• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4205 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۹ مهر

«تو» هماني كه تصور مي‌كني !

احمد پورنجاتي

بگذاريد، روانشناسان كارشان را بكنند. از كهن تيپ‌هاي شخصيتي و سايه‌هاي اسطوره‌اي در ناخودآگاه و تحليل رفتار آدم‌ها بگويند. بگذاريد، جامعه‌شناسان كارشان را بكنند. از ديناميزم جامعه و هنجارهاي جان سخت و متغيرهاي اجتماعي و پيامدهاي گريزناپذير آنها بر احوال و اطوار مردمان بگويند.بگذاريد، سياستمداران نيز كارشان را بكنند. پي در پي و با خونسردي – آن‌گونه كه گاه لج و حرص آدم را در مي‌آورد- سر بي‌صاحب بتراشند و به آزمون و خطا مشغول باشند. اما نگذاريد، خودتان را به دست مبارك خودتان گرفتار«تصور»ي كنيد كه ريشه‌اش هر جا و هر چيز باشد، آخر و عاقبت خوشايندي ندارد.سر راست و پوست كنده، حرف من اين است كه هر كس در واقع همان است يا همان مي‌شود كه خودش از خودش تصوير مي‌كند در ذهن و زبان. آيا نيازي هست كه با صداي بلند - به گونه شهادتين - تاكيد كنم، هرگز منكر نقش عوامل روانشناختي و جامعه‌شناختي و مادي و معنوي و تاريخي و سياسي در «اكنون» وضعيت هر كس نيستم؟ به هرچه باور داريد، سوگند كه منكر اينها نيستم. اما خواه قبول داشته باشيد يا نه، خواه خوشتان بيايد يا نه، گمان نزديك به يقين دارم كه نقش اصلي و اصلي و اصلي را خودتان داشته‌ايد و داريد و «تصور»ي كه از خودتان داشته‌ايد و داريد.قصد تعميم ذهني و فله‌اي ندارم اما چه كنم كه واقعيت دارد. اينكه قضيه تنها محدود به قلمرو تصور فردي هر كس از خودش خلاصه و محدود نمي‌شود. يك جامعه نيز گاه هماني مي‌شود كه خودش را آن‌گونه تصور مي‌كرده و مي‌كند. كسي كه از خودش تصور يك آدم ناتوان، بي‌عرضه و دست و پا چلفتي، بي‌چاره، بدشانس، زمين خورده و بي‌آينده دارد، لابد چيزي در همين مايه‌ها هم هست. جسارت نباشد. اگر هم به واقع اين‌گونه نباشد، به بركت شعبده و تردستي چنين تصوري، اين‌طوري‌ها مي‌شود! مردمان كشوري اگر از خودشان، حال و آينده كشورشان، تصوري تباه و ترسناك و رو به زوال و سرشار از تيره‌بختي و بي‌آيندگي داشته باشند، انگاري نقاش پرتره‌اي خواهند بود كه خودشان روي بوم در حال قلم زني‌اند. برچسب «ايده‌آليست» و خيال‌پرداز، تاثيري بر اصل مساله ندارد. باور كنيد نفس من از جاي گرم و نرم و بي‌اعتنا به چالش‌ها و مشكلات واقعي و ملموسي كه همه كم يا بيش با آن دست به گريبانيم، بر‌نمي‌خيزد. از سواحل درياچه «لمان» در سوييس يا آنتاليا افاضه نمي‌كنم. اما اين تصور ترحم‌انگيز فلاكت و سرنوشت «سيزيف‌وار» از هيچ و پوچ و بي‌حاصل حال و آينده، چيزي نيست مگر تيري كه از چله كمان خودساخته‌مان رها مي‌كنيم و كمانه مي‌كند در زمين واقعيت. تصور، تبديل مي‌شود به تصديق! واهمه و خيال مي‌شود واقعيت عيني و آويزان بر گردن ما همچون گردنبند.نمي‌گويم اگر از همين امروز يا فردا تصميم بگيريد كه تصور خوشايند و دلپسند و درخشاني از خود و وضعيت‌تان داشته باشيد، همه ‌چيز به ياري چراغ جادوي كذايي هماني مي‌شود كه تصورش را مي‌كنيد. اما، ترديد ندارم كه حال‌تان بهتر خواهد شد و فرد يا جامعه‌اي كه حال دروني بهتري دارد، در كوشش براي تغيير و بهبود اوضاع، احتمال كاميابي بيشتري خواهد داشت.تصور آدم‌ها از خود فردي و وضعيت اجتماعي‌شان و نيز تصور هنجاري شده جامعه از اوضاع و احوال كشور، در واقع نوعي نقشه راه است به آنجا يا ناكجا و هر جا.بياييد اندكي دستكاري كنيم در تصوري كه از خود و جامعه و كشور و سرنوشت‌مان داريم. «تصور قشنگ» را امتحان كنيم و البته در پي جستن و دست يافتن به آن باشيم. نمي‌دانم به اصطلاح اهل لغت: توارد يا تواتر است؛ اينكه يك مضمون شبيه به هم را در سروده‌هاي سه عارف: مولوي، ابوسعيد ابوالخير، بابا افضل كاشاني مي‌يابيم:

تا در طلب گوهر كاني، كاني

تا در هوس لقمه ناني، ناني

اين نكته رمز اگر بداني، داني

هر چيز كه در جستن آني، آني

(ديوان شمس)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون