• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4163 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ مرداد

سمفوني سرزمين من

مهدي غني

روز چهارشنبه 24 مردادماه به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان به وطن به ابتكار معاونت فرهنگي بنيادشهيد و امورايثارگران، اركستر سمفونيك تهران در تالار وحدت، سمفوني پيروزي را براي تماشاگران اجرا كردند. اين سمفوني شامل چهار بخش، خيزش و اتحاد- ايستادگي، مقاومت و مقابله - پيروزي، سازندگي و حركت درمسيرپيشرفت - اقتدار و اميد به آينده بود. اشعار را آقاي عبدالجباركاكايي سروده بود، آقاي مجيدانتظامي آهنگ آن را ساخته بودند و اركسترسمفوني تهران آن را اجرا كردند. 49 نفر گروه كر مرد و زن خواننده و نزديك 70 نفر نوازنده سازهاي مختلف در اجراي اين برنامه شركت داشتند. در اين كنسرت حدود 20 ساز مختلف وجود داشت. هركس ساز خودش را مي‌زد؛ سازهايي كه صداي‌شان سنخيت و تشابهي با هم نداشتند، اما به جاي هرج و مرج و هياهو، نواي گوش‌نواز، پرابهت و منسجمي از مجموع آنها منعكس مي‌شد.افرادي هم كه اين سازها را به صدا در مي‌آوردند چقدر با هم متفاوت بودند. هم مردان و هم زنان در بخش‌هاي مختلف مشاركت داشتند. برخي جوان و برخي ميانسال بودند. قيافه و شكل ظاهري‌شان هم متفاوت بود. مردي ريش گذاشته بود، آن يكي سبيل داشت، دو جوان با موهاي پوش كرده نشسته بودند، يكي سرش را از ته زده بود و آن ديگري موهاي بلندش را بافته بود، اما با همه تفاوت‌ها و صداهاي گوناگون همه همنوا بودند. «خيزش و اتحاد»، «ايستادگي و مقاومت» و «پيشرفت و اقتدار» فقط شعر كاكايي نبود، در رفتار تك تك نوازنده‌ها و خواننده‌ها نمايان بود.با ديدن اين كنسرت ياد روابطي افتادم كه در جبهه‌هاي جنگ‌ شاهدش بوديم. آنجا هم همه نوع آدم مي‌ديدي؛ آدم‌هايي با لهجه‌ها و گويش‌هاي مختلف، با گرايش‌ها و افكار گوناگون، از اقشار و طبقات بسيار متفاوت، از نقاط مختلف كشور آمده ‌بودند و هركس ساز خود را مي‌زد...

هركس توانايي و هنر خودش را نشان مي‌داد، اما در جمع همه يك آهنگ را مي‌نواختند؛ دفاع از كشور و انقلاب و مردم. رهبر اركستر؛ نادر مرتضي‌پور بود. او هيچ حرفي نمي‌زد، اما همه نوازنده‌ها به او مي‌نگريستند و خود را با رفتار و حركات او هماهنگ مي‌كردند. او با حركات و رفتار خود نظام هماهنگي ايجاد مي‌كرد. مثل فرمانده كه رفتارش براي رزمنده‌ها آموزنده و سرمشق بود، ديگران سخنراني مي‌كردند، اما او مرد عمل بود. يادم آمد آن سال‌ها اين آرزوي‌مان بود كه جامعه‌اي مثل همين اركستر مي‌داشتيم؛ جامعه‌اي كه مركب از انواع قوم‌ها، مذاهب، گويش‌ها و زبان‌ها، گرايش‌ها و افكار گوناگون، هركس ساز خود را بزند، كسي درصدد حذف صداي ديگر نباشد، اما همه صداها، صداي ملتي باشند كه مي‌خواهد سربلند، آزاد و مستقل باشد؛ ملتي كه با همه توانش براي رفع كاستي‌ها و ناهنجاري‌ها تلاش مي‌كند و سمفوني پيروزي يك سرزمين تاريخي را مي‌آفريند.

به همه آنها كه اين سمفوني را خلق كرده و خيلي چيزها را به ياد ما آوردند دست مريزاد مي‌گوييم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون