• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4180 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۱۹ شهريور

بازسازي ساختار اعتماد

آذر تشكر

حضور و قبول مسووليت مديريتي زنان در مديريت شهري (چه در مقام شهردار يا عضو و رياست شورا)، بارها مورد بحث بوده است. پس از مدت‌ها طرح بحث و فرصت‌سوزي در اين زمينه، در حال حاضر وضعيت به گونه‌اي است كه معدود زناني كه در اين زمينه مسووليت پذيرفته‌اند، آن طور كه بايد از جانب فعالان اجتماعي حمايت نمي‌شوند يا به اقدامات‌شان توجه نمي‌شود. از اين رو بيم آن مي‌رود كه همين فرصت اندك باعث شود، زنان مدير در سطوح مختلف شهري نتوانند كارنامه درخشاني داشته باشند. دو دهه پيش يكي از محورهاي مهم بحث حضور زنان در ساختار رسمي قدرت بود. موافقان حضور زنان در ساختارهاي رسمي دو دليل عمده داشتند: نخست اينكه زنان بهترين نمايندگان هم‌جنسان خود و بهترين مدافعان حقوق زنان در ساختار رسمي قدرت هستند. دليل دوم اين بود كه بر اساس مطالعات بين‌المللي، زنان كنترل‌كنندگان فساد هستند و حضورشان مي‌تواند موجب كاهش فساد در سيستم شود (هر چند موارد زنان متهم به فساد كم نيست). به طور كلي تحقيقات نشان مي‌دهد، حضور زنان به ويژه در مديريت‌هاي مياني مي‌تواند تاثيرات مثبتي بر دو حوزه مهم داشته باشند؛ در كاهش فساد و در ايجاد اعتماد اجتماعي. اما موانع حضور زنان در ساختار قدرت رسمي كم نبوده و نيست. ساختار قدرت رسمي در ايران به ‌شدت مردانه است و همواره مقاومت‌هايي در مورد حضور زنان در عرصه‌هاي مديريتي وجود دارد. در بيشتر موارد هم چنين فرصت‌هاي محدودي در اختيار همه زنان نيست. تنها زناني كه عقيده و گرايش خاص سياسي را نمايندگي مي‌كنند، فرصت ورود به ساختار قدرت رسمي را پيدا مي‌كنند. با همه اينها مقاومت براي حضور زنان در ساختار قدرت رسمي بسيار زياد است. بخش عمومي يعني شهرداري‌ها و شوراهاي شهر هم از اين قاعده مستثني نيستند.

در بحث مديريت شهري وقتي استدلال مي‌شود كه زنان صاحب تخصص‌هاي زيادي هستند كه مي‌توانند در بخش‌هاي متنوع شهرداري‌ها و در سطوح مختلف ناحيه‌اي منطقه‌اي و شهري به‌ كار گرفته شوند، همان استدلال آقاي چمران رييس سابق شوراي شهر تهران مطرح مي‌شود كه كار زباله و باز كردن جوي‌هاي خيابان در شأن زنان نيست!

با همه اينها، همچنان مديريت شهري از حضور گسترده زنان به صورت يك جريان تاثيرگذار بي‌بهره است. در حالي كه زنان هم تخصص دارند‌، هم دلسوزانه رفتار مي‌كنند و هم با زندگي روزمره شهر از نزديك آشناتر هستند. با وجود اين ظرفيت‌ها تعداد زناني كه در حوزه مديريت شهري امكان حضور پيدا كرده‌اند، زياد نيستند. آن طور كه انتظار مي‌رفت حضور زنان در حوزه مديريتي شهر و شوراها جريان ايجاد كند و در بخش‌هاي مختلف خدمات، فعاليت‌ها و مديريت‌هاي شهر شاهد حضور گسترده زنان باشيم، چنين جرياني اتفاق نيفتاده است. واقعيت اين است كه در سال‌هاي اخير در مورد حضور زنان بسيار با احتياط عمل شد و به همين دليل هم زنان نتوانسته‌اند در اين حوزه تاثيرگذار باشند.

مساله ديگر، تاثير‌پذيري مسائل از ساختار كلي جامعه است. در حال حاضر فساد در دستگاه‌هاي دولتي و رسمي آن قدر جدي است كه باعث ايجاد فاصله بين مردم و دستگاه‌هاي اداري شده و عموم مردم تصور مي‌كنند هر كس به هر عنوان وارد اين ساختار شود، سهمي در اين فساد دارد. همراه شدن ماجراي حضور زنان با مساله فساد گسترده در ساختار رسمي قدرت اعم از بخش دولتي يا عمومي، باعث شده تا زنان براي فعاليت حمايت كافي از سوي جامعه دريافت نكنند. مشكلات اقتصادي مردم نيز باعث تشديد مشكلات و بي‌اعتمادي گسترده شده و مردم تصورشان اين است كه اصلاح امكان‌پذير نيست و در چنين سيستمي به طريق اولي تصور اينكه زنان بتوانند با حضور خود سيستم را اصلاح كنند، احتمالي دور از ذهن است. در شرايطي كه رانت و فساد در جامعه افزايش پيدا مي‌كند، فرد يا بايد در چرخه مناسبات رانتي قرار گيرد با به محض اينكه از اين چرخه فاصله مي‌گيرد تبديل به مديري نااميد و بي‌انگيزه مي‌شود؛ مديراني كه معترض به سيستم هستند اما معتقدند دست خودشان بسته است و كاري از آنها برنمي‌آيد. در چنين شرايطي مديران با انگيزه و خلاق كه بتوانند اعتماد اجتماعي ايجاد كنند، تنها مي‌مانند و در مقابل فشار سيستمي لاجرم روزي مايوس و دست بسته خواهند شد.

با اين احوالات و در فضاي موجود نمي‌توان گفت كه حضور زنان در ساختار رسمي قدرت مي‌تواند تاثيرگذار باشد و آنان مي‌توانند در اين شرايط تعادلي در سيستم ايجاد كنند، به اين دليل كه فساد خيلي بزرگ‌تر از حد قابل اصلاح درآمده است و يا دست‌كم تصور عمومي بر اصلاح‌ناپذيري فساد است. موضوع ديگر اين است كه وقتي گروه‌هاي فعال اجتماعي در جامعه تحت فشار قرار مي‌گيرند، ضعيف مي‌شوند و انگيزه و توان لازم را براي پشتيباني، پيگيري و نظارت از دست مي‌دهند. اين يك واقعيت است كه در سال‌هاي اخير، فعاليت زنان و رسانه‌هايي كه اخبار مربوط به زنان را منعكس مي‌كرد، كاهش پيدا كرده است. در طول دو دهه گويي تمام توان پشتيباني اجتماعي از حضور و ابتكارات زنان مصرف شده است. فعالان زن عموما به حوزه غيررسمي عقب رانده شده‌اند. بين حوزه رسمي و غيررسمي شكاف عميقي ايجاد شده است. از اين رو، مساله فعالان اجتماعي در حال حاضر، دفاع از حضور زنان در ساختار رسمي قدرت نيست. حوزه غيررسمي مانند زنان دستفروش مترو، براي آنها مهم‌تر است تا بررسي عملكرد يك زن شهردار و پشتيباني از او.

همه مواردي كه برشمرده شد، تحليل مساله است. اما همچنان سوال اينجاست كه چه بايد كرد؟ با شرايطي كه معدود زناني در مديريت‌هاي شهر وارد شده‌اند، تعدادشان چنان كم است كه نمي‌توانند جريان ايجاد كنند، حمايت اجتماعي نمي‌شوند چون گسترده شدن فساد سيستمي، اعتماد كلي به ساختار قدرت رسمي را از بين برده است، در شرايطي كه معدود فعالان حوزه زنان بيشتر به حوزه‌هاي غيررسمي زنان مي‌پردازند و... چه مي‌شود كرد؟ بايد گفت بيش از همه رسانه‌ها نقش مهمي دارند؛ خبرنگاران و روزنامه‌نگاران با تمركز در موضوع زنان و مديريت شهري، بايد فعاليت زنان شهردار را برجسته كنند، عملكرد آنان را بررسي مداوم كنند و نحوه و نوع مديريت زنان را از دل اين بررسي‌ها بيرون بكشند. اينكه چگونه و با چه روش‌هايي زنان مي‌توانند ساختار اعتماد عمومي را كه آسيب ديده است، بازسازي كنند، آيا در اين زمينه موفق عمل مي‌كنند و... رسانه‌ها و به ويژه روزنامه‌نگاراني كه براي مدتي تمركز و همت خود را در اين حوزه به ‌كار گيرند مي‌توانند دوباره موضوع نقش و تاثير زنان در سيستم رسمي قدرت را برجسته و به موضوع مورد توجه فعالان اجتماعي تبديل كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون