بار ديگر ثابت شد وقتي اوليور ژيرو توي زمين نباشد، دلمان برايش تنگ ميشود. وقتي او به زمين آمد چينش ما به 4-4-2 تغيير كرد و وقتي متوازن ميشويم ظاهر بهتري داريم و در اين وقت است كه دوستم ديديه دشان وضعيت بغرنجي دارد. آيا او سراغ هافبك دو ميرود و آنتوان گريزمان را جاي ژيرو ميگذارد؟ چيزي كه از آن مطمئنم اين است كه فرانسه از توپ استفاده نكرد و اگر ميخواهيم صعود كنيم بايد بهتر از اين در مقابل استراليا بازي ميكرديم. فعلا فقط ميدانيم پيروزي در مقابل پرو باعث ميشود به دور بعدي صعود كنيم.
هري كين انگلستان را نجات داد و بازيهاي خوبي را از آنها ديدم. اما ممكن است از كمتجربگي و شايد نبود هدايتكننده در زمين بگوييد مثلا بگوييد از دله علي انتظار بيشتري داشتم. بگذاريد فقط بگويم كه چيزي از اين بازي نديدم كه بخواهم فكر كنم انگلستان ميتواند جزو قهرمانهاي جهان باشد.
از طرفي، بازي بلژيكيها در مقابل پاناما قابل قبول بود. آنها در يورو 2016 كمي مايوسكننده ظاهر شدند حالا در جام جهاني به كمال رسيدهاند. آنها بر يك شروع كند غلبه كردند تا كيفيتهاي بازي شروعشان را به رخ بكشند. آنها گروه بازيكناني هستند كه ميدانند نسلشان در جام جهاني با «حالا يا هرگز» مواجه است و احساس ميكنم چند بازيكني آماده پذيرفتن مسووليت هستند. تيم بلژيك استعدادهاي زيادي دارد و حضوري پررنگ در محوطه جريمه دارند. ميدانم فقط پاناما به اين شكل بود اما تحت تاثير بلژيكيها هم قرار گرفتم و شما هم احساس ميكنيد آنها توانايي پيمودن راهي طولاني را دارند اگر با يكديگر كار كنند.
The Guardian
مترجم: بهار سرلك