به بهانه اتفاق اخيردر برنامه من و شما
رسانهاي كه قرار بود دانشگاه باشد
مصطفي محمودي
1- (راديو و تلويزيون يك دستگاهي است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زياد دارد و هم در طرف تبليغات صحيح. شايد آنهايي كه اين دستگاهها را از اول درست كردند نسبت به آنها نگاه آموزشي داشتند.
تمام مطبوعات [هم ] اين طور است منتها اهميت تلويزيون بيشتر از همه است، اهميت راديو- تلويزيون بيشتر از همه است. اين دستگاهها دستگاههاي تربيتي است؛ بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند؛ يك دانشگاه عمومي است. دانشگاهها دانشگاههاي موضعي است، اين يك دانشگاه عمومي است يعني دانشگاهي است كه در تمام سطح كشور گسترده است...(امام خميني- آيين انقلاب اسلامي- جلد دوم صفحه 304)
2- امروزه يكي از سبكهاي رايج براي ارتباط با مخاطب و انتقال پيام در سطح جهاني، سبك Talk Show(گفتوگو محور) است. اين سبك گفتوگو به علت درگيري مخاطب با موضوع و همراهي وي تا انتهاي بحث از جمله سبكهايي است كه در آن بازخورد مناسبي را ميتوان از مخاطب دريافت كرد. اجراي Talk Show از چند ضلع اصلي تشكيل شده. يكي از آنها مجريان برنامه هستند كه در قامت يك مجري- كارشناس به ارايه محتوا ميپردازند و ضلع اصلي ديگر در ارايه محتوا، مخاطبين هستند. در اين سبك ارايه محتوا معمولا در چند بخش صورت ميگيرد كه نتايج هر بخش به نحوه ورود به بخش بعد كمك ميكنند. براي هر بخش بايد مخاطب درگير محتوا شود و اين درگير شدن يا از طريق جواب به سوالات مجريان يا از طريق ارايه نظراتشان نسبت به موضوع مطرح شده است. وقتي تاييدات مخاطب از موضوع مطرح شده، دريافت شد آن وقت فرصت انتقال براي مجريان ايجاد ميشود.
3- برنامهاي گفتوگو محور در يكي از شبكههاي رسانه ملي(كه درست يا اشتباه در اين روزها و سالها پرمخاطبترين رسانه است) روي آنتن ميرود و از آنچه در برنامه مذكور پخش شده، يك فيلم سه و نيم دقيقهاي به سرعت در شبكههاي اجتماعي(كه اندك اندك، درست يا اشتباه در حال جايگزيني رسانه ملي هستند) منتشر ميشود. در يك طرف اين برنامه، مجرياي نشسته كه 39 ساله است و آنگونه كه روايت شده فارغالتحصيل ليسانس رشته مكانيك سيالات است و در تمام طول عمر عشق به فوتبال داشته است و خبرنگار ورزشي بوده و ورودش به تلويزيون مثل بسياري افراد ديگر نه از ضابطه كه بر پايه يك رابطه و پيشنهاد شخصي يك بازيگر سينماي ايران اتفاق افتاده و پس از آن نيز با اجراي يك برنامه آشپزي با همراهي يك بانوي بازيگر سينما معروف شده تا امروز.
سوي ديگر ماجرا نيز ميهماني دعوت شده كه 67 ساله است(يعني حدود 30 سال از مجري مذكور بزرگتر است) وي دانشآموخته فلسفه و نمايش از دانشگاه بولونيا، هنرهاي تجسمي از دانشسراي عالي ملي هنرهاي زيباي پاريس و جامعهشناسي و اقتصاد سياسي از دانشگاه پاريس است.
مسعود فراستي در سالهاي سخت اين مملكت همراه شهيد مرتضي آويني ميشود. بسيار باسواد است بسيار از فيلم و سينما ميداند و تاثيرات زيادي در حوزه نقد فيلم و سينما گذاشته است اما زبان تند و تيزي دارد و بيمحابا سخن ميگويد. اين رفتارش باعث رنجيده خاطر شدن بسياري افراد و گروهها و جريانات شده و ميشود چراكه عمدتا بيهيچ ملاحظهاي سخن ميگويد.
4- از زمان حضورم در عرصه رسانه 27 سال ميگذرد و هر دو طرف ماجرا يعني آرش ظليپور و مسعود فراستي را به خوبي ميشناسم. به دليل مشغله فراوان كاري و دانشگاهي عموما قادر به تماشاي برنامههاي شبكههاي مختلف تلويزيون نيستم. برنامه من و شما را هم در حد چند پارت كوتاه در شبكههاي اجتماعي مشاهده كردهام اما آنچه در ويدئوي جديد منتشر شده اين برنامه در شبكههاي اجتماعي ديدم، سبب شد تا يك بار ديگر در آغازين سطور اين يادداشت، ديدگاههاي معمار انقلاب اسلامي امام راحل(ره) درباره تلويزيون را به خودم و خودمان يادآوري كنم همچنين به دليل شغل معلميام چند خطي هم راجع به ويژگيهاي برنامههاي گفتوگو محور بنويسم. تحليل محتواي همين بخش كوتاه از برنامه مذكور، من را به چند نتيجه ميرساند: اول اينكه برنامه اساسا مربوط به سينماي كمدي و تحليل محتواي آثار ساخته شده سينماي ايران نيست بلكه جلسه محاكمه فردي است به نام مسعود فراستي. دوم اينكه گويا ديدگاه مسعود فراستي در خصوص فيلم «تنگه ابوقريب» به مذاق مجري و سازندگان محترم برنامه خوش نيامده و ديدگاه فراستي زمينهاي ميشود براي هجمه به فيلم «تنگه ابوقريب» كه به اعتقاد من نمونهاي بسيار زيبا براي سينماي دفاع مقدس است و اين شبهه پيش ميآيد كه آيا مجري و سازندگان برنامه ياد شده با فيلم «تنگه ابوقريب» مشكل دارند يا شخصي به نام مسعود فراستي؟ سوم اينكه مجري تلاش ميكند تا با تحريك مسعود فراستي او را به گوشه رينگ ببرد و در همين زمينه ناگهان پا را از مرزهاي اخلاقي فراتر ميگذارد و وارد زوايايي از زندگي شخصي فراستي ميشود كه اصلا زيبنده يك برنامه با صدها هزار ببينده كوچك تا بزرگ نيست و از ديگر سو ناگهان در قامت دفاع از فيلمساز ديگري كه بحثي در يك برنامه تلويزيوني ديگر با فراستي داشته فرو ميرود، چهارم اينكه گويا سازندگان برنامه من و شما فراستي را به برنامه دعوت كردهاند تا ضمن تحقير شخصيتي وي و هجوم به برنامه سينمايي هفت(كه نقد عملكرد اين برنامه در دورههاي مختلف، مجال مجزايي را ميطلبد) يك سري تسويهحسابها را انجام دهند. در بخش پنجم اما اتفاق غيرمنتظرهاي رخ ميدهد: ميهمان و كارشناس، حريمهاي فيمابين را زير پا ميگذارند. ميهمان چند جملهاي ميگويد و برنامه را روي آنتن ترك ميكند و مجري جوان اما ناپخته با تمام تلاشي كه به خرج ميدهد تا خود را بيخيال و آسوده نشان دهد اما 30 ثانيه انتهايي فيلم مذكور كه واكنشهاي مجري را به تصوير كشيده، نشان ميدهد كه ظليپور بسيار گيج و سردرگم شده و در يك عصبيت ناشي از تلاش ناتوان براي نظم دهني ذهني از گفتن جملات حساب شدهاي عاجز است و كلماتي را بر زبان ميآورد كه صرفا ميخواهد ثابت كند، مقصر اين ماجرا او نبوده.
و همه اين «شو» در مقابل ديدگان مخاطبي رخ ميدهد كه پاي تلويزيون نشسته تا به قول بنيانگذار انقلاب، آموزش ببيند و تربيت شود.
5- فارغ از همه مواردي كه در بالا به آنها اشاره كردم بايد بگويم در فرهنگ ايراني و اخلاقي و ديني ما احترام به بزرگتر همواره مورد سفارش بزرگان دين و اخلاق و علم و معرفت شده. اتفاقي كه بايد در برنامه من و شما رخ ميداد و ظليپور به دليل تفاوت سني فراستي با وي بايد به او احترام ميگذاشت كه رفتار و كلمات اين مجري جوان و جوياي شهرت اصلا اينگونه نبود. دومين مساله بحث ادب بعد از احترام است. در اخلاق اسلامي، قرآن، روايات و سخنان بزرگان معرفت و دانش، ادب به اخلاق و رفتار پسنديده و مطابق با هنجار اطلاق ميشود. ادب همچنين به مجموعه دانستنيهايي اطلاق ميشود كه انسان را از خطا و لغزش باز ميدارند. ادب جمعي از علومي است كه با استفاده از عقل و تفكر انسان را در برخوردها مصون از ناهنجاريها نگاه ميدارد و موجب عزت او ميشود. انسانها بايد ادب را در تمام موقعيتها و كارهاي زندگي رعايت كنند. آيا رفتار ظليپور با فراستي تعريفي از ادب را به همراه داشت؟ سومين مساله برخورد با ميهمان است. ديگر لازم نيست كه باز هم تاكيد كنم در فرهنگ اخلاقي و رفتاري و ديني ما تا چه اندازه بر احترام گذاشتن به ميهمان تاكيد شده است. چيزي كه نشاني از آن حتي در برنامه من و شما نديديم. اينها همه يك طرف، از طرف ديگر همواره برايم سوال است كه مسعود فراستي با اين حجم از امكانات و دانش و سواد باز هم دلش مجادله ميخواهد؟ باز هم به دعوت انواع برنامههاي ريز و درشت رسانهها لبيك ميگويد و اصلا چرا مسعود فراستي، خود شأن و جايگاه و حرمت خويش را پاس نميدارد؟ نقش تاثيرگذار فراستي در حوزه تحليلي و علمي سينماي ايران بر هيچ كس پوشيده نيست. اگرچه معتقدم او در آستانه ورود به دهه هفتم زندگياش بايد يك بازنگري اساسي در نحوه مواجههاش با موضوعات و افراد داشته باشد. اما همواره از خود ميپرسم، علاقه مسعود فراستي عزيز به اين همه اصرار براي «ديده شدن» بيش از حد چيست؟
6- سالهاست كه از افسار گسيخته شده سازمان صدا و سيما(خيلي بيشتر البته در حوزه سيما و خيلي خيلي كمتر در حوزه صدا) در بخش سياستگذاري و مديريتي داد سخن دادهايم. اما آنچه به جايي نرسيده همانا فرياد كارشناسان و منتقداني بوده كه دلسوزانه مشكلات ريشهاي اين تشكيلات عريض و طويل را گوشزد كردهاند و نتيجهاي همچنان حاصل نشده و در روي همان پاشنه چرخيده است. برنامهسازيهاي نادرست و بيهدف، سريالهاي بيمحتوا، تاك شوهاي سراسر بيادبي و نازل و بيمحتوا، همه و همه فقط آب در هاون كوبيدن است و نشانهها و صداي بلند اين عمل بيهوده را ميتوان با يك سفر هوايي و حتي زميني در همين تهران با گسترش و تعدد ديشهاي ماهواره بر در و ديوار آپارتمانها با تاسف و به راحتي مشاهد كرد.
روزنامهنگار و مدرس دانشگاه