• 1404 سه‌شنبه 27 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4245 -
  • 1397 يکشنبه 11 آذر

جلال ميرزايي، رييس كميته سياسي فراكسيون اميد:

«پارلمان اصلاحات» آشكارا شبيه به جمناي‌ اصولگرايان است

عليرضا كيانپور

 

 

خرداد 88 زماني حساس و سرنوشت‌ساز براي جريان اصلاحات بود و با هر عينكي كه تحولات سياسي را نمي‌توانيم اهميت دهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري در واپسين روزهاي بهار 88 و تحولاتي كه پس از آن رقم خورد، ناديده بگيريم. انتخابات سال 88 البته براي اصلاح‌طلبان بسيار تلخ بود و اما تحولاتي كه چند سال بعد از 88 به‌ ويژه از اواخر سال 91 و اوايل 92 رقم خورد بر سرنوشت اين جريان سياسي موثر افتاد و زمينه‌ساز توفيقاتي مكرر براي اصلاح‌طلبان شد. اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاح‌طلبان با تشكيل نهادي به همين عنوان، تصميم‌گيري درباره تهيه فهرست‌هاي انتخابات را برعهده گرفتند و به مدد حمايت‌هاي افراد خوشنام خصوصا سيد محمد خاتمي ، رييس دولت اصلاحات فهرست‌هاي «اميد» را از دل صندوق‌ها بيرون آوردند و طعم خوش توفيق را پس از سال‌ها چشيدندو در انتخابات‌هاي پي در پي پيروزي خودرا تكرار كردند. با اينكه ليست‌هاي اميد در 3 انتخابات 92، 94 و 96 هر بار قاطع‌تر از گذشته به پيروزي رسيدند، برخي از چهره‌هاي اصلاح‌طلب از لزوم اعمال اصلاحات اساسي در اين ساختار موفق سخن گفتند و بعضا پيشنهادهايي براي جايگزين كردن آن را با «پارلمان اصلاحات» مطرح كردند. جلال ميرزايي، نماينده‌اي كه به ‌مدد ليست اميد سال 94 از ايلام خود را به بهارستان رساند و حال رياست كميته سياسي فراكسيون اميد مجلس دهم را برعهده دارد معتقد است جايگزيني ساختاري جديد به‌ جاي ساختاري كه موفق بوده، ضرورتي ندارد و بهتر است به‌ جاي اين كار در جهت رفع ايرادهاي شوراي عالي سياستگذاري اقدام شود. اين نماينده مجلس همچنين معتقد است، شباهت ميان ايده «پارلمان اصلاحات» و آنچه اصولگرايان تحت عنوان «جمنا» پيشنهاد كرده بودند، نگراني از سرنوشت اين ايده نو را دوچندان مي‌كند.

 

با وجود توفيق نسبي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان در 3 انتخابات 92، 94 و 96 امروز صحبت‌هايي در مورد جايگزيني ساختاري جديد تحت عنوان پارلمان اصلاحات به گوش مي‌رسد. اولا نظرتان درباره انتقادها به عملكرد شوراي عالي سياستگذاري چيست در ثاني، جايگزيني ساختارهاي جديد همچون پارلمان اصلاحات را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

كسي منكر ايرادهاي كلي و جزيي در شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان نيست اما متاسفانه امروز شاهد اين هستيم كه برخي از دوستان اصلاح‌طلب به هر بهانه‌اي عليه شوراي عالي صحبت مي‌كنند و مسائلي را مطرح مي‌كنند كه چندان ارتباطي به موضوع ندارد. شخصا معتقدم كه شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان نياز به اصلاحاتي دارد و بايد ايرادهاي اين شوراي عالي را مرتفع كنيم اما جايگزيني ساختاري جديد به‌ جاي ساختار فعلي ضرورت ندارد. امروز شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان توانسته جايگاه خود را در ميان اصلاح‌طلبان همچنين نزد افكار عمومي و جامعه پيدا كند و در اين شرايط به نظرم حذف اين ساختار جا افتاده و هيچ توجيهي ندارد. امروز حيات جريان اصلاحات با ساختار فعلي يعني شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان گره خورده و دوستاني كه در اوضاع و احوال فعلي كه احزاب ما با شرايط ايده‌آل فاصله دارند، همچنان بر فعاليت حزبي تاكيد دارند، مي‌توانند شانس‌شان را امتحان كنند و ببينند آيا از طريق احزاب قادر به جلب نظر مردم هستند يا نه.

به نظر شما، انگيزه اين گروه از اصلاح‌طلبان از طرح مسائلي همچون مرجع قرار دادن تك تك احزاب به ‌جاي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان چيست؟

واقعيت اين است كه شخصا متوجه انگيزه اين دوستان نيستم و به نظر مي‌رسد بعضي از آنها صرفا مي‌خواهند با بيان مسائل پيچيده خود را در معرض توجه قرار دهند. وگرنه بعيد است كسي كه با مناسبات و فضاي سياسي كشور آشنا باشد چنين تفكري داشته باشد و چنين مسائلي را مطرح كند.

به هر حال بخشي از انتقادها به شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان وارد است. در جريان همين آخرين انتخابات و تهيه فهرست اميد براي انتخابات شوراي شهر پنجم، انتقادهايي نسبت به قرار گرفتن برخي چهره‌ها در فهرست نهايي و بي‌توجهي به برخي ديگر از كانديداها مورد انتقاد قرار گرفت و از قضا اين انتقادها لزوما از جانب فعالان سياسي و ذي‌نفعان در فهرست‌هاي انتخاباتي مطرح نشد بلكه بخشي از اين گلايه‌ها از سوي جامعه مدني، مطبوعات و بخش‌هايي از افكار عمومي از طريق فضاي مجازي مطرح شد. آيا به‌ راستي انگيزه همه منتقدان اين است كه با طرح مسائل خود را در معرض توجه قرار دهند؟

انتقادهايي كه اشاره مي‌كنيد با آنچه بنده عرض كردم، متفاوت است. انتقادهاي جامعه مدني از جنس ديگري است. با اين حال آنچه امروز از سوي برخي چهره‌هاي سياسي اصلاح‌طلب مطرح مي‌شود با آنچه جامعه مدني يا مطبوعات دلسوزانه عنوان مي‌كند، فرق دارد. امروز مي‌بينيم افرادي كه در مباحث مختلف فاقد موضع مشخص هستند، مي‌گويند شوراي عالي نباشد و مثلا پارلمان اصلاحات جايگزين شود. به نظر مي‌رسد به اين دليل كه گزينه‌هاي مدنظر اين افراد در فهرست نهايي جريان اصلاحات براي انتخابات شوراي شهر پنجم قرار نگرفت، ساز مخالف مي‌زنند. اين دوستان فكر مي‌كنند اگر امروز تمام توان‌شان را براي تشكيل يك نهاد جديد به كار ببرند ساختاري جديد ايجاد مي‌شود و صرفا به اين دليل كه خودشان پيشنهاد دهنده بوده‌اند پس مي‌توانند در ساختار جديد بيشتر و موثرتر نقش‌آفريني كنند.

بگذاريد بحث را بر پيشنهادي كه براي ساختار جديد مطرح شده، متمركز كنيم. اساسا ايده «پارلمان اصلاحات» چه ايرادي دارد؟ چرا نگاه مثبتي به آن نداريد و ايراد كار را در كجا مي‌بينيد؟

نگراني بنده به اين دليل است كه شباهت‌هايي آشكار ميان ايده پارلمان اصلاحات كه از سوي گروهي از اصلاح‌طلبان مطرح شده با «جمنا» كه در اردوگاه اصولگرايان اتفاق افتاده، مي‌بينم. در واقع آنچه در جمنا اتفاق افتاد اين است كه طيفي از اصولگرايان ابتدا اين ايده را مطرح كردند كه از تمام ظرفيت‌ها استفاده شود و براي تحقق اين مهم، اقدام به ارايه فراخوان سراسري كردند و وقتي چهره‌هاي ناشناس از شهرستان‌ها جذب شدند، برخي چهره‌هاي سرشناس و متنفذ جريان اصولگرايي را كنار زدند. به اين اعتبار كه يك راي فعال اصولگرايي كه در يك شهرستان زندگي مي‌كند و سابقه سياسي خاصي ندارد با راي چهره‌هاي سرشناسي كه سابقه رياست قواي سه‌گانه يا دستگاه‌هاي اجرايي كلان را داشتند، يكسان است. در نتيجه همين روند كار به جايي رسيد كه مثلا مهرداد بذرپاش يا سعيد جليلي به گزينه‌هاي اصلي جريان اصولگرايي براي انتخابات رياست‌جمهوري تبديل شدند و چهره‌هاي با سابقه اساسا وارد بحث نشدند. متاسفانه آنچه هم‌اكنون از سوي برخي دوستان با عنوان پارلمان اصلاحات مطرح مي‌شود، بسيار شبيه به جمناي اصولگرايان است. به هر حال شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان سعي كرده از تمامي ظرفيت‌هاي جريان اصلاحات تا جايي كه كار تشكيلاتي اقتضا مي‌كند، استفاده كند و نگراني بنده اين است كه برخي دوستان تحت عنوان پارلمان اصلاحات به‌ سراغ افرادي ناشناس در سراسر كشور رفته و با استفاده از آراي اين افراد ناشناس، چهره‌هاي متنفذ و اصلي اصلاح‌طلب را حذف كنند.

بنابراين ايراد شما به ايده پارلمان اصلاحات از نگراني‌تان نسبت به احتمال حذف برخي چهره‌هاي شاخص سرچشمه مي‌گيرد. آيا اين تنها مشكل است؟

البته كه مهم‌ترين مشكل همين مساله است. به هر حال تعداد كرسي‌هاي اين پارلمان اصلاحات محدود است و نهايتا 300 تا 400 نفر در آن حضور خواهند داشت. حال آنكه سازوكار گزينش افراد مشخص نيست و ممكن است درنهايت برخي چهره‌هاي تاثيرگذار بيرون گود بمانند. نكته ديگر اين است كه چنانچه عرض كردم به نظر مي‌رسد، علت اصلي طرح اين انتقادها آن است كه گزينه‌هاي مدنظر اين دوستان در جريان انتخابات قبل به ليست‌ها راه پيدا نكردند و در اين صورت اگر پس از تشكيل ساختار جديد تحت عنوان پارلمان اصلاحات باز عده‌اي بيرون گود ماندند و با انتقاد از اين پارلمان خواستار جايگزيني ساختاري جديد شدند، آن وقت چه بايد كنيم؟! اين روند قرار است تا كجا ادامه يابد؟! آيا اين دوستان آن زمان نمي‌گويند به‌ جاي پارلمان اصلاحات مثلا به ‌سراغ ساختاري مشابه «لويه جرگه» برويم؟! ما عادت داريم كه از سطح خرد شروع مي‌كنيم و به سطح كلان مي‌رسيم، بعد دوباره از سطح كلان استارت مي‌زنيم تا به سطح خرد برسيم و دنبال اين نيستيم كه شرايطي بينابين را دنبال كنيم. مساله مهم‌تر اين است كه ما مي‌خواهيم نهادي جاافتاده را كنار بگذاريم و به ‌سراغ نهادي جديد برويم.

به نظر شما راه‌حل چيست؟ به هر حال ايرادهايي به شوراي عالي سياستگذاري وارد است و اين شورا نياز به اصلاح دارد.

البته كه بايد اصلاحاتي در شوراي عالي انجام شود. منتها بحث مهمي كه بايد در نظر بگيريم اين است ما چهره‌هايي را داريم كه عضو هيچ حزبي نيستند اما جايگاه مهمي در جريان اصلاحات داشته و به عنوان سرمايه اجتماعي جريان اصلاحات مطرح هستند. اساسا يكي از دلايلي كه در شوراي عالي سياستگذاري چهره‌هاي غيرحزبي نيز حضور دارند، اين است كه از ظرفيت اين افراد غيرحزبي استفاده شود اما متاسفانه برخي دوستان اصرار دارند كه حتما بايد تمامي كرسي‌ها را به احزاب بدهيم. نكته ديگر اين است درحالي دوستان سنگ شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات را به سينه مي‌زنند كه اگر شوراي هماهنگي جواب مي‌داد، اساسا نيازي به تشكيل شوراي عالي سياستگذاري نبود و يكي از دلايل مهم تشكيل شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان اين بود كه شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات قادر به پوشش همه جوانب و نيروهاي اصلاح‌طلب نبود. نكته جالب اين است برخي از دوستاني كه امروز به شوراي عالي انتقاد مي‌كنند در ادوار گذشته انتخابات بيرون از ساختار شوراي عالي كانديدا شده و راي نياوردند اما امروز كه با حمايت شوراي عالي وارد مجلس شدند به آن انتقاد مي‌كنند.شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان امروز برندي براي جريان اصلاحات است. اگر دوستان تصور مي‌كنند با پشتوانه حزب‌شان به موفقيت رسيدند اصلا چه نيازي به شوراي هماهنگي دارند؟ بروند و بار ديگر از طريق حزب‌شان وارد عرصه شوند. متاسفانه ما هنوز فاصله بسياري با شرايط ايده‌آل تحزب داريم و تا زماني كه به شرايط ايده‌آل نرسيديم، ناچاريم با همين امكانات كار كنيم. تفاوت شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان و شوراي هماهنگي همين است كه در شوراي عالي علاوه بر نيروهاي حزبي عضو شوراي هماهنگي از چهره‌هاي غيرحزبي كه داراي قدرت نفوذ در جامعه در سطح كشوري يا منطقه‌اي هستند نيز استفاده شده و اين واقعيت حاكم بر فضاي سياسي كشور است كه گاهي يك چهره سياسي از قدرتي به‌ مراتب بيش از يك حزب برخوردار است. درنهايت فكر مي‌كنم با توجه به تجارت موفق در 3 دوره انتخابات 92، 94 و 96 سازوكار فعلي يعني شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان را حفظ كنيم و در عين حال نسبت به اصلاح ايرادهاي احتمالي اين ساختار اقدام كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون