كوتاه با نگار اسكندرفر درباره ابعاد روانشناسانه شخصيت «پرويز»
طرد شدگي
نگار اسكندرفر، مدير موسسه فرهنگي كارنامه و دانشآموخته رشته روانشناسي از دانشگاه الزهراي تهران است. اسكندرفر در اين گفتوگوي كوتاه، شخصيت «پرويز» را از زاويهاي ديگر و از بعد روانشناسانه نگاه كرده و دلايل خشونتطلبي او را شرح داده است.
شما فيلم سينمايي«پرويز» ساخته مجيد بزرگر را ديدهايد، ميخواهم بپرسم كه ماجراي كلي فيلم و ساخت شخصيت اول اين فيلم را باور كرديد؟
بله. پرويز را باورميكنم و ساخت شخصيتش را هم ميپسندم. دليلش هم اين است كه اين شخصيت در دوران كودكي آسيب روحي ديده و به نظر ميرسد اين آسيب از جنس «طردشدگي» باشد. بديهي است اين آسيب تاثير رواني خود را به جاي گذاشته. معمولا آسيبهاي دوران كودكي منجر به مكانيسمهاي دفاعي دربرابر اين آسيبها ميشود. مكانيسمهاي دفاعي عبارتند از: قدرتطلبي، انزواطلبي و مهرطلبي. پرويز براي جلبتوجه و پذيرش در جامعه اطراف از مكانيسم دفاعي مهرطلبي استفاده ميكند و در زماني كه با بحران طرد شدگي مواجه ميشود، در رده بيماراني قرار ميگيرد كه دچار اختلالات عاطفي هستند و به مرور زمان به شخصيتي رواني تبديل ميشود.
زماني كه مكانيسم دفاعي يك شخصيت از كودكي «بلهقربان» گويي و«چشمقربان» گويي است، به مرور زمان مناعتطبع و عزتنفس خود را از دست ميدهد و دست به كارهايي ميزند كه دور از انتظار ماست.
خيلي از دوستان منتقد معتقدند كه ميزان خشونت «پرويز» در اين فيلم اغراقآميز است. شما اين نظر را قبول داريد؟
پرويز در اين فيلم تغيير شخصيت داده و رفتارهايي دور از انتظار مخاطب از او سر ميزند كه ممكن است اغراقآميز باشد. اما بارها در زندگي روزمره اين جمله را شنيدهايم كه: «فلان كار از فلاني بعيد بود» و پرويز درست همان كار بعيد را انجام ميدهد كه خوشايند هيچكسنيست پس گمان نميكنم اغراقي در كار باشد. اين روزها در تلويزيون سريالي به نام«بانوي عمارت» پخش ميشود. در اين سريال شخصيتي به نام حضرت والا حضور دارد كه در نظر جامعه اطراف خود موجه و موقر است اما در خفا جناياتي هولناك از او سر ميزند و بيننده به تدريج درمييابد اين رفتارها ريشه در تحقير او از جانب عموي او در كودكي دارد.
آيا بحث طردشدگي واقعا تا اين اندازه در شكلگيري شخصيت يك آدم تاثير ميگذارد؟
بله. من خودم در تجربههايم چنين شخصيتهايي را ديدهام. پرويز هم مانند بسياري از افراد ديگر داراي رفتاري ظاهرا خوب است و در تعامل با جامعه اطراف خود مطيع و مهربان است اما وقتي از سوي پدر مورد بيمهري قرار ميگيرد يكباره سركوبهاي دوران كودكي سر باز ميكند و ما واكنش آن را به صورت رفتارهاي خشونتآمير ميبينيم.
شما رفتارهاي شخصيتپرويز را منطبق با واقع ارزيابي ميكنيد كه همين امر من را بيشتر درباره اين شخصيت كنجكاو كرد. باز هم در اين باره بگوييد.
آدمها هيچگاه از آسيبهايي كه دركودكي ديدهاند رها نميشوند. گاهي گفته ميشود و حتي بيشتر افرادي كه در بزرگسالي به جرايمي مانند تجاوز دست ميزنند، خودشان دركودكي از اين زاويه آسيبديدهاند. ما فعلا داريم در چارچوب سينما و يك فيلم حرف ميزنيم و اگر بخواهيم به نمونههاي زنده از نوع اين شخصيت اشاره كنيم، قضيه كمي ترسناك ميشود چون در هر جامعه افرادي هستند كه زندگي عادي دارند و در موقعيتهاي اجتماعي پذيرفته شدهاند و درحالي كه انواع و اقسام گرهها و سركوبهايي را تحمل ميكنند و كسي نميداند را در وجود خود دارند و هيچكس نميداند در كدام موقعيت بحراني چه رفتارهايي از آنها سرخواهد زد. من به اين خاطر فيلم پرويز را دوست داشتم كه روان يكي از همين شخصيتهاي بيمار و آسيبديده را كاويده و مسير عطوفت و خشونت از جانب او را نشان داده بود. شما ابتدا پيرامون باورپذيري اين شخصيت پرسيديد و من بازهم ميگويم كه همه عملها و عكسالعملهاي پرويز قابل باور است. يكي از موارد ديگر كه ميخواستم به آن اشاره كنم اين است كه اغلب واكنشهاي خشونتآميز افرادي كه در كودكي آسيب ديدهاند ناآگاهانه است و در بحران چون فنري رها شده خود را نشان ميدهد. يعني همان كارهايي كه پرويز انجام ميدهد.