محيطباني و هزار و يك دردسر
احمد بحري
محيطبانان در ايران با مشكلات متعددي دست و پنجه نرم ميكنند. آنها بر اساس دستورالعمل يگان محيط زيست بايد 18 شبانه روز در ماموريت باشند كه عددي معادل 432 ساعت در ماه است. با وجود كار در شرايط سخت و در مناطقي كه براي چند روز حتي امكان تماس با خانوادههايشان را ندارند، حقوقي به اندازه يا كمتر از ساير كاركنان دولت دريافت ميكنند. بيمه مسووليت از ديگر كمبودها در زندگي كاري محيطبانان به شمار ميآيد، به اين ترتيب آنها بايد هزينههاي درماني ناشي از اتفاقات روي داده در محل كار را خودشان پرداخت كنند.
جليقههاي ضدگلوله قرار است صدمات وارده به اين قشر را در درگيريها كاهش دهد، اما اين جليقهها فارغ از وزن زيادي و فقدان كارايي در برابر برخي اسلحهها، به همه محيطبانان تعلق نگرفته است. اين در حالي است كه همچنان بر اساس قواعد بنياد شهيد، تنها زماني محيطبانان شهيد به حساب ميآيند كه در درگيري با اشرار، گروهكهاي ضدانقلاب و... كشته شوند. سازمان حفاظت محيط زيست نام شهيد را بر محيطبانان كشته شده در درگيري با شكارچيان ميگذارد، اما تنها تعداد انگشتشماري از آنها توانستهاند تحت پوشش بنياد شهيد قرار گيرند.
مسائل محيطبانان تنها به جليقه ضدگلوله و حقوق خلاصه نميشود. در بسياري از مناطق آنها براي گشتزنيهاي خود با معضلي به نام كمبود سوخت به واسطه بودجه اندك سازمان حفاظت محيط زيست مواجهند. آنها ناچار ميشوند با توجه به اين محدوديت صرفهجويي كرده و گشتهاي خود را كاهش دهند. به نظر ميرسد براي رفع اين معضل بايد بنزين به شكل نامحدود در اختيار محيطبانان قرار بگيرد يا لااقل سهميه آنها افزايش يابد.
براي رفع چالشهاي بودجهاي به ويژه در پاسگاههاي محيطباني در ماههاي اخير سازمان حفاظت محيط زيست صدور پروانههاي شكار را در دستور كار قرار داده است اما هنوز آمار دقيق و شفافي از محل هزينهكرد اين پروانهها ارايه نشده است. ما با شكار موافق نيستيم اما زماني كه سازمان حفاظت محيط زيست درآمدي ندارد و قانون نيز اين اجازه را به سازمان محيط زيست براي صدور پروانهها داده است، ميتوان از آن براي بهبود وضعيت حفاظت بهره گرفت. به شرط آنكه شفافيت در اين روند همواره رعايت شده و همانند پروانههاي سالهاي قبل نباشد كه درآمد حاصله از آن وارد پاسگاههاي محيطباني و تجهيزات اين مناطق نشد.