بيراهه در بيراهه
ليدا عسگرنيا
دختر نوجوان 17 سالهاي ويديوهايي از حركات خود در فضاي مجازي در معرض نمايش عمومي قرار ميدهد. اعترافاتش در رسانه ملي پخش ميشود. قاعدتا هدف برنامه اين است كه هم او و هم ديگراني مانند او متنبه شده و ديگر دست به چنين اقداماتي نزنند كه مخالف با نظام ارزشي بخشي از جامعه است. اينكه رقصيدن واجد وصف كيفري است يا خير موضوع اين يادداشت نيست؛ فعلا فرض ميكنيم رقص در انظار عمومي عملي مجرمانه است و نبايد حركات موزون در منظر عموم قرار بگيرد. دقيقا ماننداينكه شخص در حريم خصوصي خود بيحجاب باشد بر او حرجي نيست اما همين فرد اگر در مريي و منظر عمومي بيحجاب ظاهر شود مرتكب فعلي مجرمانه شده است. بهعبارتي بخش مهمي ازعنصر مادي چنين جرمهايي «نمايش عمومي» است. قانونگذار با جرم دانستن بعضي رفتارها، ميخواهد مانع از انتشار و رواج و مشاهده آنها در جامعه شود. اما در حالي كه تا پيش از پخش اين برنامه، صرفا گروههاي اجتماعي معين در جريان اين موضوعات بودند، صدا و سيما با پخش اين برنامه باعث شد كه در عرض مدت كوتاهي آمار بينندگان ويديوهاي اين فرد و احتمالا كساني مشابه او به چندين ميليون برسد. صدا و سيما همان كاري را كرد كه ميخواهد از آن جلوگيري كند يعني انتشار و ترويج فعلي بنا به ادعاي خود مجرمانه با اين رويكرد كه ضريب امنيت اجتماعي را افزايش دهد! زن و مرد و پير و جوان اگر تا چند روز پيش اسمي از دخترك و موضوع نشنيده بودند و رسمش را نميدانستند به سرعتي كه اقتضاي ذات فضاي مجازي است هم ديدند و بسياري هم ترحم ودلسوزي كردند كه چگونه نوجواني به خاطر چنين رفتاري در برابر دوربين به گريه درميآيد.
اصولا يكي از اهداف سياست كيفري اين است كه وجدان جامعه با مجازات بزهكار تسكين و التيام يابد. از واكنشهاي متنوع و متعدد پيداست در اين مورد جامعه با ديدن دختري بسيار جوان در حالتي مغموم و درحالت سايه _روشن و نيمه تاريك كه به شرح كار خود دراينستا گرام ميپرداخت نه تنها عملكرد او را تقبيح نكرد بلكه عاملين چنين برنامه مبتذلي را تقبيح كردند. خصوصا اينكه جامعه با چشماني باز و كاملا هوشيار ميبيند كه چگونه با مجرمان يقهسفيد و بزهكاران بزرگ با تسامح برخورد ميشود. برنامه ساز صدا وسيما كه با همكاري معاونت فرهنگي ناجا اقدام به تهيه اين برنامه كردند، نتوانستند بهدرستي آسيبشناسي فضاي مجازي را انجام بدهند و وجدان عمومي را مجاب كنند كه چون بعضا حضور در شبكههاي مجازي چون اينستا ميتواند براي فرزندانشان مخاطراتي به همراه داشته باشد لذا مانع حضور فعال فرزندان و خانوادههايشان در اينگونه فضاها شوند و به اين ترتيب جنبه بازدارندگي از جرم را كه يكي از اهداف سياست كيفري است، عملي كنند. آنان به شكلي ناشيانه و غيرحرفهاي و متعصبانه با آوردن چند دختر و پسر جوان فقط سعي كردند قدرت خود را به رخ بينندگانش بكشند. در واقع آبروي يك يا چند جوان را مستمسكي براي زهره چشم گرفتن از بخشي از جامعه كردند.
بايد از دستاندركاران تهيه اين برنامه كه مدعياند دنبال محافظت از اخلاق عمومي بودهاند، پرسيد كه چرا وفق قانون جرايم منافي عفت به صورت غيرعلني برگزار ميشود. يكي از دلايل اين تصميم حفظ آبروي اشخاص و دليل ديگر جلوگيري از رواج اموري است كه قانونگذار براي اخلاق عمومي مناسب نميداند.
اين عدم انتشار منكر و ديگري حفظ آبروي اشخاص است. با همين سياست به هيچ عنوان رسانه ملي نبايد مبادرت به بازجويي در جلوي دوربين از چند جوان به زعم خود خطاكار كند. اين درست است كه بخشي از سياست كيفري استفاده از كاركرد رسانه است اما اينكه چگونه از اين ابزار استفاده شود حائز اهميت است. فرض بگيريم ميخواهيم درخصوص بزه سرقت به عنف به جامعه آگاهي دهيم كه اين بزه بد است و بزهكار منفورجامعه. طبيعتا بايد بهگونهاي عقلاني و غير متعصبانه و با دانش كافي مخاطب را در جريان كليت امرقرارداد در اينصورت وجدان عمومي هم در مبارزه با بزه مذكور همكاري ميكند و بيترديد اخلاق عمومي مرتكب را بزهكار ميداند. ولي بهنظر ميرسد در مستند بيراهه كه اختصاص به چند جوان داشت و به نظر رسانه ملي رفتاري مجرمانه داشتهاند نه تنها نتوانست وجدان عمومي را با خود همراه سازد بلكه با عدم رعايت قانون و اخلاق، باعث واكنش منفي عمومي به اين اقدام صداوسيما شد. به نحويكه تحت همين فشار افكار عمومي مجبور به پاسخگويي شده است. رسانهاي كه بارها مورد نقد مخالفان خود قرار گرفته است و هربار اين نهاد با بيتفاوتي از كنار نقدها عبور ميكرده اينبار مجبور به پاسخگويي شده است زيرا حتي از سوي همفكران خود نيز مورد نكوهش قرار گرفته است تا آنجا كه قوه قضاييه، برخلاف ادعاي مديركل روابط عمومي صدا و سيما هرگونه مداخله خود در اين برنامه را تكذيب كرد و نيروي انتظامي نيز از برخي جزييات برنامه تبري جست.
وكيل دادگستري