سادهنويسي، راز رونق در هند
جلال خوشچهره
اگر به تجربه انتشار نشريات در هند و حتي كشورهاي اروپايي توجه كنيم دليل اقبال عمومي به نشريات از چند منظر قابل تحليل است. يكي از مهمترين دلايل اقبال به مطبوعات در هند رويكرد محلي نشريات است به طوري كه عنصر خبري دربرگيري در نشريات از جايگاه ويژهاي برخوردار است و مخاطبان مسائل زندگي روزمرهشان را در محتواي اين نشريات ميبينند. نشريات در كشورهايي مانند هند و پاكستان به همان دليلي موفقاند كه شبكههاي اجتماعي در كشور ما موفقاند. يعني توجه به مسائل روزمره مردم و انتقال پيام با ادبياتي همه فهم و ساده؛ در حالي كه غلو و واژهپردازيهاي پرطمطراق يكي از آفات مطبوعات ما است. البته در گذشته و در شرايط استاندارد رسانههاي خودمان هم اين ويژگيها را رعايت ميكردهاند اما امروز متاسفانه اينگونه نيست. چينش مطالب و صفحهآرايي هم يكي از دلايل اقبال به مطبوعات است. الان در روزنامهها يك پاراگراف پيدا نميشود و متنها به صورت يك تكه از بالا به پايين ميآيد. فونت متن روزنامهها را كه نگاه كنيد مردم كمسواد نميتوانند با آن ارتباط برقرار كنند اما در همين هند و پاكستان نشريات از فونتهايي استفاده ميكنند كه مخاطب به راحتي با آن ارتباط برقرار ميكند. مردم ميتوانند خودشان را در صفحه نخست روزنامهها ببينند. توجه به مسائل محلي موجب شده نشريات مخاطبان خاص خودشان را پيدا كنند. در نشريات محلي مسائل كوچكتر ميشود و طوري هويتبخشي بومي ميدهد. انتشار نشريات به زبانهاي محلي در هندوستان يكي از وجوه تقويت هويت فرهنگي مخاطبان است. در ايران هم ما با تنوع فرهنگي و زباني روبهروييم و بعضا برخي نشريات با زبانهاي ديگر منتشر ميشوند اما اين نشريات چندان حرفهاي و هدفمند منتشر نميشوند. در اين زمينه تربيت نيروي حرفهاي يكي از نيازهاي جدي است. طبيعي است كه ما با هندوستان فاصله داشته باشيم. حتي تيراژ روزنامه «جنگ» را با روزنامههاي ما مقايسه كنيد. يا دهلينيوز و نشريات محلي هر كس مخاطب خودش را پيدا كرده است. در هند و بسياري از كشورهاي اروپايي نشرياتي كه به مسائل محلي ميپردازند بسيار پررونقاند. همين الان در ايران هم بهواسطه موقعيت شغليام بايد بگويم كه هم نشريات محلي و هم روزنامههاي همشهري در استانها از تيراژهاي خوبي برخوردارند. مثلا نسخههاي استاني همشهري در برخي استانها بين 5 هزار تا 17 هزار تيراژ دارند در حالي كه برخي روزنامههاي سراسري ما هم چنين تيراژي ندارند. در ميان نشريات منتشرشده در پايتخت اما نگاه تهراني غالب است و بقيه استانها و مسائلشان در حاشيه قرار دارند مگر اينكه به صورت موردي به آن پرداخته شود. اگر از نشريات سراسري در اروپا كه خصلت بينالمللي هم پيدا ميكنند صرفنظر كنيم، تيراژ اصلي در اختيار رسانههاي محلي است. مشكل بزرگ مطبوعات ما اين است كه متاسفانه به بحثهاي كلان و انتزاعي و گاه بيربط با دغدغههاي مستقيم مردم تمايل پيدا كردهاند. اگر روزنامههاي هند را ورق بزنيم، ميبينيم كه مسائل مردم كه داراي دربرگيري است را پوشش ميدهند. اما اگر به روزنامههاي تهران نگاه كنيم ميبينيم كه مسائل طبقه متوسط، دغدغهها و مشكلات مردم در محتواي نشريات جايي ندارد. من هنوز هم هوادار آن هستم كه رسانههاي كاغذي كاركرد و جايگاه خودشان را دارند و ميتوانند مخاطبان را جذب كنند اما اين موفقيت شروطي دارد. نشريات بايد بتوانند به اصل دربرگيري بيش از گذشته توجه كنند، نشريات بايد توانايي تحليل چرايي اتفاقات را داشته باشند و گزارشگر مشترك از يك واقعه نباشند. چنان كه امروز اگر روزنامهها را ورق بزنيم، ميبينيم كه در همه سوژههاي ثابت، نگاه ثابت با كمي ادبيات متفاوت منتشر ميشوند. براي جمعبندي بايد بگويم كه روزنامههاي ما تجربي منتشر ميشوند و روش انتشار آنها علمي نيست. ما در نشرياتمان منتظر ميمانيم كه سوژه به سراغ ما بيايد و جريانساز نيستيم. زبان ارتباطي مناسب براي انتقال پيام را پيدا نميكنيم و همه اين ضعفها را بر گردن فضاي مجازي مياندازيم. ما در گذشته متوقف شدهايم و تكنولوژي همينطور رشد كرده است. بايد بدانيم كه هر چند در خبررساني از شبكههاي اجتماعي به لحاظ زماني عقب هستيم اما بايد از امكانات ديگري كه در اختيار داريم، استفاده كنيم كه در اين بخش لنگ ميزنيم. ٭سردبير روزنامههاي همشهري استانها