• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4159 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۲ مرداد

برگزاري آزمون هوش براي ورودي مدارس تيزهوشان : افتادن از چاله به چاه

محمد داوري
 

چند هفته‌اي از هياهوهاي رسانه‌اي و واكنش‌ها در مورد برگزاري آزمون هوش براي ورودي مدارس تيزهوشان متوسطه اول گذشته است. پرسش اصلي اين است كه چرا فرآيند تصميم‌گيري در وزارتخانه‌اي كه بيشترين مخاطب و دريافت‌كننده خدمات را دارد، دستخوش تغييرات مي‌شود و تصميمي كه در راس اين وزارتخانه گرفته مي‌شود اينگونه منتفي مي‌شود.

اين تصميم توسط وزير اعلام و مورد استقبال كارشناسان و فعالان رسانه‌اي حوزه آموزش‌وپرورش قرار گرفت اما مخالفان نه در رسانه بلكه بيشتر در لابي‌ها و فشارهاي داخلي در نهاد‌ها و سازمان‌ها به‌ويژه كميسيون آموزش مجلس و شوراي عالي آموزش‌و‌پرورش و سازمان پرورش استعداد‌هاي درخشان با حمايت‌هاي پشت‌پرده موسسه‌هاي تجارت آموزشي تلاش خود را به ‌كار گرفتند.

اعلام پيروزمندانه وزير آموزش و پرورش

سيد‌محمد بطحايي كه از شهريور 96 سكان هدايت وزارت آموزش و پرورش با نزديك به يك ميليون پرسنل و بيش از 13 ميليون دانش‌آموز را برعهده گرفت و 26 ميليون پدر و مادر را مخاطب خود مي‌دانست، در جست‌وجوي سوژه‌هايي بود تا بر راي بالاي اعتماد مجلس تاييدي بزند و نشان دهد كه بي‌جهت به او اعتماد نشده است لذا در كنار سوژه حذف پيك‌هاي نوروزي كه معاونت ابتدايي وزير روي آن به نيابت مانور مي‌داد، با اعلام خبر حذف آزمون ورودي مدارس خاص به‌ويژه مدارس متوسطه اول تيزهوشان، خود را پرچمدار مبارزه با مافياي تجاري معرفي و محكم اعلام كرد كه درصدد جمع‌آوري هر آنچه شادي و نشاط دانش‌آموزان را مي‌گيرد و به آنها استرس وارد مي‌كند، است.

اعلام متناقض شوراي عالي آموزش و پرورش

ژست قهرمانانه و مانور رسانه‌اي وزير خيلي به‌طول نينجاميد چرا كه دبير و تعدادي از اعضاي شوراي عالي آموزش‌و‌پرورش اعلام كردند كه اين تصميم در شورا گرفته نشده است و بايد به تصويب شورا برسد لذا اجرايي و قانوني نيست و آزمون برقرار خواهد بود. البته براي اينكه خيلي خود را مقابل وزير كه او خود رياست اين شورا را برعهده دارد، قرار ندهند، با سخنان دوپهلو گاهي بر پيچيدگي اين تصميم و سردرگمي خانواده‌هاي و نگراني آنها مي‌افزودند. اما آنچه مسلم مي‌نمود تفاوت ديدگاه اعضاي شورايي بود كه مافوق وزير اما با رياست اوست و ذيل شوراي عالي انقلاب فرهنگي بايد تصميمات خود را اتخاذ كند.

نقش‌هاي دوگانه نمايندگان

تعدادي از نمايندگان هم دست به‌ كار شدند و از تصميم وزير دفاع كردند و برخي هم پرچم حمايت از دانش‌آموز و والدين را به دست گرفته و داد و فرياد راه انداختند كه حتي اگر اين تصميم درست است بايد براي سال آينده اجرايي شود چرا كه بسياري از خانواده‌ها كلي هزينه و برنامه‌ريزي كرده‌اند تا فرزندشان را روانه مدارس خاص به‌ويژه تيزهوشان كنند. رفته‌رفته ادبيات و نوع واكنش نمايندگان متفاوت مي‌شد آنها با رصد كردن افكار عمومي و فضاي رسانه‌اي گاهي از نظرات شبه‌كارشناسي خود عبور كرده و همراهي‌هاي احساسي نشان مي‌دادند و برخي هم كه در ابتدا موافق يا مخالف تند بودند، سكوت اختيار كردند چرا كه ديدند اين عرصه‌اي نيست كه برنده مطلقي داشته باشد و سكوت را بهترين واكنش و محافظه‌كار‌ترين روش دانستند.

مخالفت‌هاي پشت‌پرده مافياي تجاري

وزير و حاميان تصميم حذف آزمون ورودي مدارس خاص و حذف تيزهوشان متوسطه اول، مهم‌ترين دليل خود براي اين تصميم را رهايي دانش‌آموزن دوره ابتدايي از فضاي تست‌زني و فشارهاي ناشي از كلاس‌هاي موسسات تجاري،آموزشي اعلام كرده بودند كه به قول وزير و معاون ابتدايي او، فرصت كودكي كردن را از دانش‌آموزان مي‌گيرد؛ دليلي كه مورد تاييد و استقبال كارشناسان قرار گرفت اما گويا مافياي برپايي آزمون‌ها و كلاس‌هاي آمادگي براي تست پرنفوذتر ظاهر شد و توانست بر راي مراجع بالادستي وزارت آموزش و پرورش تاثير بگذارد و از هيچ تلاشي براي جلوگيري از اجراي اين تصميم دريغ نكردند تا جايي كه همدستان‌شان در سازمان پرورش استعدادهاي درخشان (سمپاد) و ديگر جاهاي مرتبط و غير‌مرتبط توانستند آزمون هوش را به‌جاي آزمون ورودي قرار دهند و بدتر را جايگزين بد كنند.

حمايت‌هاي قاطع و شفاف كارشناسان و كنشگران رسانه‌اي حوزه آموزش و پرورش

برخلاف مسوولان و مديران و نمايندگان اما از همان لحظه نخست اعلام تصميم توسط وزير، اكثر كارشناسان منتقد و مستقل و كنشگران رسانه‌اي حوزه آموزش و پرورش از اين تصميم استقبال كردند حتي چهره‌هاي مخالف و منتقد وزير به حمايت از اين تصميم او برخاستند و در قالب يادداشت‌ها و مصاحبه‌هاي گوناگون اين تصميم را كارشناسانه و مطابق با اصول و مباني آموزش و پرورش حرفه‌اي دانسته و بر پايداري وزير بر اين تصميم و اجراي دقيق آن تاكيد كردند.حمايت گسترده و همه‌جانبه اين طيف كه هميشه به فرآيندهاي غير‌كارشناسانه هشدار مي‌دهند در روزهاي نخست مشوقي بود براي وزير تا بر تصميم خود اصرار بورزد اما رفته‌رفته گويا او درمقابل فشارهاي مافياي تجارت آموزشي، از رسالت آموزشي خود عقب‌نشيني كرد و هر‌چند از تصميم خود برنگشت اما با يك كلاه‌شرعي تصميمي گرفته شد كه مي‌شود نام آن را از چاله به چاه نهاد. كارشناسان و فعالان اين حوزه هم كه نااميد شده بودند اين‌بار با آه و افسوس نسبت به برگزاري آزمون هوش واكنش نشان دادند؛ واكنشي كه ديگر فايده‌اي نداشت و كار از كار گذشته بود.

نگراني و سرگرداني دانش‌آموزان و خانواده‌ها

كنكورگرايي نهادينه و گسترده‌شده ناشي از تجارت آموزشي و نخبه‌گرايي آزمون‌محور موجب شد تا با اعلام اين خبر موجي از نگراني ميان خانواده‌هايي كه سال‌ها فرزندان‌شان را با فرستادن به كلاس‌هاي مختلف براي ورود به مدارس تيزهوشان آماده كرده بودند و درصد بسيار پاييني از مجموع خانواده‌هاي دانش‌آموزان دوره ابتدايي را تشكيل مي‌دادند به راه بيفتد؛ موجي كه مورد تحريك موسسه‌هاي تجاري قرار گرفت و عده‌اي از آنها را به تجمعات كم‌تعداد مقابل وزارتخانه كشاند و اين عده معترض بهانه شدند تا مخالفان اين تصميم براي به كرسي نشاندن حرف خود تلاش‌هاي آشكار و پنهان خود را ادامه دهند؛ تلاش‌هاي كم‌تعداد اما پرنفوذ در رده‌هاي بالايي كه بيشتر حول محور اعضاي شوراي عالي آموزش‌و‌پرورش و مديران ارشد سازمان پرورش استعدادهاي درخشان ايجاد شده بود و در سكوت محافظه‌كاري معاونان و مشاوران وزير، روز به روز حرف خود را به كرسي نزديك‌تر مي‌كرد تا اينكه بالاخره كلاه شرعي آزمون هوش را جايگزين آزمون ورودي كرده و دانش‌آموزان را از چاله به چاه انداخت.

از چاله آزمون ورودي به چاه آزمون هوش

در حالي همچنان وزير تا آخرين هفته‌هاي برگزاري آزمون از لغو آزمون ورودي و در نهايت حذف تيزهوشان متوسطه اول دفاع مي‌كرد كه طيف مخالف درصدد يك راهكار جايگزين بود؛ راهكاري كه با اعلام برگزاري آزمون هوش پرده از يك اقدام تلخ و غيركارشناسانه برداشت چرا كه اگر منطق مخالفت با تيزهوشان و تفكيك دانش‌آموزان در پايه‌هفتم و برگزاري آزمون ورودي به دليل تاثيرات رواني و تربيتي منفي بود حالا اين جايگزيني آنقدر منفي و غير‌كارشناسي بود كه نه تنها تاثيرات منفي رواني ناشي از آزمون هوش بيشتر از آزمون ورودي ناشي از اطلاعات و آموخته‌هاي 6 ساله ابتدايي بود بلكه زدن مارك كم‌هوش و با‌هوش بر پيشاني يك عده كودك بيچاره تا آخر عمر بر آنها ضربه وارد مي‌كند؛ ضربه‌اي كه شايد سرنوشت او را در ابهام قرار داده و او در آينده به‌جاي پيدا كردن دلايل ناتواني يا شكست خود در كم‌كاري و دلايل بيروني، عدم‌ موفقيت‌هاي خود را به پايين بودن هوش نسبت بدهد و كودكاني را كه بايد با نشاط و شادابي با تربيت عمومي براي زندگي كردن آماده شوند در بن‌بست‌هاي‌انگيزشي و رويكردهاي غيركارشناسانه گرفتار كند.

تجربه ناموفق تفكيك و نخبه‌­گرايي

اين تلخي‌ها در حالي همچنان در نظام آموزشي ما تكرار مي‌شود و تاسف‌ها گسترده‌تر مي‌شود كه نظام‌هاي آموزشي موفق دنيا نشان از ناموفق بودن رويكرد تفكيك‌ها و نخبه‌گرايي در آموزش عمومي دارد چرا كه رسالت آموزش عمومي، آماده كردن كودكان و نوجوانان براي زندگي عمومي و آشنايي با اطلاعات عمومي است و سوق دادن افراد به سمت گرايش‌هاي رشته‌اي و حرفه‌اي با يك زمينه‌سازي كلي و مقدماتي در متوسطه دوم درواقع از دانشگاه شروع مي‌شود حتي آموزش‌هاي فني و حرفه‌اي و كار و دانش در متوسطه دوم درواقع تاييدي است بر تفاوت‌هاي استعدادي و رغبتي نه رده‌بندي دانش‌آموزان لذا هر‌گونه تفكيك يا هر‌گونه مارك‌زني هوشي به‌ويژه در مقطع ابتدايي و متوسطه اول آسيب‌زا است و تاثيرات مخربي در ذهن و روان كودكان مي‌گذارد. براي اثبات اين ادعا نيازي به تحقيق نيست، كافي است در جمع خانواده و اطرافيان خود نگاهي بيندازيم و ببينيم اين نظام آموزشي و اين تجارت آموزشي و اين رويكرد كنكور و تست‌محور و حافظه‌گرا چه بر سر كودكان و نوجوانان آورده است. بي‌ترديد در آزمون سلامت و توانمندي ذهني و رواني بسياري از آنها نمره پاييني خواهند آورد و نمره بالا در آزمون‌هاي هوش، ورودي و كلاس‌هاي كنكور و تقويتي و... در مقايسه با اين نمره سلامت و توانمندي ارزشي نخواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون