سرگردان در بيابان زندگاني
اسدالله امرايي
حسين صفاريدوست شاعر، سال 1328 در قزوين به دنيا آمده است. نخستين مجموعه شعرش را با نام «فصلي از شكفتن» در سال 1354 منتشر كرد و تاكنون 20 مجموعه شعر به چاپ رسانده است. «مهماني سنگها»، «نهال»، «كوچههاي بيعابر»، «انديشههاي زخمي»، «خورشيد خميده»، «با نيما و ديگران»، «خاكستري هزار قناري»، «با تاكهاي قرمز قزوين»، «چكاوك در حصار»، «اينجا ستارهها همه ميسوزند»، «آتش خلوتنشين» و «آن وعدههاي پرپر ديروز» از ديگر كتابهاي اين شاعرند. دو مجموعه شعرش نيز امسال منتشر شد «حتما خيال آمدني است» را انتشارات ارمغان در نمايشگاه كتاب امسال عرضه كرد و مجموعه شعر ديگرش «چندمين نفر روزگار؟!» به تازگي در انتشارات شباهنگ به بازار كتاب آمد. كارنامه شاعري صفاري دوست در طول نزديك به نيم قرن فراز و نشيب فراوان داشته است و اين فراز و فرود حكايت از روحي ناآرام و تجربهاندوز دارد. شاعري فطري و غريزي است كه ادا و اصول روشنفكرانه متظاهرانه را نميپسندد و به قول خودش مرثيهخوان دل ديوانه خويش است. در شعر بهار هم گم شد شاعر به گلايه زبان ميگشايد. گفتي بهار گم شده در كوچههاي قرن/گفتم بهار بيخ گوش تو خوابيده است/ و منتظر يك اشارت است/ از تو از من از او از تمام مان كه با خون آريايي به رگ دارند و انكار ميكنند/ گفتي بهار سالهاست پشت در و پنجره سرد/ مثل خون جوانان كه گفت «عارف» دميده/ اما كو لاله كو بنفشه و كو سيزهاي به گلوگاه كوزهها... صفاريدوست در شعرهايش تلميحات زيادي به كار برده از گريز به افسانههاي كهن و اساطير و شاهنامهوار اين بابت شايد بتوان تاثير اخوان ثالث را بر او يافت كه نيمنگاهي هم به شاهنامه و زبان فاخر حماسي دارد. اما از اشاره به ترانههاي مشهور موسيقي ايراني هم ابايي ندارد چه دستي هم بر ساز دارد. هر چند از وقتي دچار سكته شد و كارش به بيمارستان كشيد، دستش ياري نميكند تو بهاري نداشتي / تمام فصلهاي تو به پاييز ميرسد/ و عمر بيبركت تو حاصلي به جز پرپر شدن به مقدم فروردين نبوده/اي پسر زال زرفروش،اي فرزند امير گودرز معدن دانش/ توزاده شدي براي پرپر زدن بپاي باد سرد زمستاني/ كه هديهاي است از اهريمن نشسته بيرون دروازه ايران بس كهن/ هرگز نشكفتهاي كه نسل سوخته از نگاه تو پيداست. مجموعه شعر «چندمين نفر روزگار؟!» را انتشارات شباهنگ منتشر كرده كه عمده شعرهاي سالهاي اخير او را در بر ميگيرد. چهار مجموعه شعر انديشههاي زخمي، خورشيد خميده، چكاوك در حصار، اينجا ستارهها نميسوزند و در خلوت معلم آتش را انتشارات نگاه منتشر كرده.