ادبيات هسته اصلي سينما
سيامك گلشيري
ادبيات و سينما رابطه تنگاتنگي با هم دارند. اساس فيلمنامه، داستان است. وقتي رمان يا داستان كوتاهي تبديل به فيلم ميشود، ما با يك بازخواني مجدد مواجه ميشويم. درست مثل اينكه خوانندهاي با لحن خودش داستان را خوانده. چه بسا خيلي وقتها چيزهايي به فيلم اضافه شود كه در اين صورت با يك خلق مجدد هم مواجهيم. به گمان من آثار اقتباسي از اينرو كه پشت آنها يك اثر مكتوب قرار دارد، گاهي بهمراتب قويتر از فيلمهايي از كار درميآيند كه بهوسيله فيلمنامهنويسي نوشته ميشود. بهخصوص اين در مورد سينماي ما در بسياري موارد صادق است. من فكر ميكنم رمان يا داستان ميتواند چيزي به سينما اضافه كند، چيزي كه سينما به خودي خود آن را ندارد و آن انديشه است. اين انديشه گاهي ممكن است فراتر از اثر مكتوب حركت كند كه واقعا در بعضي مواقع اين اتفاق افتاده. گاهي هم شده كه درواقع رماني با ساخته شدن فيلم آن مطرح شده. به نظر اين دو همانطور كه گفتم ميتوانند مكمل هم باشند. اهميت ساخت فيلم كوتاه براي كارگردان درست مثل داستان كوتاه براي نويسنده است. نويسنده با داستان كوتاه ميتواند در كوتاهمدت دست به تجربههاي بزرگ بزند، فيلمساز هم همينطور. در عين حال چه نويسنده و چه فيلمساز فيلم كوتاه بايد بدانند مجال اندكي دارند ...
براي اينكه مثلا برشي كوتاه از يك زندگي را به تصوير بكشند. هيچچيز اضافه نبايد وارد اثرشان كنند. بايد خيلي خست به خرج بدهند، در ديالوگها و خيلي چيزهاي ديگر. بايد در كمترين زمان و كمترين كلمات، بيشترين مفهوم را القا كنند؛ بنابراين فيلم كوتاه ميتواند تجربه خيلي خوبي براي كارگردان باشد. به گمان من همين نگرش بعد در ساختن فيلم بلند به دردشان ميخورد.
به گمان من ادبيات هسته اصلي سينماست و شكي در آن نيست؛ يعني ميخواهم بگويم چيزي كه در سينما پيش از هر چيزي با آن مواجهيم، قصه است كه با ادبيات داستاني به وجود ميآيد. من هميشه اين جمله را مثال زدهام كه مايكل كرتيس آثار همينگوي را خوانده و بعد كازابلانكا را نوشته. من فكر ميكنم كسي كه رمان خوانده و با بسيار مقولات در ادبيات آشناست، بسيار بهتر از كسي كه رمان نخوانده ميتواند فيلم بسازد؛ چون با چارچوب قصه آشناست، با شخصيتپردازي آشناست، با ديالوگنويسي آشناست، با نظرگاه آشناست، با صحنهپردازي آشناست. در غير اين صورت حاصلش ميشود فيلمها يا سريالهاي بدي كه در آنها شخصيتها يا ساخته نشدهاند يا هيچ عميقي ندارند. ميخواهم بگويم بدون خواندن رمان و داستان، سراغ فيلم رفتن، كار بيهودهاي است.