• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4203 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۷ مهر

آخرين همكار دهخدا

رضا ضياء

دبيرسياقي آخرين همكار مرحوم دهخدا بود كه 9 سال با اين بزرگوار توفيق همكاري و همنشيني داشت. 99 سال پيش در خانداني به دنيا آمد كه در دوره صفويه از لبنان به قزوين (كه آن ايام پايتخت صفوي بوده)، مي‌آيند. وي در طولِ عمر پربركتش بيش از 120 كتاب و مقالاتي فراوان تأليف كرد. نقش او در تاليفِ لغت‌نامه دهخدا چنان است كه دكتر حسن انوري در جشن‌نامه ايشان نوشته: «اگر تلاش‌هاي او نبود، لغتنامه پايان نمي‌يافت يا براي پايان يافتن، زمان درازتري مي‌طلبيد». او فقط صاحبِ مدرك دكتراي زبان و ادبيات فارسي نبود. بسياري از متونِ اصلي ادبياتِ ايران را تصحيح كرده كه هرچند ممكن است بر بعضي اشكالاتي وارد باشد، ولي هنوز هم جزو بهترين تصحيح‌هاي متون مزبور محسوبند و با گذشت دهه‌ها فراتر از آن كارها نرفته‌ايم. شاهنامه فردوسي، ديوان منوچهري و فرخي و عنصري و دقيقي، پيشاهنگانِ شعرِ فارسي (كه شاملِ احوال و اشعارِ پراكنده شعراي متقدم زبان فارسي است) و نيز برگردانِ شاهنامه به نثرِ روان، از جمله اين آثار است؛ البته كارهاي او به ادبيات ختم نمي‌شود و كتاب‌هاي فراوان در زمينه تاريخ نيز دارد. مثلا در كتابِ «صد سلسله» نام و مدت فرمانروايي شاهان و فرمانروايان هر سلسله را به اجمال معرفي كرده. يا كتابي مفصل در «سيرتاريخي بناي شهر قزوين» از خود به يادگار گذاشته. او در سالِ هفتادوسه به زادگاهش قزوين بازگشت ولي آنجا هم دست از فعاليت نكشيد و به جز تدريس در دانشگاه، در خانه شخصي خود نيز باني جلساتِ هفتگي خواندن متونِ كهن شد. در اين دوره روزهاي چهارشنبه نه تنها شاهنامه تماما خوانده شد، بلكه در آن به خواندنِ ويس‌ورامين، ديوان منوچهري، بوستان سعدي، تاريخ بيهقي و چهارمقاله نظامي عروضي نيز پرداختند.

جالب است كه اين جلسات به اين عناوينِ مشهور ختم نمي‌شود و در آن متوني گمنام‌تر مثلِ كليات شاه‌داعي شيرازي، برزونامه، هماي‌نامه و حتي ديوان پروين اعتصامي نيز خوانده مي‌شود. جلساتي كه خود از مهمانان پذيرايي مي‌كرده و به‌شدت به برگزاري آنها معتقد بوده؛ در حدي كه اگر كسي دير مي‌رسيده يا زودتر از موعد جلسه را ترك مي‌كرده، بسيار ناراحت مي‌شده.

دبيرسياقي انضباطي مثال‌زدني داشت و هميشه با ظاهري آراسته ديده مي‌شد؛ به گونه‌اي كه اين اواخر كه محاسنش بلند مي‌شود و ژوليدگي‌هاي پيري بر او اثر مي‌گذارد، تمايلي به انتشار عكس‌هايش نداشته. نكته حاشيه‌اي جالب در ظاهرِ او تقيد او به بستنِ كراوات است كه در كمتر عكسي بدون اين هيات ظاهر مي‌شود. يادم هست كه صداوسيما چند سال پيش براي فرار از اين ماجرا، كادر را به صورتي تنظيم كرده بود كه كراواتِ استاد پشتِ گلداني مخفي بماند! نيز يكي از همكارانِ ايشان در لغت‌نامه تعريف مي‌كرد كه در اوايلِ دهه شصت و آن فضا، ايشان كماكان با همان وضعيت در موسسه لغت‌نامه حضور مي‌يافت. يك‌بار شخصي به ايشان مي‌رساند كه بعضي حضرات به اين شمايل معترضند. ايشان با همان جديتِ علمي مي‌گويد: من قانوني در منعِ بستنِ كراوات نديده‌ام و اگر مصوبه‌اي در اين مورد به بنده نشان بدهند، محال است پس از آن، از قانون تمرد كنم و در جايي كه منعِ قانوني دارد با كراوات ظاهر شوم. نيز وقتي كتاب يادداشت‌هاي مرحوم علي‌اصغر حكمت را در دولتِ دهم به چاپ سپرد، «اصلاحيه‌»‌اي به اندازه حجم كتاب دريافت كرد كه از جمله از ايشان خواسته بودند، مقدمه‌اي در مذمتِ مرحوم حكمت بنويسد و هرجا اسمِ محمدرضا و رضاخان بوده، آن صفحه را حذف كند! كه گويا ايشان حاضر به پذيرش هيچ‌يك از اين موارد هم نشدند.

او از نسلِ استادانِ پركار و بي‌حاشيه و جدي‌اي بود كه به دانش براي دانش اهتمام مي‌ورزيدند و اجازه ندادند مسائلِ حاشيه‌اي بر كارشان اثر بگذارد. دبيرسياقي در پايان زندگي‌نامه‌اش در ارزيابي كارنامه خود، به اين نقلِ قول دكتر خانلري درباره زندگي‌اش اشاره مي‌كند كه گفته: «عمرِ دوهزار و پانصد ساله دارد» (به دليلِ موانست با تاريخ و فرهنگ) و مي‌گويد با آنكه عمري طولاني يافته، ولي باز هم به گفته ابنِ سينا، «عرض زندگي» برايش مهم‌تر است: «اين همه را چون گرد آوريم، «عرض زندگي» را به مرز بيش از هزار و دويست سال مي‌رساند؛ اما به قولِ جمال‌الدين عبدالرزاق اصفهاني «اين همه خود طيبت است»، حقيقت آن است كه كسايي مروزي بيان كرده است: به كف چه دارم ازين ساليان شمرده تمام/ شمارنامه با صدهزارگونه وبال»

(نقل‌قول‌ها عمدتا از جشن‌نامه ايشان در مجله بخارا (شماره117) آمده است.)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون