ترامپ آخرين نقطه اميد براندازها
داوود حشمتي
با خروج ترامپ از توافق هستهاي برجام، طيف برانداز خارجي جانتازهاي گرفتند. آنها كه بعداز برجام به طور كامل از رژيم چنج در ايران نااميد شده بودند، دوباره به عرصه بازگشتند. به طور كلي يكي از مهمترين نقاط قوت برجام نرمالسازي جمهوري اسلامي در جهان بود. به اين معنا كه غرب به طور كلي برنامه براندازي و رژيم چنج در ايران را به كنار گذاشت و با ايران يك قرارداد بلندمدت بست. اين همان نقطهاي بود كه نتانياهو در اسراييل و عربستان را ناراحت و نگران كرد و با بازگشت ترامپ اميدها براي آنها زنده شد.
با اين حال روز پنجشنبه ترامپ در پاسخ به سوال خبرنگار بيبيسي گفت: «اقتصاد ايران دارد سقوط ميكند. ولي اين را از من بشنويد: بالاخره يك روز به من زنگ ميزنند و ميگويند بياييد توافق كنيم و ما هم توافق، ميكنيم.»
واقعيت اين است كه ترامپ آخرين نقطه اميد براندازان نظام ايران است. كساني كه سالهاست رفتند تا با «پرواز انقلاب» بسان يك قهرمان به كشور بازگردند. كساني كه رويايشان تحقق نيافته است. شايد در امريكا ديگر رييسجمهوري به تندي ترامپ و همراه با اسراييل و عربستان بر سر كار نيايد. شايد ديگر امريكا وزيرخارجهاي چون پومپئو و مشاور امنيت ملي چون بولتون پيدا نكند كه صراحتا از براندازي حرف زدند و قند در دل جميع مخالفان جمهوري اسلامي آب ميكنند.
شايد ديگر در امريكا كمتر كسي مانند رودي جولياني (وكيل ترامپ) پيدا شود كه به طور علني در نشست منافقين حضور پيدا كند و برجام را پاره كند. اما با جملهاي كه ترامپ به بيبيسي فارسي گفت؛ واقعيت مهمي را نشان داد كه روياهاي براندازان را بر باد ميدهد.
ترامپ زماني كه از برجام خارج شد فرصتي چند ماهه تا برقراري دوباره تحريمها قرار داد. او اهل مذاكره است. اما شيوه او مذاكره از موضع «قدرت» است نه «موضع برابر» (كه خواست ايران است) . ترامپ از برجام خارج شد كه بار ديگر از موضع قدرت پاي مذاكره برگردد. در همين مسير مشغول استفاده از تمام نيروهايي است كه در خارج از ايران به دنبال براندازي بودند. تمام اين نيروها عاملي هستند براي فشار بر ايران تا به تعبير ترامپ، از ايران به او «زنگ بزنند و بگويند، بياييد توافق كنيم» و ترامپ آماده «توافق است» همانطور كه خودش بيان ميكند.
رفتارهاي ترامپ هم به ما اين را نشان ميدهد. او اين روزها كه قرار است به ديدار پوتين برود، تندترين موضعگيري را عليه روسيه و پوتين انجام ميدهد اما بر سر ميز ديدار كه بنشينند، درشت حرف نخواهد زد. براي او زمينهسازي و شرايط «پيش از مذاكره» اهميتش به مراتب بيشتر از قضاوتهاي پس از مذاكره است. او ميداند كه مذاكره نه بر سر ميز كه از مدتها قبل از اولين ديدار آغاز ميشود و در مورد ايران درحال آمادهسازي ميز مذاكره است.
اين ميان شرايط ايران با گفتوگوهاي او با ساير كشورها كاملا متفاوت است. شبيهترين وضعيت يا حتي بدتر از وضعيت ايران را كرهشمالي داشت. اما ترامپ به راحتي با «كيم جونگ اون» بر سر يك ميز نشست. وقتي آن دو در كنار هم نشستند هيچ مخالفي نداشتند. كره شمالي اپوزيسيون برانداز خارج از كشورش ندارد. كشورهاي منطقه شرق آسيا هم مخالفي با توافق و صلح ندارند. اما شرايط براي ايران فرق ميكند. در صورتي كه فردا ترامپ بخواهد با ايران به مذاكره بنشيند با دو مانع برخورد ميكند. هم اپوزيسيون برانداز خارجنشين مخالفت ميكنند و هم كشورهايي مانند عربستان، اسراييل و تا حدي امارات متحده عربي.
ترامپ از دو ابزار تحريمها و گروههاي برانداز مانند منافقين و حتي حزب كومله استفاده خواهد كرد تا اولا اقتصاد را در حالت فروپاشي قرار دهد و دوم شرايط اجتماعي. اما به خوبي ميداند هيچ كدام از اين دوعامل نميتواند نقطه نهايي رژيم چنج در ايران باشد.
در اين وضعيت نكته اين است كه بدانيم ترامپ مشغول سوءاستفاده از نيروهاي اپوزيسيون برانداز است. آنها اگر واقعبين باشند متوجه ميشوند كه آلتدست ترامپ شدهاند و به محض رسيدن به موقعيت مطلوب ازنظر ترامپ (يعني پذيرفتن مذاكره مجدد) همه آنها را بدون هيچ نگراني به كناري پرت خواهد كرد. تنها مانع او اول اسراييل است كه خواستهاش محدوديت هستهاي است و در مرتبه دوم عربستان كه درخواست محدوديت موشكي دارد. مشكل ترامپ تنها راضي كردن اين دو كشور است. براي عبور از موانع آنها هم ناچار است اولين قدمهاي مذاكره را به صورت پنهاني بردارد. درست همان كاري كه اوباما انجام داد.