فعاليتهاي خطرناك سياسي
محمد كاظمي
امان از تحليلهاي غلط! امان از برداشتهاي نادرستي كه از واقعيات جامعه و جهان وجود دارد و متاسفانه براساس آنها چه پولها كه خرج ميشود و چه انرژيها كه صرف ميشود و چه زمانها و موقعيتها كه از دست ميرود. راستي فعاليتها و ديدارها و سخنرانيهاي برخي سياسيون كه اين روزها صورت ميگيرد و رنگ و بوي غليظ انتخاباتي دارد بر چه اساسي و با كدام تحليل از وضعيت جامعه صورت ميگيرد؟ جالب اينكه اين فعاليتهاي زودرس انتخاباتي درست ازسوي كساني انجام ميگيرد كه در زمان انتخابات با وجود تلاشهاي گسترده و صرف هزينههاي هنگفت و كسب حمايتهاي همهجانبه از مردم راي منفي گرفتند!
البته در اينكه به واسطه وضع اقتصادي نامطلوب و تنگناي معيشت براي بسياري از اقشار جامعه نارضايتيهاي شديدي در جامعه وجود دارد، شكي نيست ولي در اينكه مردم همه مشكلات موجود را ناشي از عملكرد دولت بدانند و به خاطر آن گناهي هم به گردن اصلاحطلبان بيندازند، سخن فراوان است. بالاتر اينكه مردمان مأيوس از وضع حاضر يا حتي ناراضي از عملكرد دولت به اصولگرايان تندرو اقبال كنند سادگي بسيار ميخواهد. واقعيت آن است كه متاسفانه سطح نارضايتيها عميقتر از اين حرفهاست و رندان سياسي نميتوانند از آن ميوه جناحي بچينند و بر كرسيهاي قدرت تكيه زنند. بايد براي هوش سياسي مردم حساب ويژهاي باز كرد و كاملا درك كرد كه بعضا تحليل ساده افراد كوچه و بازار چه بسا از تحليل بسياري از چهرههاي سياسي به واقعيت نزديكتر باشد. اگر مردم نسبت به عملكرد دولت خصوصا در بعضي زمينهها انتقاد دارند و انتقادشان هم وارد است ولي بسيار خوب ميدانند كه دستان دولت در بسياري از زمينهها بسته است. از دولتي كه نميگذارند اهداف و برنامههاي خود را قويا به اجرا بگذارد، انبوه دستگاههاي تبليغي و سايتها و روزنامههاي مخالف شبانهروز عليه كوچكترين تا بزرگترين برنامههاي قوه مجريه خبر و تحليل و مصاحبه منتشر ميكنند، لوايح مورد نيازش با انواع جوسازيها به تاخير ميافتند و در سياست خارجي با انواع مانعتراشيها روبهرو ميشود، چه انتظاري ميتوان داشت؟ اصلاحطلباني كه در هر انتخابات با سد نظارت استصوابي روبهرو ميشوند و نميتوانند افراد شاخص و موردنظر خود را به مردم معرفي كنند، چگونه ميتوانند در اين دنياي پرتلاطم مديريت يك كشور را برعهده گيرند و به سامان امور بپردازند؟
در واقع تلاش زودهنگام براي انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي علاوه بر اينكه خود موجب التهاب جامعه ميشود، ممكن است اثرات معكوس هم بهجا بگذارد. مردمي كه به سختي امورات روزانه خود را به سرانجام ميرسانند در برابر آغاز پروژههاي سياسي و تبليغي چه برداشتي ميكنند جز اينكه آن را جنگ جديد قدرت بدانند و بعضا همه جناحها را با يك چوب برانند و دغدغه سياسيون را خارج از دردهاي اقشار جامعه قلمداد كنند. مردم با هيچ جناحي عقد اخوت نبستهاند و بحق طالب برآوردن حداقل نيازهاي خود هستند با اين حال شاهد نا برابريهاي موجود در ميان جناحهاي سياسي هم هستند. وقتي براي بزرگان اصلاحطلب محدوديت ايجاد ميشود و رسانه ملي محل جولان چهرههاي مختلف يك جناح خاص است و عزيزكردههاي سياسي در بيان و عمل خويش آزادي مطلق دارند چرا بايد تاوان مشكلات و نارساييهاي موجود را اصلاحطلبان بپردازند و ديگر قدرتمندان با همه برخورداريهاي خود اندك پستهاي انتخابي را هم از آن خود كنند؟
متاسفانه برخي از افراد و جريانهاي سياسي از آرامش نسبي موجود در جامعه برداشتي معوج دارند و تصور ميكنند ميتوان بر موج نارضايتيها سوار شد و اوضاع را به نفع خويش چرخاند. اين تصور كاملا غلط و حتي خطرناك است. در ناآراميهاي دي ماه سال گذشته ديديم كه چگونه يك تجمع صنفي به سرعت ابعاد سياسي و گسترده گرفت و شعارهاي ساده و مقطعي چگونه تند و عميق شدند. هنوز خطر از سر كشور نگذشته است و همانگونه كه رهبر معظم انقلاب اشاره كردند «ممكن است جنجال را براي سال ۹۷ بكنند و نقشه را براي سال ۹۸ بكشند؛ مِنباب مثال. همه بايد حواسشان جمع باشد.» به نظر من مدعيان ولايت بيش از ديگران مخاطب اين سخن هستند كه مراقب باشند و با آتش زير خاكستر نارضايتيها بازي نكنند.