• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4115 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۳۱ خرداد

منصور سعدي در گفت‌و‌گو با « اعتماد» از نقش اخباراستاني در افزايش تيراژ گفت

توجه به نياز مخاطبان محلي

سينا قنبرپور

 

 

مطبوعات هند تيراژ نخست دنيا را به خود اختصاص داده‌اند. ۲۸۵ميليون نسخه در روز. يكي از ويژگي‌هاي مطبوعات هند تنوع زبان است به اين معنا كه روزنامه‌ها چندين صفحه با زبان اصلي و خبرهاي ملي دارند و مابقي حجم خود را به اخبار محلي با زبان محلي اختصاص مي‌دهند. اين مساله سبب طرح پرسشي مي‌شود؛ آيا در ايران مي‌توان با تكيه بر انتشار اخبار محلي به زبان‌هاي تركي، كردي، بلوچي و عربي مخاطب بيشتري جذب كرد و ضمن اقبال مخاطبان به افزايش تيراژ دست يافت؟ موضوعي كه آن را با «منصور سعدي» روزنامه‌نگار پيشكسوتي كه در روزنامه‌هاي بزرگي چون «كيهان»، «همشهري»، «جام‌جم» و «ايران» تجربه كار دارد. او در كارنامه خود سردبيري انتشار «ويژه‌نامه‌هاي استاني» براي روزنامه‌هاي همشهري، جام‌جم و ايران را داردو همين سبب شد تا پرسش بالا را از او بپرسيم. سعدي مي‌گويد: بايد پرسيد اگر محتوايي خوب و مناسب براي مخاطب توليد شود به اقبال مخاطب مي‌انجامد يا صرفا مطلبي به زبان محلي. من فكر مي‌كنم هموطن كردزبان يا ترك‌زبان ما هم اگر مطلبي درباره وضعيت زندگي يا منطقه خود به زبان فارسي در روزنامه بخواند كه خوب باشد، بيشتر ازآن استقبال مي‌كند تا اينكه مطلبي كم‌محتوا و با بار ناچيز ولي به زبان كردي يا تركي منتشر شود.

آنچه در ادامه مي‌خوانيد تجربه‌اي است از توجه به اخبار محلي كه موجب افزايش توجه مخاطبان استان‌هاي مختلف و افزايش تيراژ شده است.

 

تيراژ روزي 285 ميليون نسخه روزنامه در هند و در صدر قرار گرفتن اين كشور در دنيا اين پرسش را مطرح مي‌كند كه آيا ممكن است از اين تجربه در ايران بهره برد. به ويژه كه هندي‌ها به زبان‌‌هاي مختلف روزنامه منتشر مي‌كنند؟

براي استفاده از تجربه هند در روزنامه‌نگاري بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه ميزان مطالعه در هند خيلي بيشتر از ايران است. برخلاف آنكه مردم هند با فقر درگير هستند اما ميزان مطالعه در ميان مردم اين كشور بسيار بالاست. اين مطالعه چه در سطح ملي و چه محلي به افزايش اقبال مطبوعات و روزنامه نزد هندي‌ها كمك كرده است.

استفاده از زبان‌هاي محلي و انتشار اخبار محلي موجب افزايش اقبال مخاطبان نمي‌شود؟ يعني نمي‌توان از اين استراتژي براي بهبود تيراژ در ايران بهره برد؟

موضوع استفاده از زبان محلي يا استفاده از مطالب با زبان‌هاي مختلف در روزنامه قابل بحث است ولي ما در ايران از انجام آن تجربه موفقي نداشته‌ايم. در حال حاضر در آذربايجان و در گيلان و همين‌طور در كردستان نشريه‌هايي محلي به زبان تركي، گيلكي و كردي منتشر مي‌شود. اما اين تفاوت و اين ويژگي براي آنها موجب افزايش تيراژ نشده است و اين نشريات تيراژ پاييني دارند. شايد بايد موضوع را در اين بجوييم كه زبان‌هاي محلي و زبان‌هاي اقوام در مدرسه‌ها آموزش داده نمي‌شوند. وقتي بچه‌ها در مدرسه زبان تركي، كردي، بلوچي، عربي يا … نخوانده باشند طبيعي است كه موضوع مطالعه به آن زبان نيز براي‌شان جا نيفتاده باشد. اين موضوع را بايد به درستي جست‌وجو كرد يا عنوان يك تحقيق و پژوهش باشد. اما در مورد روزنامه بايد بگويم روزنامه‌هايي كه ما با زبان فارسي ولي با انتشار اخبار محلي منتشر كرديم مورد استقبال قرار گرفته است. تجربه‌هاي مختلفي در اين زمينه دارم كه به آنها اشاره مي‌كنم. در روزنامه جام‌جم جدا از سياستي كه با استقرار چاپخانه‌هاي محلي امكان انتشار همزمان و توزيع سريع‌تر فراهم شد و اين خود فاكتور ارزنده‌اي محسوب مي‌شود در سال ۱۳۸۲ انتشار ويژه‌نامه‌هاي استاني سبب تغيير در وضعيت تيراژ شد. اين روزنامه در سال ۱۳۸۳ تصميم گرفت كه ويژه‌نامه‌هاي چهارصفحه‌اي براي هر استان منتشر كند. ۴صفحه براي هر استان كه اخبار مشتركي از استان‌هاي ديگر در آن نبود. موزعين نيز در آن استان آن ويژه‌نامه‌ را رو مي‌گذاشتند و به اصطلاح روزنامه اصلي لاي ويژه‌نامه قرار مي‌گرفت. هنوز مدت زيادي از اين كار سپري نشده بود كه سرپرست روزنامه جام‌جم در كرمانشاه تماس گرفت و گفت ميزان برگشتي روزنامه به صفر رسيده است. در آن زمان جام‌جم در كرمانشاه ۵هزارنسخه تيراژ داشت. به اين ترتيب با ويژه‌نامه استاني هر ۵هزار نسخه روزنامه جام‌جم به فروش رفته‌بود. همان زمان، در اصفهان ما روزنامه‌هاي محلي داشتيم. كلا استان اصفهان روزنامه‌هاي محلي زيادي دارد. وقتي در اين استان شروع به انتشار ويژه‌نامه‌هاي استاني جام‌جم كرديم بعد از مدت كوتاهي سرپرست روزنامه در اصفهان نيز گزارش داد كه برگشتي‌هايش به نصف تقليل پيدا كرده است. اين تجربه انتشار اخبار محلي به زبان فارسي است كه موجب افزايش تيراژ در استان‌هاي مختلف شد. تجربه همين ويژه‌نامه‌ها در استان‌هاي زنجان، اردبيل و آذربايجان شرقي و غربي نيز موجب شده بود كه تعداد برگشتي‌هاي روزنامه كاهش پيدا كند در حالي كه زبان اين ويژه‌نامه‌ها فارسي بود. اين تجربه‌اي بود كه خود من داشتم. تجربه ديگر مربوط به روزنامه همشهري بود. در روزنامه همشهري ويژه‌نامه‌هاي استاني مورد استقبال واقع شد. گرچه به دليل توزيع سريع‌تر جام‌جم هنوز استقبال از اين روزنامه بيشتر از همشهري بود. دليل ديگر اقبال جام‌جم اين بود كه شب مخاطب سريالي مي‌ديد و صبح با بازيگر آن در جام‌جم مصاحبه‌اي منتشر شده بود كه علاقه‌مند بود آن را بخواند. در عين حال كه در تجربه انتشار ويژه‌نامه‌هاي استاني همشهري در سال ۱۳۸۶ به سبب آنكه مدتي اين روزنامه در شهرستان‌ها توزيع نشده بود سخت بود بتواند با جام‌جم رقابت كند و انتشار اخباري كه عمدتا از شهر تهران بود رغبت مخاطب را كمتر مي‌كرد. من تجربه ديگري از انتشار ويژه‌نامه‌هاي استاني در روزنامه ايران داشتم كه با عنوان «ايران‌زمين» منتشر مي‌شد. اين سه تجربه به خوبي نشان داد اخبار محلي براي افزايش تيراژ بسيار موثر است.

با توجه به تجربه انتشار ويژه‌نامه‌هاي استاني آيا تجربه انتشار روزنامه به زبان محلي هم داشته‌ايم كه موفق بوده باشد؟

اما تجربه ديگري به سبب مسووليتي كه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي بررسي كيفي مطبوعات داشتم بحث استفاده از زبان محلي را بيشتر برايم ملموس كرده است. به سبب عضويت در گروه ارزيابي مطبوعات روزنامه‌هايي به دست من مي‌رسيد كه به زبان محلي منتشر مي‌شدند ولي تيراژ آنچناني نيافته بودند. شايد در آينده وضعيت تغيير كند و شرايط به شكلي عوض شود كه با تكيه بر انتشار مطالب به زبان محلي بتوانيم تيراژ بگيريم و تعداد مخاطبان‌مان را افزايش دهيم. اما نكته بسيار مهم اين است كه محتوا در اقبال مخاطب به يك نشريه بسيار اهميت دارد. حالا اين محتوا به زبان فارسي باشد يا به زبان محلي. بنابراين بايد پرسيد اگر محتوايي خوب و مناسب براي مخاطب توليد شود به اقبال مخاطب مي‌انجامد يا صرفا مطلبي به زبان محلي. من فكر مي‌كنم هموطن كردزبان يا ترك‌زبان ما هم اگر مطلبي درباره وضعيت زندگي يا منطقه خود به زبان فارسي در روزنامه بخواند كه خوب باشد بيشتر از آن استقبال مي‌كند تا اينكه مطلبي كم‌محتوا و با بار ناچيز ولي به زبان كردي يا تركي منتشر شود.

يك نگراني اين است كه به سبب عدم اشراف به زبان‌هاي محلي امكان مميزي مطالب و نظارت بر محتوا نيست كه كمتر به سراغ انتشار مطلب به زبان محلي مي‌روند؟

تاثير دارد. خواه‌ناخواه مقداري ملاحظه وجود دارد. طبيعي است هرچه در روزنامه سراسري منتشر مي‌شود و براي انتشار آن ملاحظه‌اي وجود دارد در مورد مطالب محلي نيز بايد همان نكات را مورد توجه قرار داد. خط‌ قرمز‌ها بايد در مطالب محلي هم رعايت شود. اين طبيعي است.

نبود روزنامه‌نگاران مسلط به زبان‌هاي محلي در ايران اين نكته و اين وضعيت را تشديد نكرده است؟

اين نكته‌اي است كه وجود دارد. اگر قرار باشد روزنامه سراسري مطالبي به زبان محلي منتشر كند خواه‌ناخواه بايد از روزنامه‌نگاران و خبرنگاراني كه به زبان تركي، كردي، عربي، بلوچي يا گيلكي مسلط باشند، استفاده كند. همين‌طور از ويراستار و صفحه‌آراهايي كه به اين زبان‌ها مسلط هستند. پس بايد به افرادي كه به اين زبان‌ها مسلط هستند در روزنامه‌ها كار را سپرد. پس اينكه صرفا فارسي بدانيم نمي‌توانيم صرف ارسال يك خبر از منطقه به زبان محلي را مبنايي براي انتشار قرار دهيم.

خب آيا ممكن است روزنامه‌ها به همين دليل به سراغ انتشار محتوا به زبان‌هاي محلي نرفته باشند؟

اين هم تاثيرگذار است. براي مثال در روزنامه اعتماد كه مدير روزنامه اشراف به زبان گيلكي و تركي دارد مشكلي از اين بابت براي اعمال مسووليت مديريتي نيست. طبيعي است كه اگر روزنامه‌اي بخواهد اين كار را بكند همكار متخصص در اين عرصه را جذب و استخدام مي‌كند. اتفاقا در ميان روزنامه‌نگاران بسيارند كه كرد و ترك هستند يا عرب. به نظرم از اين بابت مشكلي پيش روي‌مان نيست و مي‌توانيم نيروي لازم را جذب كنيم و كافي است اطمينان لازم در مورد انجام كار صحيح را داشته باشيم.

با توجه به اين نكات شما تجربه هند را براي بومي‌سازي در ايران مناسب نمي‌دانيد؟

تفاوت ما ايراني‌ها و هندي‌ها در مولفه‌هاي ديگر هم هست. براي مثال همان تنوع اقوام در هند ممكن است خود يك مولفه منفي باشد. نمي‌گويم اختلاف با يكديگر دارند ولي ممكن است به زبان يا قوم خود تعصب داشته باشند. در نتيجه ممكن است آنجا اين تنوع زبان و قوميت با تعصب منجر به اين باشد كه روزنامه به زبان خود را بخواهند. ولي در ايران اين‌گونه نيست و ممكن است هموطنان ما در آذربايجان با زبان تركي با هم صحبت كنند اما به روزنامه مكتوب به زبان غيرتركي تعصب ندارند و كافي است كه مطالب خوب يا مطالب مربوط به آنها را در خود داشته باشد.

يكي از نكاتي كه در مورد مطبوعات هندي گفته مي‌شود اين است كه زبان محتواي آنها بسيار ساده و همه‌فهم است. يكي از خبرنگاران ايرنا كه روزنامه‌هاي هندي را در دهلي‌نو رصد مي‌كرد، تعريف كرد كه سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي ايراني بسيار زبان سختي دارند ولي مطالب روزنامه‌هاي هندي بسيار ساده‌فهم هستند. بنابراين هركس با اندك سوادي مي‌تواند اين مطالب را بخواند و بفهمد. آيا اين مقوله هم مي‌تواند در تيراژ و افزايش مخاطب به ويژه در شهرستان‌ها تاثيرگذار باشد؟

موضوعي كه در بررسي مطبوعات هند به آن اشاره كرديد يك نكته هم ناشي از آزادانه نوشتن آنهاست. در‌واقع ميزان مميزي و سانسوري كه در اينجا ممكن است ما داشته باشيم آنها نداشته باشند و براي همين ممكن است آنها بتوانند بسيار ساده‌تر و راحت‌تر بنويسند. بنابراين دست نويسنده در آنجا بازتر است. در ايران شايد افرادي كه به جناح‌هاي سياسي وابسته باشند بتوانند آزادانه‌تر حرف‌شان را بزنند و مطلب بنويسند ولي روزنامه‌نگاران مجبورند ملاحظاتي را رعايت كنند. به همين دليل روي ادبيات آنها در نوشتن تاثيرگذار است. وقتي ادبيات آنها تحت‌تاثير قرار بگيرد طبيعي است كه سخت‌تر مي‌نويسند و فهم مطلب هم مشكل‌تر و سخت‌تر مي‌شود. شايد يكي از دلايلي كه در ايران ما به فرهنگ شفاهي بيشتر از فرهنگ مكتوب وابسته‌ايم همين موضوع باشد. در فرهنگ شفاهي مفهوم نيز سريع‌تر انتقال مي‌يابد. به هر حال بايد توجه داشته باشيم كه كشور هند از جمله كشورهاي دموكراتيك است و اين بالاترين دموكراسي روي روزنامه‌ها و كتاب هم تاثير مي‌گذارد.

 


موضوع استفاده از زبان محلي يا استفاده از مطالب با زبان‌هاي مختلف در روزنامه قابل بحث است ولي ما در ايران از انجام آن تجربه موفقي نداشته‌ايم. در حال حاضر در آذربايجان و در گيلان و همين‌طور در كردستان نشريه‌هايي محلي به زبان تركي، گيلكي و كردي منتشر مي‌شود. اما اين تفاوت و اين ويژگي براي آنها موجب افزايش تيراژ نشده است و اين نشريات تيراژ پاييني دارند. شايد بايد موضوع را در اين بجوييم كه زبان‌هاي محلي و زبان‌هاي اقوام در مدرسه‌ها آموزش داده نمي‌شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون