اصلاح نظام آموزشي
رضا طلابيگي
تصميم وزير آموزش و پرورش براي حذف مشق شب به معناي سنتي آن، از نظر علمي درست و دقيق بود اما متاسفانه اين تصميم درست به شيوه مناسبي اجرايي نشد. متاسفانه يكي از اتفاقات غلط اين بوده كه طي سالهاي اخير شيوه حافظه محور آموزشي موجب شده استفاده از كتابهاي موسسات كمك آموزشي در مدارس ترويج شود. برخي مدارس غيردولتي خصوصا در اين زمينه پيشقدم شدهاند. البته در وزارت آموزش و پرورش براي استفاده از كتابهاي كمك آموزشي دستورالعمل مشخص كردهاند. براي انتخاب كتابهاي استاندارد جشنواره سالانه هم برگزار ميشود و كتابهاي مورد تاييد وزارتخانه را با يك مهر مشخص ميكنند. اما با تمام اين احوال همين كتابها هم بايد بخش بسيار كوچكي از آموزش را پوشش دهند، براي اين كار بايد شيوههاي يادگيري تغيير ميكرد كه يكي از آنها شيوه سنتي تكليف نوشتن بوده است. اصلاح شيوههاي سنتي در آموزش و پرورش بدون رعايت پيشزمينههاي لازم ميتواند احتمال موفقيت هر طرحي را به ميزان زيادي كاهش دهد. براي نمونه وزير آموزش و پرورش وقتي از حذف آزمون مدارس تيزهوشان خبر داد بسياري از كارشناسان معتقد بودند حذف آزمون يعني اينكه مدرسهاي به نام تيزهوشان نداشته باشيم و ...
اگر قرار است مدرسه تيزهوشان داشته باشيم بايد ساز و كار روشني براي غربالگري وجود داشته باشد. بعد از مدتي اعلام شد آزمون هوش جايگزين آزمون قبلي شده و درنهايت هم آزموني برگزار شد كه محتواي آن مربوط به بيش از 80 سال پيش است و كارايي لازم را ندارد. به اين ترتيب فرصتي كه براي حذف آزمونهاي استرسزاي مدارس تيزهوشان به وجود آمده بود به تهديد تبديل شد. آن تصميم خوب بود اما در اجرا غلط از آب درآمد. براي اينكه تصميم درست وزارتخانه در زمينه مشق شب به نتيجه مناسب منجر شود سه اتفاق بايد روي ميداد و هنوز هم بايد به آنها توجه شود.
مشق شب يا همان تكليف از نظر دانشآموزان معادل همان رونويسي است. اين رونويسيها معمولا بار منفي خيلي زيادي روي دانشآموزان ايجاد ميكند. در حالي كه تكليف به معناي رونويسي نيست. تكليف آموزشي در شيوههاي نوين به معناي استفاده از شيوههاي مختلف يادگيري است. مثلا كتابخواني، مشاهده، سفر علمي، تهيه گزارش، تماشاي فيلم و... همه جزء شيوههاي يادگيري و انجام تكاليف آموزشي بهشمار ميروند. اين شيوهها بايد منجر به تقويت مهارتهاي چندبعدي دانشآموزان شود. لازمه اين كار اين است كه معلمان به عنوان مجريان برنامه آموزش ببينند. كاري كه به نظر ميرسد به خوبي انجام نشده و بسياري از معلمان آشنايي لازم را با اين شيوهها ندارند. ما بايد بدانيم كه دانشآموزان ملزم نيستند كه دايما وقتشان را صرف حفظ كردن پرسش و پاسخ كنند. شيوههاي آموزشي بايد در جهتي باشد كه بچهها از كتاب محوري به سمت فعاليت محوري سوق پيدا كنند. در اين شكل از آموزش كتابهاي درسي و كمكدرسي بخش كوچكي از يادگيري را پوشش ميدهند. امروزه براي يادگيري بهتر بستههاي آموزشي مناسب طراحي شده است. براي استفاده از محتواي اين بستههاي آموزشي بايد تكنولوژي آموزشي را به خدمت بگيريم و بخش غني آموزش مورد توجه قرار گيرد چراكه معلمان امروزه رقيبي جدي به نام فضاي مجازي پيدا كردهاند.
كساني كه از 40، 50 سال پيش با روش حافظه محوري و روش تكرار و تمرين و مشق شب آموزش ديدهاند تصور ميكنند اكنون هم با همان روشها بايد بچهها آموزش ببينند. براي تغيير اين نگاه همراهي خانوادهها هم بسيار اهميت دارد. ظرف يك دهه اخير خيلي از مفاهيم يادگيري تغيير كرده است. تعريف معلم عوض شده است. قبلا معلم فردي بود كه انبوهي از اطلاعات را به دانشآموزان منتقل ميكرد اما امروزه به معلم ميگويند مدير امر يادگيري. يعني كسي كه يادگيري را هدايت و تسهيل ميكند. اين مفاهيم بايد به خانوادهها به خوبي آموزش داده شود. اگر وزارتخانه بتواند خانوادهها را با خودش همراه كند آن وقت ديگر كسي نميتواند همچنان سنگ روشهاي سنتي را به سينه بزند و از آن روشها دفاع كند. وزارت آموزش و پرورش بايد آموزش خانوادهها را از طريق انجمنهاي اوليا و مربيان به طور دقيق دنبال كند.
مدرس برنامه ريزي آموزشي