• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4210 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۵ مهر

عرق سرد با محافظه‌كاري بيرقي

محمدرضا شيخ‌حسني

 

 

فيلم دوم سهيل بيرقي «عرق سرد» پيش از هر چيز در سينماي ايران كم‌نمونه است. سينماي فارسي كه در اين سال‌ها تجربه‌هاي پر تعدادي از درام را از سر گذرانده اين‌بار مخاطب را به ماجرايي دعوت مي‌كند كه كم‌سابقه در سينما ولي به ادعاي كارگردان نه‌چندان كم‌سابقه در ورزش حرفه‌اي كشوراست. در نتيجه مي‌توان گفت اين اثر دايه‌دار ايستادن مقابل خشونت عليه زنان است. شايد مقايسه «من» ساخته اول بيرقي با فيلم تازه‌اش حرفه‌اي نباشد ولي براي شناختن بيشتر بيرقي، نگاه او به زن و توانايي فيلمسازي‌اش كم‌اهميت نيست. در فيلم «من» جزييات روزمره زندگي ليلا حاتمي به عنوان نقش اول دليل قوت كار بيرقي بود. قصه‌گويي كه با اشاره به جزييات شخصيت‌ها بيننده را بيشتر به فضا نزديك مي‌كرد، اما اين مساله در مورد عرق سرد صدق نمي‌كند. عرق سرد، قضاوتي يكسره عاطفي است درباره مساله‌اي كه به روايت هر مخاطب به شكل منطقي سلب آزادي يك انسان در تصميم‌گيري براي خودش را نشان مي‌دهد. البته مشكل فيلم از آنجايي آغاز شد كه دغدغه اثر درست مثل فيلم «من» مربوط به يك زن مي‌شود. سوژه جسورانه اين كار هم فرصتي براي بيرقي به حساب مي‌آمد هم تهديد. عرق سرد با قدم‌هاي لرزانش بر لبه تيغ خيلي وقت‌ها از سطح انتظار ما از فيلمي در سينماي مدرن نزول مي‌كند. دليل اين نزول همان خاصيت كلاسيكي است كه بيرقي با اين‌همه جسارت و تلاش براي نوآوري همچنان از آن خلاص نشده.

در تحليل دلايل زن‌ستيزي- و محدود كردن زن و حقوقش به مرد ديگري (شوهر)- به موارد زيادي برمي‌خوريم. تاريخي زن‌ستيزانه كه در هر برهه كه خواسته با محافظه‌كاري احقاق حقوق كند قافيه را به كلي باخته. كيارستمي در توضيح دلايل فيلم ساختن خودش در ايران و در تشريح اينكه چرا شخصيت‌هاي زن قصه‌هايش در يك ماشين گذري يا بيشتر در زيست‌هاي ساده روستايي نشان داده مي‌شوند توضيح جالبي مي‌دهد. او با آگاهي به زير و بم فيلمسازي در فرهنگ فارسي به اين نكته اشاره مي‌كند كه در كشور من زن‌ها در اين موقعيت‌ها همان‌طور كه در فيلم نشان داده شده، زندگي مي‌كنند!

براي ساختن فيلمي در حمايت از حقوق زن (كه براي من البته چنين كاركردي از سينما خيلي قابل درك نيست) مخاطب و مولف نيازمند هرچه بيشتر شناختن و نزديكي پيدا كردن با شخصيت اصلي، با جزييات وقايع هستند. با اين وجود در عرق سرد دوربين و كارگردان بارها به يادمان مي‌آورند كه ما در اين لحظه همه آنچه بايد را متوجه نمي‌شويم، درست مثل باران كوثري (افروز) كه در قسمت‌هاي زيادي از متن اعتراف مي‌كند بلايي كه سرش مي‌آيد حقش نيست! كه توجيهش نمي‌كند همه آنچه بين او و ياسر (همسرش) گذشته براي تصميم خودخواهانه ياسر است.عدم پرداختن دقيق به جزييات نارضايتي ياسربزرگ‌ترين نقطه ضعف فيلمي است كه چند بار مخاطب را مي‌گذارد جاي قاضي (با همان تكنيك معروف دوربين رو به حاضرين دادگاه) و ما هربار دست‌مان در تبيين وضعيت خالي‌تر از مرتبه قبلي است. از اين رو پيش از پرداخته شدن به مساله ظاهري كارگردان، مخاطب خودش دارد درگير يكي از آفات زندگي سنتي مي‌شود: اينكه سرنوشت انسان (زن/ مرد) را به طور غيرآزادانه‌اي برايش رقم بزند. محافظه‌كاري، عدم آگاهي مخاطب به خيلي از مسائل و سهل‌انگاري در نشان دادن روابط انسان‌ها در كار بيرقي اجازه مواجه شدن با آنچه را كه مي‌تواند پس پشت اين ماجرا اتفاق بيفتد به بيننده نمي‌دهد. بيننده با تصاويري نصفه نيمه كه از يك طرف مي‌خواهد نشان‌دهنده نزديكي بيش از حدِ متعارف بين بازيگران زن اصلي با هم باشد و از طرفي مي‌خواهد از گذشته‌اي دوست داشتني‌تر بين ياسر و افروز حرف بزند كلافه مي‌شود و در همه اين موارد صدايش در سينما در‌مي‌آيد!

از كارگردان محافظه‌كاري كه هم خواسته حرفش را بزند و هم نه. فيلمنامه برگرفته از يك داستان واقعي كه اتفاقا خود اثر هم با پي‌نوشتي در انتهاي كار اصرارش به اين موضوع را فاش مي‌كند، نيازمند هرچه بيشتر واقعي به نظر رسيدن تمام اجزاي يك اثر سينمايي است. اين در حالي است كه ما در اين اثر با خودسانسوري، ضعف تاليف و قصه خامي مواجهيم كه اجازه پذيرفته شدن مطلب توسط بيننده را از او سلب مي‌كند. هرچند بايد به جسارت بيرقي باز هم اشاره كرد كه دست روي سوژه حساسي گذاشته اما نبايد از ياد ببريم كه يك فيلم پيش از اداي دين به هر زن و مردي شايد در مقابل خودش مسوول است. يك فيلم كه در اجزاي مختلف خودش دچار نقص‌هاي زيادي است، سخت بتواند از پس تفهيم و توجيه مطلب به بيننده (گويي نيت كارگردان) و از شرح واقعه به بهترين شكل (از نظر من) برآيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون