اينك؛ بخش خصوصي
محمدرضا بهرامن
اتحاديه اروپا هفته گذشته بسته پيشنهادي خود را براي حفظ برجام پيشنهاد كرد. كمك به صنايع كوچك و متوسط با تضمين بانك مركزي اروپا از مهمترين بندهاي اين بسته است. صنايع كوچك و متوسط به صنايعي گفته ميشود كه ميزان سرمايهگذاري در آن پايين بوده و به عنوان صنايع پايين دستي در ذيل صنايع بزرگ فعاليت ميكنند. به عنوان مثال اگر صنعت خودرو را صنعتي بزرگ بناميم، صنايع قطعهسازي، تايرسازي و لوازم جانبي خودرو را ميتوان جزو صنايع كوچك و متوسط دانست؛ صنايعي كه هم اشتغال در آن بالاست، هم بخش خصوصي قادر به فعاليت در آن است و هم شركاي خارجي بهتر ميتوانند با همتاي ايراني خود در توليد محصول مشاركت كنند. نكته مهم در فعالسازي اين دسته از صنايع، فعالسازي بخش خصوصي است. از صنايع غذايي گرفته تا صنايع پوشاك، لوازم خانگي، مصالح ساختماني و لوازم تزييني در قلمرو صنايع كوچك و متوسط هستند كه ميتوانند در قالب نهادهاي خانوادگي و كنسرسيومهاي سرمايهگذاري بخش خصوصي را فعال كرده و توليد محصول با بهرهوري بالا صورت گيرد. از اين رو اگر توسعه اين صنايع به عنوان استراتژي ناگزير در نظر گرفته شده باشد، فرصتي بزرگ پيش روي بخش خصوصي كشور قرار داده تا هم فعاليتهاي كنوني خود را توسعه دهند و هم با توجه به بازارهايي كه در نقاط مختلف دنيا كشف كردهاند در آن ضريب نفوذ خود را افزايش دهند. صنايع كوچك از ابتدا كوچك متولد ميشوند اما به مرور زمان قابليت آن را دارند كه به يك برند معتبر تبديل شده و فعاليتهاي خود را گسترش دهند. در اين صورت است كه برندهاي بزرگي متولد خواهند شد و با توجه به حجم كمي كه دارند در بازارهاي بزرگ دنيا بهشدت نفوذ خواهند كرد. دهه 40 نمونه بارز موفقيت در صنايع كوچك و برندسازي در اين زمينه است. در اين دهه ميبينيد كه تجار به توليدكننده تبديل شده و شركتهايي در عرض كمتر از يك دهه به وجود آمده و محصولي را به توليد ميرسانند كه قابليت صادرات به نقاط مختلف دنيا را داشته باشد. اگر برندهايي چون پارس الكتريك، ارج، كفش ملي، هپكو، مقدم و دهها نام ديگر در صنايع لوازم خانگي، نساجي و غذايي به وجود آمدند به اين دليل بود كه سرمايههاي داخلي به سمت ايجاد اين صنايع حركت كرد و بخش خصوصي آن زمان هوشمندانه به انتخاب شريك تجاري پرداخت و توانست كارخانههايي را بنيانگذاري كند كه علاوه بر جذب نيروي كار بالا و ارزش افزوده مناسب، حضور كالاي ايراني را در سوي ديگر مرزها به وجود آورد. در حال حاضر صنايع كوچك و متوسط ما اين توان را دارند كه رشد يافته و با استفاده از فضاي همكاري اتحاديه اروپا قراردادهايي را به امضا برسانند.
در اين ميان لازم است تا دولت فضاي كسب و كار را بهبود بخشد، شرايط ويژهاي را براي توسعه صنايع كوچك تعريف كند، به حذف قوانين و مقررات اضافه بپردازد، تضمين دهد تا اگر بخش خصوصي سرمايهاش را به ميدان آورد، از آن محافظت كرده و مالكيت را به رسميت بشناسد و از رفتارهاي ايذايي دوري جويد.
امروز در جامعه ما فضا به ضد سرمايهگذاران و كارآفرينان تبديل شده بهطوري كه اگر يكي در صنعتي موفق شده و توانسته بخش بزرگي از بازار را به دست بياورد از او به عنوان سلطان و مافيا نام ميبرند. اينگونه رفتارها در فضاي رسانهاي و تريبونهاي مختلف باعث ميشود كه سرمايهگذاران و كارآفرينان اعتماد لازم را به فعاليت در جغرافياي اقتصاد ايران نداشته باشند از اين رو لازم است تا افكار عمومي را به اين سمت ببريم كه حساب كارآفرينان و توليدكنندگان از رانتخواران و واسطهگران را جدا كنند و همه را با يك چوب نزنند.
ترس بخش خصوصي بيش از آنكه از فضاي بينالملل باشد از رفتارهاي برخي سياستگذاران داخلي است. بنابراين بهترين راه آن است كه بخش خصوصي محترم شمرده شود، دولت بهطور مداوم با آنها مشورت كند، مالكيت محترم شمرده شود و دخالت در قيمتگذاريها پايان يابد تا دست كم بخش خصوصي با قيمت واقعي به توليد مشغول شده و بتواند بر اساس نظام بازار در فضايي رقابتي به توليد محصول اقدام كند.