غفلت از اهميت هورالعظيم
مسعود باقرزادهكريمي
تالاب هورالعظيم به لحاظ زيست محيطي دو ويژگي بسيار مهم دارد. اول اينكه اين تالاب از نظر «تنوع زيستي» داراي اهميت بسيار زيادي است. ويژگي دوم هورالعظيم اين است كه اصطلاحا جزو تالابهاي تيپ «پيت لند» (peatland) به شمار ميرود. «پيت» مخلوط ناهمگني از مواد و بقاياي گياهي كم و زياد تجزيه شده است كه عمدتا در محيط اشباع از آب و فقدان اكسيژن به وجود ميآيد. هورالعظيم هم جزو همين تيپ تالابهاست. اين نوع از تالابها به انبارهاي تثبيت كربن معروفند و يكي از ارزشهاي تالابها به همين دليل تثبيت كربن مربوط ميشود. در حال حاضر پيت لندها دو نوعند. يكي پيت لندهاي سردسيري مانند سيبري و ديگري پيت لندهاي گرمسيري كه نمونه خيلي كوچكشان پيت لندهاي اندونزي است. درباره اين تيپ از تالابها همين بس كه بدانيم20 درصد گرمايش كره زمين به دليل نابود شدن پيت لندهاست. مثلا در اندونزي پيت لندهاي تالابي را خشك ميكنند و به جايش پالم ميكارند و روغن پالم توليد ميكنند. پيت لندها مهمترين نوع تالابها هستند به اين دليل كه وقتي آب دارند، كربن بسيار زيادي را تثبيت ميكنند. هر وقت اين بخش از تالابها تخريب يا خشك شود؛ با خالي شدن تالابها از آب، عنصر متان از شكل محلول به حالت گازي در ميآيد و به شدت اشتعالزاست. در اين شرايط با كوچكترين جرقهاي يا حتي با ذرهبينيشدن نور خورشيد تالاب قابليت اشتعال دارد. بنابراين وقتي متان مشتعل ميشود از اصطلاح «خودسوزي تالاب» استفاده ميشود كه يك پديده شناخته شده است. در چنين شرايطي اقدامات عمدي هم به راحتي موجب گسترش آتش در قسمتهاي خشك تالاب ميشود. ضمن اينكه سرعت گسترش آتش به دليل وجود گاز متان بسيار بيشتر از آتشسوزيهاي معمولي است. در تالاب هورالعظيم هم همين اتفاق روي داده و گاز متان از بخشهاي خشك شده تالاب متصاعد ميشود. به همين دليل آتشسوزي در هورالعظيم بسيار خطرناك است. اهميت تالاب هورالعظيم به عنوان يكي از پيت لندها به قدري است كه بايد هر چه سريعتر بحران آتشسوزي در اين تالاب مديريت شود. بهترين راهحل اين بود كه با شروع آتشسوزي عراق بايد بلافاصله در تالاب آب رها ميكرد اما متاسفانه اين كار را انجام نداده است. تصميمگيري درباره اينكه ايران براي مهار آتش آب از درياچههاي مرزي رهاسازي كند در اختيار وزارت نيرو و شوراي تامين استان خوزستان است. اما به هر حال چارهاي جز اين كار نيست.
يعني آب بايد برود در سطح تالاب و قسمتهايي كه گاز بيرون ميآيد را پر كند. اگر آب رها نشود اين آتش مداوم خواهد بود. به هر حال گزينه رهاسازي آب از طرف ايران قابل بررسي است. اين مساله به لحاظ زيست محيطي به قدري داراي اهميت است كه هر گونه كم كاري در اين زمينه بسيار هزينهزاست. اگر اين حادثه ميان دو كشور توسعه يافته رخ داده بود، كشورهاي دنيا را بسيج ميكردند تا آتش را خاموش كنند. اما در منطقه ما خبري از چنين واكنشهايي نيست. به اين دليل كه چنين نگاهي شكل نگرفته است.كشورهايي كه فرهنگ زيستمحيطيشان بلوغ پيدا نكرده بايد چنين تاوانهايي بدهند.يكي از احتمالها بحث گروكشي عراق است، براي اينكه ايران را تحت فشار بگذارد تا براي تالاب آب بگيرد در حالي كه اگر اين فرضيه واقعيت داشته باشد، چنين نگاهي بسيار غلط است. موضوع محيط زيست موضوعي فراسرزميني است و بايد كشورها در اين زمينه با هم همكاري تنگاتنگ داشته باشند. هيچ كشوري هم نميتواند دور خودش ديوار بكشد و بگويد مثلا در كشور من سيلاب نيايد. بسياري از كنوانسيونهاي بينالمللي شكل گرفتهاند تا اين همكاريها بين كشورها تقويت شود. بنابراين ديپلماسي محيط زيست يك ركن مهم است و درباره اين بحران هم بايد از همين مسير سريعتر تصميمگيري شود و تالاب هورالعظيم نجات يابد.
مدير دفتر اكو سيستمهاي تالابي