• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4261 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۹ آذر

شيشه مي ‌در شب يلدا شكست

سيدحسن اسلامي اردكاني

فارغ از ريشه و خاستگاه تاريخي شب يلدا، در اين شب همه اعضاي خانواده دور هم جمع مي‌شويم، به بهانه اين شب كمي انار مي‌خوريم و بعد هم به ديوان حافظ تفألي مي‌زنيم و غزلي را كه مي‌آيد، به سود خودمان، شرح و تفسير مي‌كنيم. هر چه در دل داريم بر زبان حافظ مي‌گذاريم و بيان مي‌كنيم و يكي، دو ساعتي بگو‌بخند داريم.

اين سنت سال‌ها است كه ادامه دارد. با اين حال، سنت‌هاي ايراني از جمله همين شب يلدا مخالفاني دارد و آنها گاه استدلال‌هايي بر ضد اين قبيل كارها مي‌كنند. براي نمونه، به خاستگاه و پيشينه تاريخي اين سنت‌ها مي‌پردازند و آنها را از اين منظر نقد مي‌كنند. طبق اين نگرش، براي مثال چهارشنبه سوري بد است چون مثلا ريشه در آتش‌پرستي دارد! عيد نوروز بد است، زيرا يكي از سنن باستاني است، سيزده به در نادرست است، زيرا ريشه در سنت و فرهنگ اسلامي ندارد و...

اين منطق و شيوه نگرش به جاي بررسي جايگاه فعلي يك سنت و كاركرد آن، منحصرا يا عمدتا به خاستگاه تاريخي، جغرافيايي، اجتماعي يا روان‌شناختي آن توجه مي‌كند و اگر اين خاستگاه قابل دفاع نبود، فارغ از كاركرد فعلي آن، نادرستش قلمداد مي‌كند. در اروپاي قرن هجدهم و نوزدهم، همين منطق و روش براي بررسي دين به كار مي‌رفت و با توجه به خاستگاه تاريخي آن، جايگاه فعلي آن ارزيابي و نقادي مي‌شد. براي مثال، ماركس، نيچه و فرويد با همين سنجه و شيوه دين و اخلاق را بررسي و داوري مي‌كردند. در نتيجه كافي بود مثلا نشان بدهيم دين يا اخلاق برآمده از فعاليت يا وضعيت فلان طبقه يا حالت رواني است. همين كافي بود تا داوري قاطعي درباره آن داشته باشيم.

امروزه منطق‌دانان اين شيوه را نوعي مغالطه مي‌دانند و آن را مغالطه خاستگاه يا مغالطه منشا
(Genetic fallacy) مي‌نامند. كمي به اطراف خودمان توجه كنيم، متوجه كاربرد گسترده اين شيوه مي‌شويم. دوست‌مان لباسي به تن دارد كه به تنش زار مي‌زند و كلا او را از ريخت انداخته است. مي‌گوييم كه اين لباس به تو نمي‌آيد! فورا پاسخ مي‌دهد: «اين تازه از پاريس آمده است!» ديگري مي‌خواهد عرفان را نقد كند، مي‌گويد: «از هند آمده است» و سومي مي‌خواهد يك ايده را رد كند، قاطعانه مي‌گويد: «اين حرف غربي‌ها است.»

در واقع، از اين منطق هم براي تاييد يك ديدگاه و هم براي نفي آن استفاده مي‌شود. حال آنكه هر دو نادرست است. هر مساله يا پديده‌اي را بايد براساس وضع فعلي آن بررسي كرد. از اين منظر، نه گذشته درخشان ايران، به داد وضع فعلي آن مي‌رسد و نه گذشته نداشته مالزي به موفقيت كنوني آن آسيب مي‌زند.

از بحث كمي دور شدم. شب يلدا، چه بيانگر تولد حضرت مسيح باشد و چه سنتي مانوي، در ميان خانواده‌هاي ايراني كاركرد خوبي دارد و دست‌كم بهانه‌اي است تا اعضاي خانواده‌ها، به جاي چشم دوختن به تلويزيون يا سر فرو كردن در گوشي‌هاي خود، دور هم جمع شوند؛ به طنز و طبيعت يا حتي جدي فال حافظي بگيرند؛ درباره آينده و برنامه‌هاي خود گفت‌وگو كنند و ساعتي خوش باشند. همين يك كاركرد كافي است تا اين سنت نگه داشته شود.

از اين رو، ترديد درباره آن و بي‌مهري به آن توجيهي ندارد. هر چند در سنت شعري ما شب يلدا چندان ستوده نشده است و حافظ بر تيرگي و درازاي آن اين‌گونه انگشت مي‌گذارد: «صحبت حكام ظلمت شب يلدا است» و شيدا هم از ناكامي خويش اين‌گونه سخن مي‌راند: «شيشه مي‌ در شب يلدا شكست.» با اين همه، اميد كه به جاي شيشه مي، در شب يلدا «شيشه غم»تان بشكند. شب يلداتان در كنار اعضاي خانواده و عزيزان دراز باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون