عبيد زاكاني يكي از گويندگان تواناي ايران در قرن هشتم و بزرگترين طنزنويس و منتقد اجتماعي ـ سياسي در تاريخ ادب فارسي است. از تاريخ تولد او اطلاع دقيقي در دست نيست. عبيد مقدمات علوم را در قزوين فراگرفت و بعد به شيراز و بغداد رفت و در سال ۷۷۲ قمري درگذشت. آثاري به نظم و نثر نوشت كه شامل قصايد، غزليات، تركيببند، ترجيعبند، مثنوي، مقطعات و رباعيات است و آثار طنز او اخلاقالاشراف، رساله دلگشا، ريشنامه، رساله صدپند، رساله تعريفات، مكتوبات قلندران و ... است كه تاثير فراواني بر طنز فارسي گذاشته است. مركز فرهنگي شهر كتاب پس از برگزاري درسگفتارهايي درباره مولوي، فردوسي، سعدي، حافظ، نظامي، خاقاني، عطار، ناصرخسرو، بيهقي، خواجويكرماني و سنايي از روز چهارشنبه ۱۲ديماه درسگفتارهايي را درباره عبيد زاكاني برگزار كرد.
نخستين نشست از مجموعه درسگفتارهايي درباره عبيد زاكاني با عنوان «زمانه و زمينه عبيد زاكاني» با حضور جواد مجابي، ناصر تكميلهمايون، مهدي فيروزان، حجتالله صيدي و علياصغر محمدخاني، بعدازظهر چهارشنبه (12ديماه) در مركز فرهنگي شهركتاب برگزار شد.
به گزارش ايبنا؛ در ابتداي اين نشست، مهدي فيروزان، مديرعامل شهر كتاب، توسعه را تنها راه نجات ايران خواند و گفت: «توسعه زماني اتفاق ميافتد، كه افزايش در كيفيت زندگي اتفاق بيفتد، نه در ارقام. كيفيت زندگي يعني قدرت توانمندي ما براي رشد در اعداد، حفظ كردن آن رشد و پرداختن به كيفيت كه رضايت و خوشبختي هم از جنس كيفيت و توسعه است.»
براي اولين بار عبيد طنز را جدي گرفت
علياصغر محمدخاني، معاون فرهنگي شهر كتاب، درباره اهميت و چرايي پرداختن به عبيد زاكاني گفت: «عبيد از شاعران و نويسندگان نادر فرهنگ ايران اسلامي است، كه تاكنون جايگاه اصيل و دقيقش را پيدا نكرده و ابعاد و جنبههاي مختلف آثارش، به خوبي تحليل و تبيين نشده است. عبيد را بيشتر به هزل و هجوگويي ميشناسند؛ اما او يك دانشمند بوده، دانشمندي كه گذشته از شاعري و طنزگويي، در حوزه سياسي، اجتماعي و فرهنگي در ايران اسلامي، جايگاهي مهم دارد.» وي با بيان اينكه عبيد را با متفكراني چون ماكياولي و والتر سنجيدهاند، اما متاسفانه بيشتر به طنز او پرداخته شده، عنوان كرد: «طنز فارسي قبل از عبيدزاكاني، رنگوبويي ندارد و كمرنگ است. عبيد بود كه براي اولين بار طنز را جدي گرفت و آگاهانه در همه ابعاد به آن پرداخت. البته قبل از ظهور عبيد، طنز را در آثاري مانند مقامات حميدي يا در گلستان سعدي هم ميبينيم.»
آثار عميق راجع به تحليل آثار عبيد نداريم
معاون فرهنگي شهر كتاب ضمن اشاره به موضوعاتي كه در يك سال آينده، در درسگفتارهايي درباره عبيد به آن پرداخته خواهد شد، درباره موقعيت عبيدپژوهي در ايران گفت: «با بررسي آمار خانه كتاب، تاكنون ۱۵۸ اثر و حدود ۵۱۸ هزار نسخه چاپ و منتشر شده است. ۶۷ اثر به بازنويسي و بازخواني داستانها و حكايات عبيد اختصاص دارد، كه موش و گربه با بازنويسي ۳۹ بار و حدود ۱۲۰ هزار نسخه، بيش از همه، چاپ شده است. علاوه بر آثار خود عبيد، ۲۰اثر داريم كه هركدام كوتاه به آثار عبيد پرداختهاند، اما متاسفانه آثار عميق راجع به تحليل آثار عبيد نداريم.» محمدخاني به عنوان پايانبخش صحبتهاي خود، متن زندگينامه عبيد زاكاني را از كتاب خندهسازان و خندهپردازان به قلم عمران صلاحي، قرائت كرد.
طنز ما در امپراتوري شكل گرفته بود
جواد مجابي نويسنده و طنزپرداز معاصر قزويني، در آغاز صحبتهاي خود گفت: «بحثي مفصل درباره طنز ادبي ايران، در كتاب «تاريخ طنز ادبي ايران» كه بنده درباره طنز نوشتهام، مطرح شده است؛ اما خلاصهاي از اين قضايا، اين است كه در طنز ادبي ايران، اولين كسي كه از او شوخي به جا مانده، كوروش كبير است. شوخي كه ۲۵۰۰ سال از عمرش ميگذرد و هنوز جالب است. آنچه كه از شوخيها در دوره هخامنشي و بعدا در دوره ساساني سراغ داريم و در كتب نقل شده، دو عنصر جالب دارد. يكي اينكه غالب اين شوخيها خردورزانه است؛ همانطور كه شعر و ادبيات ما خردورزانه بوده و دوم اينكه معتدل و كمتر تخريبي است.»
مجابي در ادامه و پس از نقل يكي از حكايتهاي طنز دوره ساساني، اظهار كرد: «به اين دليل كه طنز ما در يك امپراتوري شكل گرفته بود، طبيعتا شكل شهرنشيني و خردورزي در آن بيشتر بود؛ اما در قبايل اعراب، طنز بيشتر حالت هجو داشت. وقتي اعراب به ايران آمدند و فرهنگ ما در يك امتزاج با فرهنگ اعراب قرار گرفت، اين نوع شوخيها و هجويهها وارد ادبيات ما شد و بعد از دو سه قرن، تركيبي از طنز عصر ساساني و طنز قبيلهاي اعراب شكل گرفت، كه اولين نشانههاي آن را در ديوان شاعراني چون رودكي ميبينيم و در انوري به اوج ميرسد.
پايهگذار هزل تعليمي سنايي است
وي با بيان اينكه از قرن سوم تا ششم هجو بيشتري داريم، اضافه كرد: «از قرن ششم يك اتفاق ميافتد. در اين قرن، سنايي كه پايهگذار غزل عاشقانه و عارفانه است و عرفان را از نثر به نظم ميآورد؛ هجو و هزلي را كه در آغاز به آن ميپرداخته رشد ميدهد و به هزل تعليمي ميكشاند. بنابراين پايهگذار طنز، به آن معنايي كه امروز ميشناسيم و در آن موقع هزل تعليمي ناميده ميشده؛ سنايي است. در واقع سنايي در قرن ششم گسترهاي از طنز در «حديقهالحقيقه» به وجود ميآورد كه تقريبا تا به حال هيچ هنرمند ايراني ديگري نتوانسته به اين وسعت به طنز نگاه كند. البته در دورههاي بعد، افرادي چون عبيد، دهخدا و ديگراني سعي كردند بخشهايي از آن را تعمق ببخشند ولي آن گستره و وسعتي كه كار سنايي دارد، در هيچ هنرمند ديگري ديده نشده است.» مجابي ضمن اشاره به فعاليت عطار و مولوي در زمينه طنز اجتماعي، گفت: «اتفاقي كه بعد از مولوي ميافتد، اين است كه سعدي دوباره طنز را از شعر به نثر ميآورد و گلستان سعدي اثري طنزآميز است كه از آثار درجه يك ما محسوب ميشود؛ ولي به دليل فصاحت ادبي سعدي اين طنز آنطور كه بايد بين مردم نرفته و در بين خواص محصور مانده است.
اگر سعدي نبود پيدا شدن عبيد كمي دشوار بود
مجابي در ادامه گفت: «به هرحال طنز از قرن ششم و با سعدي شروع ميشود و عبيد شاگرد سعدي است. خودش در جاهايي اعتراف ميكند از او بسيار آموختم. بنابراين اگر سعدي نبود كه طنز را از شعر به نثر بياورد، پيدا شدن عبيد كمي دشوار بود. اگرچه عبيد علاوه بر اينكه كاملا به ادبيات ايران آشناست- و يك نثرنويس فوقالعاده است كه ميتواند هم تراز سعدي باشد- به دليل اينكه نسب او به اعراب ميرسد، به ادبيات عرب هم آگاه بوده است. بنابراين صراحت و سادگي نفوذ كلام را از آنها گرفته است. درواقع يكي از دلايل موفقيت عبيد، اين است كه سعي كرده در عين حالي كه از ميراث ادبي ايران استفاده ميكند از نوع بيان لطيفههاي عربي هم استفاده كند بنابراين ميراث ايراني و ميراث عربي باعث رونق كار عبيد شده است.»
نويسنده كتاب «تاريخ طنز ادبي ايران» در ادامه گفت: «به گمانم عبيد فقط يك شاعر طنزپرداز نيست. دقيقا مثل سنايي يك حكيم، فيلسوف و انسان متفكر و خردورزي است كه به وضعيت اجتماعي عصر خود اشراف دارد، مشكلات طبقات مختلف را ميشناسد و موانع رشد تفكر در جامعه خودش را تشخيص ميدهد. البته عبيد دو نوع كار دارد. يك نوع كار در «رساله دلگشا» دارد؛ كه بخش اعظم آن لطيفههايي است كه از قبل گفته و نوشته شده بود و عبيد آنها را ويراستاري ادبي كرده و به بهترين و خلاصهترين شكل، بيان كرده است. اما آنچه در عبيد بسيار اهميت دارد «اخلاقالاشراف» است كه يك رساله فلسفي طنزآميز است و با يك نگاه ناقدانه، به چندوچون جامعه عصر خود ميپردازد.» وي اضافه كرد: «عبيد در «اخلاق الاشراف» توانسته، هم به نقد اخلاقيات عصر خويش بپردازد، هم در عين حال الگوهايي از روش و منش آدمهاي متفكر، كه به آينده نگاه دارند، مطرح كند؛ كه اين بسيار اهميت دارد.»
عبيد نگين اصلي تفكر طنزآميز ايران است
مجابي در ادامه گفت: «اگر طنز ادبي ايران را به مثابه يك انگشتري فرض كنيم، نگين اين انگشتر عبيد زاكاني است. اين طرف حلقه، نيمدايرهاي است كه قبل از عبيد قرار دارند و امثال كساني چون سنايي، سوزني، عطار، مولوي، سعدي و حافظ هستند. طرف ديگر نيمدايرهاي است كه بعد از عبيد قرار دارند و كساني چون جامي، يغما، ايرج، دهخدا، هدايت و... هستند. بنابراين عبيد نگين اصلي تفكر طنزآميز ايران است.» مجابي ضمن اشاره به سه شاخه اصلي شوخي در ايران در طول زمان، گفت: «طنز، نقد خردورزانه و ترديدبرانگيزي نسبت به موقعيت اجتماعي و انساني بشر است. طنز موقعيت بشري را محك ميزند، كه اين بنيادهاي يك جامعه را متزلزل و جابهجا ميكند. طنزپرداز هم يك منتقد اجتماعي، ولي نه به صورت جدي، بلكه با لحن شوخي است. طنزپرداز سعي ميكند مثل يك متفكر به حقيقت جهان برسد؛ ولي هيچ چيز را حقيقت نميپندارد. بنابراين يك انقلاب مداوم ذهني، در ذهن يك طنزپرداز وجود دارد.
بهترين شوخيها ، شوخيهاي ساخته مردم است
مجابي ضمن بيان اينكه، همانطور كه فرهنگ و زبان را مردم ميسازند؛ شوخي را هم مردم ميسازند، اضافه كرد: «مردم صاحب اصلي زبان، فرهنگ، شوخي، جدي و فكر يك عصر هستند. روشنفكران ميتوانند آنها را متبلور كنند و شكل هنري، ادبي يا شكل عاريه به آن بدهند. در واقع تمام شوخيهايي كه در كار سنايي، عطار، مولوي، عبيد و ديگران هست، شوخيهايي است كه قبلا مردم ساخته بودند، در جامعه صيقل خورده و به جايي رسيد كه نظر هنرمند را جلب كرده است. بنابراين بهترين شوخيهايي كه در ادبيات فارسي داريم، شوخيهايي است كه مردم ساختهاند؛ نه شوخيهايي كه ادبا ساختهاند. مجابي صحبتهاي خود را با نقل لطيفهاي از عبيد به پايان رساند.