• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4249 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۵ آذر

سلام آقاي نعيمي‌پور

فيروز محمودي

 

نامه خداحافظي جناب نعيمي‌پور به آقاي افشاني از انتظار چند ‌ماهه وي و همراهان‌شان براي فرا‌رسيدن اين لحظات خبر مي‌دهد و به نظر مي‌رسد به هر صورتي آقاي افشاني با شهرداري وداع مي‌كرد بايد در انتظار چنين بدرقه‌اي مي‌بوديم.

انگار آن روزها كه اصلاح‌طلبان براي بقاي قانوني شهردار انتخابي خود در تلاش بودند افرادي چون ايشان با خشمي عميق و فرو خورده ماجرا را با سكوت دنبال مي‌كردند. اين نامه حكايت از رقيبي به تماشا نشسته در جمع دوستان مي‌كند كه هر چند نشاني از رقابت كه نه بلكه همراهي در او مي‌بيني، در انتظار لغزشي است تا در پايان با طعنه و نيشخند همراهي‌ات كند. اين را مي‌توان از سطر سطر نامه و نيز موضع‌گيري‌ها و رويكردها در انتخاب شهردار جديد به خوبي مشاهده كرد. ابتدا انتساب چنين نامه‌اي به آقاي نعيمي‌پور كه انساني اخلاقي محسوب مي‌شوند را باور نداشتيم اما وقتي تكذيبي از جانب ايشان صورت نگرفت ترديدمان به يقين تبديل شد.

۱- آقاي نعيمي‌پور معتقدند كه «در تلاش براي ابقاي ايشان زياده‌روي شد» و مدافعان اين طرح را نيز متهم به «دور زدن» قانون كرده‌اند. البته حتي اگر فرض بر حسن‌نيت هم گذاشته شود از يك شيميدان انتظار داشتن تخصص در متون قانوني نمي‌رود ولي آنگاه كه اين مهندس، علم سياست به دست مي‌گيرد و براي قانونگذاري به مجلس مي‌رود انتظار بر اين است كه بتواند سره‌ها و ناسره‌هاي قوانين را تشخيص دهد و اگر چنين هم نيست حداقل اخبار را به خوبي دنبال كند. اما انگار دوست اصلاح‌طلب ما اين زحمت را هم به خود نداده‌ كه چنين كند؛ چراكه در اين صورت بايد متوجه مي‌شدند كه اجماع حقوقدانان بزرگ كشور نظير دكتر محمد هاشمي پدر حقوق عمومي ايران و نويسنده كتاب حقوق اساسي و چندين كتاب ديگر در زمينه حقوق عمومي، بهمن كشاورز كه چند دوره رياست كانون وكلاي مركز و نيز رياست اسكودا را ...

در كارنامه خود دارد و بسياري ديگر بر عدم شمول اين قانون بر شهرداران داشتند و بر همين اساس بود كه جمعي از اصلاح‌طلبان با محوريت حزب اعتماد ملي و نه زاگرس‌نشينان -به تعبير جناب نعيمي‌پور- براي احقاق حقوق شهروندان و خالي نماندن كرسي شهردارشان به نهاد قانون‌گذاري متوسل شدند تا شايد بتوانند قانوني را كه دوست محترم جناب نعيمي‌پور يعني آقاي فريد موسوي باني آن بود و ناآگاهانه ضربه اساسي به مديريت اصلاح‌طلبان وارد كرد را تا حدودي تلطيف نمايند. در بي‌پايه بودن ادعاي اشتغال‌زايي اين قانون همين‌قدر كافي است، بدانيم كه حدود ۲۰۰۰ نفر در كل كشور شامل اين قانون شده و مقايسه لشكر ميليوني بيكاران با اين عدد گواه بر پيچ و تاب‌هاي سياسي اين قانون است.

۲- جناب نعيمي‌پور عمده حاميان ابقاي شهردار را محدود به «زاگرس‌نشينان» كرده و عملكرد «عده‌اي» از آنان را «بد» توصيف كرده‌اند.

واقعا جاي بسي تعجب است كه ايشان با اين همه سابقه سياسي نمي‌دانند كه عبارت «زاگرس‌نشيني و زاگرس‌نشينان» برگرفته از كدامين قواعد سياسي در كشور است. جهت اطلاع ايشان بايد عرض شود كه اين عبارت و تعريف را مي‌توان نتيجه‌اي از نتايج نامبارك نظارت استصوابي شوراي نگهبان دانست. شايد چنين سخن و ارتباطي را بتوان مايه تعجب دانست اما هنگامي كه در شهر بزرگي مانند تهران كانديداهاي لايق با انديشه‌هاي متفاوت رد‌صلاحيت مي‌شوند و عده‌اي باقي مي‌مانند كه نه حرفي براي گفتن دارند و نه تواني براي انجام امور، به ساختن چنين موهوماتي متوسل مي‌شوند تا شايد بتوانند از برگ برگ بلوط زاگرس در گل‌آلود استصواب براي خود رداي نمايندگي بسازند و بر تن كنند.

چگونه است كه آقاي نعيمي‌پور فضاهاي هيجاني شكل گرفته حول محور «زاگرس‌نشيني» در فضاي بي‌در و پيكر مجازي را كه معلوم نيست از سوي چه كساني هدايت و مديريت شده مبناي قضاوت خود قرار داده و به استناد آنها مديران برآمده از اين خطه را متهم به «به‌كارگيري زاگرس‌نشينان و خصوصا هم‌طايفه‌اي»‌‌ها در عين «بي‌صلاحيتي» مي‌كنند؟

در ايجاد اين فضاي موهوم قطعا آقاي نعيمي‌پور و دوستان‌شان خواسته يا ناخواسته نقش عمده‌اي داشته‌اند و متاسفانه با نگاه انحصارطلبانه در جبهه اصلاحات و با توهم بي‌رقيب بودن چنان كرده‌اند كه همه مي‌دانيم.

نمونه اين انحصارطلبي را در انتخابات رياست‌جمهوري سال ۸۴ شاهد بوديم كه با طرد مهدي كروبي بلاي احمدي‌نژاد را بر مملكت فرو باريدند و با اينكه به اشتباه خويش اذعان داشته‌اند اما تاكنون حاضر به عذرخواهي از مردم و ساير اصلاح‌طلبان نشده‌اند.

۳- همان‌طور كه بيان شده آقاي نعيمي‌پور مديراني را كه ريشه در استان‌هاي زاگرس‌نشين دارند متهم به «به‌كارگيري زاگرس‌نشينان و خصوصا هم‌طايفه‌اي»‌‌ها با داشتن «صلاحيت» يا «بي‌صلاحيت» كرده‌اند. مشخص نيست كه آيا ايشان براي اين ادعا سندي دارند يا نه؟ اما واقعيت اين است كه اين ديدگاه، ديدگاهي كاملا نژادپرستانه است كه در گفتمان اصلاح‌طلبي هيچ جايگاهي براي آن نمي‌توان يافت. جناب نعيمي‌پور بايد بهتر از همه بدانند كه ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه هنوز تا برچيده شدن ريشه‌ها و تعصبات قومي فاصله فراواني وجود دارد و حتي در دولت‌هاي اصلاح‌طلب، به خوبي شاهد اين ماجراها بوده‌ايم به‌گونه‌اي كه وزير كشور اصفهاني دولت اصلاحات از ۶ معاون خود ۵ نفر را از اصفهان انتخاب كرد و معاون ششم او نيز تحصيلكرده اصفهان بود. از ۲۴ استاندار ۱۲ نفر اصفهاني بودند و يكي از همان استانداران نيز برادر خود را به عنوان معاون خويش برگزيد.

آيا جناب نعيمي‌پور هيچ‌گاه اعتراضي به اين موضوع داشتند كه چرا اين مديران چنين مي‌كنند؟

اما آيا بهتر نبود ايشان قبل از طرح چنين ادعايي در مورد آقاي افشاني به ليست انتصابات ايشان نگاهي انداخته و بررسي بيشتري مي‌كردند؟ همان‌طور كه آقاي افشاني اعلان كردند از مجموع ۲۷ انتصابي كه داشتند صرفا ۶ پست آن به كساني رسيده كه اتفاقا «لر» بوده‌اند. آقاي نعيمي‌پور بفرمايند كدام يك از اين افراد لياقت و شايستگي چنين سمتي را نداشته و انتخاب شهردار صرفا براساس قوميت بوده است؟ اين افراد چه جرمي مرتكب شده و آيا صرفا به اين دليل كه در قوميت با شهردار اشتراك داشته‌اند بايد از خدمت به مردم و جامعه خود محروم بمانند؟

در حالي كه در امريكايي كه جناب نعيمي‌پور و همراهان براي مبارزه با ظلم و تبعيض از ديوار سفارتش بالا رفتند، اوباماي سياهپوست و آفريقايي‌تبار رييس‌جمهور مي‌شود، در انگلستاني كه مظهر استكبار و ستم به مسلمانان محسوب مي‌شود صادق‌خان مسلمان پاكستاني به شهرداري لندن مي‌رسد، در ايران اسلامي شهردار شدن يك نفر از قوم لر و نيز انتصاب ۶ نفر در سمت‌هاي پايين‌تر پايتخت كشور اين‌چنين جناب نعيمي‌پور و دوستانش را آزرده‌خاطر و مكدر مي‌سازد. اگر بنا به ديدگاه آقاي نعيمي‌پور فرض بر قوميت هم گذاشته شود آيا قومي با سابقه‌اي به قدمت اين سرزمين، حدود ۱۴ ميليون جمعيت و حضور در ۱۲ استان كشور لياقت چنين عناوين محدودي را هم ندارند؟

آيا بهتر نيست كه ما به جاي تاكيد بر قوميتِ افراد عملكرد آنان را مورد نقد و بررسي قرار داده و بر اين اساس در مورد كساني كه آنان را انتخاب كرده‌اند حكم صادر كنيم؟

آيا مديران ديگر حق داشته و دارند كه براي پيشبرد بهتر امور از افرادي كه مورد وثوق‌شان است، استفاده كنند اما كساني كه آقاي نعيمي‌پور و دوستان‌شان نمي‌پسندند چنين حقي ندارند؟

با اينكه بيش از نيمي از معاونان شهردار از دوستان و هم‌حزبي‌هاي آقاي نعيمي‌پور بوده‌اند حتما انتظار داشتند آن چندتاي باقي‌مانده را هم از آنان انتخاب نمايند.

چرا آقاي نعيمي‌پور در زمان چند‌ماهه شهردار قبلي كه فرزندان، خواهر‌زاده‌ها و دامادهاي راست و چپ، چپ و راست مسوولت مي‌گرفتند اعتراضي نكردند؟ چرا نپرسيدند كه چرا برخلاف اصول اصلاح‌طلبي فرزندان و خواهر‌زاده‌هاي اصولگرايان تند‌رو را مسووليت مي‌دهيد يا فرزندان و دامادهاي اصلاح‌طلب را بر صدر مي‌گماريد؟ آيا آن سكوت و اين فرياد بهانه‌هاي لازم به دست سوءاستفاده‌كنندگان در زاگرس را نمي‌دهد كه محروميت آنان را فرياد كنند؟

البته دوستان آقاي نعيمي‌پور از همان روز اول انتخاب آقاي افشاني ساز خود را در جهت مخالفت با ايشان بر استراتژي قوميت‌گرايي كوك كردند و نواختند و فرياد زدند.

آقاي افشاني كه در تمام مدت مسووليت خود شعار پاك‌دستي و صداقت را در كشتي فساد‌زده كشور سر داده‌اند، قطعا براي پيشبرد امور بايد از افرادي استفاده مي‌كردند كه بتوانند در تحقق اين مهم به او كمك نمايند و اين هم در صورتي بود كه از مديران خود شناخت كافي داشته باشد.

جناب نعيمي‌پور نه پاكدستي (اين گوهر بسيار كمياب در جامعه امروز) افشاني را ديده‌اند و نه صداقت و راست‌گفتاري و اعمال او را و صرفا بر اموري تكيه داشته و دارند كه توهماتي بيش در فضاي مجازي نبوده و نيست.

۴- حوادث بعد از رفتن آقاي افشاني و انتخاب شهردار جديد مخصوصا زماني كه دوستان اصلاح‌طلب و هم‌حزبي‌هاي آقاي نعيمي‌پور برخلاف منش اصلاح‌طلبي سعي در انتخاب شهرداري اصولگرا نمودند در حالي كه رقيب او از هم‌حزبي‌هاي اصلاح‌طلب آنان بود شبهه‌اي جدي در نيت آنان در ايجاد موج منفي بر عليه آقاي افشاني، ايجاد كرده است. آيا اين مساله شايعه زد و بند در پستوهاي سياست با اصولگرايان خاص براي انتخابات ۱۴۰۰ را تقويت نمي‌كند؟ شايد اين همان آينده‌نگري باشد كه آقاي نعيمي‌پور و دوستان‌شان آن را درنظر گرفته و براي بقا در قدرت به آن متوسل شده‌اند.

۵- جناب نعيمي‌پور به گفته عباس عبدي واقعا اگر شهردار يكي از نزديكان و افراد مورد نظر شما هم بود با او چنين مي‌كرديد؟

اگر شما تذكراتي داشتيد و ايراداتي را مي‌ديديد كه قطعا وجود داشته، آيا بهتر نبود آن را به صورت شخصي و دوستانه‌تر مطرح مي‌كرديد؟

وقت آن است كه همه بدانيم و ايمان بياوريم كه مجموعه اصلاح‌طلبان در قايقي نشسته كه
در معرض امواج سهمگين از سوي افراطيون داخلي و خارجي است و اينان هيچ دركي از اصلاحات و اصلاح‌طلبي ندارند، هر دو يك هدف را دنبال مي‌كنند و آن هم آشوب و دگرگوني‌هاي سريع و افراطي است و همه ما نتيجه اين خواسته نامبارك را به خوبي مي‌دانيم.‌ اي‌كاش شما و دوستان تحليل‌ها و سخنان نمايندگان حزب اعتماد ملي در شهريور ۹۶ مبني بر موقتي بودن شهرداري آقاي نجفي را جدي گرفته و به آن توجه بيشتري نشان مي‌داديد كه در آن صورت امروز مجموعه اصلاح‌طلبان وضعيت ديگري داشته و شاهد اين همه لعن و لبخندهاي طعنه‌آميز نبودند.

شما خوب مي‌دانيد كه آقاي افشاني روستازاده‌اي است كه با تكيه بر توانايي‌هاي خود و نيز حضور در يك حزب اصلاح‌طلب پله‌هاي ترقي را طي كرده و از هيچ رانتي مانند بسياري نيز استفاده نكرد و شايد همين دليلي بر غربت او در جمع مديران ارشدي باشد كه بيش از ۴۰ سال است با تكيه بر روابط خانوادگي و دوستي‌هاي محفلي زمام امور را در دست داشته‌اند. او با وجود همه مشكلات پيش‌رو و كاستي‌هايي كه قطعا داشت با سري بلند و قامتي برافراشته و البته «خداحافظ»‌ي حيرت‌آور برخي از دوستان، شهرداري را ترك كرد و يادگار گرانبهاي او يعني شهردار شيشه‌اي و شفافيت مالي قطعا براي مجموعه اصلاح‌طلبان در اين وانفساي اختلاس و غارت افتخاري بزرگ محسوب خواهد شد.

عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون