دانشگاه براي دانشجو جا ندارد
زندگي دانشجويي سبكي از زيستن است با كمترين مخارج. دانشجويي حساب كن يعني پول چنداني براي پرداخت كردن نداريم، پشت كتابها را هميشه قبل از خريدن نگاه ميكنيم، از سلف دانشگاه غذا ميگيريم و كپي دانشگاه جايي است كه با كمترين هزينه پروژههاي درسي را برايمان پرينت ميگيرد. اما اينها تصورات گذشته است، اين روزها دانشگاهها تغيير كردهاند و همين برخي دانشجويان را به راه انداختن هشتگي به نام «از دانشگاه بگو» وا داشته كه به شيوههاي جديد مديريت دانشگاهها انتقاد كنند. آنچه ميخوانيد بخشي از اين پيامهاست:
«خوابگاههاي دولتي تعطيل ميشه و دانشجوها بايد همون خوابگاههارو به صورت آزاد و قيمت چند برابر بگيرن»، «سال 90 هزينه غذاي هر دانشجو در اكثر دانشگاهها به شكل زير بود: صبحانه: 100 ناهار: 175 شام: 175 مجموع در هر روز: 450 مقايسه بفرماييد با الان كه هزينه غذا در مجموع براي دانشجويان روزانه به روزي 4000 تومن ميرسه»، «يه روز دانشكدهها رو به قلمچي اجاره ميدن، يه روز به مدرسان شريف، فردا به فلان استاد كنكور جهت برگزاري همايش، پس فردا به فلان ارگان براي آزمون استخدامي. اما اگر دانشجو بخواد يه ربع بيشتر بمونه سر كلاس، امكان نداره؛ چون بايد در كلاس قفل بشه»، «در طرح توسعه دانشگاه تهران قراره بافت قديمي و خاطرهانگيز دور دانشگاه تهران به بهانه شركتهاي دانشبنيان و تحقيقاتي تخريب بشه و بيفته تو دانشگاه»، «سهميه ارشد ما ۱۰ نفر بود(روزانه و شبانه) اما ۲۲نفر سر كلاس مينشستن، دانشگاه تا تونسته بود، دانشجوي شبانه گرفته بود»، «در محدوديت شديد كلاس به سر ميبريم و به خاطر كمبود كلاس نصف درسها ارايه نميشه چون كلاساي دانشگاه رو اجاره دادن به موسسات مختلف»، «خوابگاه نواب دانشگاه مازندران را به واسطه موقعيت خوب كنار دريا براي ماههاي تابستان به مسافران اجاره ميدن و به دانشجويان ميگن براي شما جا نداريم!»، «بافت طبقاتي دانشگاه از ميانه دهه ٧٠ دگرگون شد. سال ٧٠ كه وارد دانشكده فني دانشگاه تهران شدم از بين ٨٠ نفر ورودي تنها ٧ نفر از خانوادههاي متمول بودند و بقيه متوسط به پايين؛ اين نسبت به تدريج از وروديهاي ٧٥ دانشگاه(اولين خروجيهاي مدارس غيرانتفاعي) معكوس شد»، «دو تا بوفه دانشگاه شريف رو تعطيل كردن، يه به اصطلاح فودكورت ساختن كه مجبور شيم غذاي بيكيفيت و گرونش رو بخريم. ضمن اينكه بايد تو 5 سال هزينه ساخت ساختمون فودكورت رو هم از جيب دانشجوهاي بدبخت بكشن بيرون»، «رتبه يك كنكور ارشد باشي و دانشگاه تهران درس بخوني واسه يه برگه اشتغال به تحصيل بري آموزش، بهت بگن تا بدهي دروس جبراني رو صاف نكني دانشجو نيستي!»، «دانشكده فني دانشگاه تهران روزهاي تعطيل جز دانشجويان دكتري و ارشد مجوزدار رو راه نميده از فضاي دانشگاه استفاده كنند ولي اجازه داده كلاس كنكور و كلاسهاي متفرقه برگزار بشه»، «قسمتهاي مختلف خوابگاه چمران دانشگاه تهران از جمله سوله در طول روز كرايه داده ميشه... و ورزشكارها رو از در پشتي وارد سوله ميكنن و دانشجوها در طول روز نميتونن ازش استفاده كنن حتي در شرايط بحراني و روزهاي زلزله...»، «ترم پيش كه واحد ورزشم رو شنا برداشته بودم 20 نفر بايد تو يه قسمت كوچيك با هم تمرين ميكرديم چرا؟ چون بقيه استخرو داده بودن به دانشگاه آزاد و پيام نور و كلاساي پولي و به علت نبود جا بقيه دانشجوهاي خودمون هم نميتونستن آزاد از استخر استفاده كنن»، «به دليل ايمني پايين و آسيب ديدن خوابگاه در زلزلههاي سال قبل، دانشگاه باهنر بخشهايي از خوابگاه رو امسال خالي گذاشته و عوضش خوابگاههاي خصوصي توي دو سال اخير يكي يكي اضافه شدن»، «سلف رو بديم دست بخش خصوصي، كيفيت غذاي بوفه رو هم بياريم پايين و بعد به همون بخش خصوصي اجازه بديم، شعبه كترينگش رو بزنه توي دانشگاه با اين استدلال كه هم سلف هم بوفه اينجوري در رقابت مجبور به بالا بردن سطح كيفيتشون ميشن. افزايش يك و نيم تا دو برابري قيمتها هم كه هيچي» و «حدود 3 سال پيش به بهانه تعمير باشگاه اساتيد دانشگاه تهران، بخشي از فضاي سلف دانشجويي مهر دانشگاه، تصرف و به فروش آزاد غذا اختصاص يافت. باشگاه اساتيد بازسازي و به راه افتاد اما همچنان بخش غذاخوري آزاد به كار خود ادامه ميدهد.»