• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4299 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ بهمن

سيستان و بلوچستان چگونه به توسعه دست مي‌يابد

تصوير يك تهديد، واقعيت فرصت

حبيب آرين

سيستان و بلوچستان به عنوان يكي از مهم‌ترين و استراتژيك‌ترين استان‌هاي ايران با عقب ماندگي تاريخي توسعه يافتگي رو به رو است. اين عقب‌ماندگي البته حاصل عوامل متفاوت تاريخي داخلي و خارجي است. سيستان و بلوچستان را شايد بتوان مهم‌ترين بستر ايران براي تبديل تهديد‌ها به فرصت‌ها شناخت. اگرچه سال‌ها سيستان و بلوچستان همراه با بحران‌ها و نزاع‌هاي همسايه كناري ايران همراه بوده و بحران‌هاي پردردسر اين همسايه‌ها به سيستان و بلوچستان سرازير شده است، ‌ساحل‌نشيني اين استان ظرفيت تبديل شدن آن به دروازه ملل در عصر تجارت جديد را مهيا كرده است. اگر باد‌هاي سوزان و آفتاب سوزان آن امان از محصولات كشاورزان بريده است، همين باد‌ها ظرفيت تبديل شدن سيستان و بلوچستان را به مهم‌ترين توليد‌كننده انرژي‌هاي تجديد‌پذير فراهم كرده است. اگر سيستان و بلوچستان سال‌ها با تصوير خيالي ناامني در اين استان رو به رو بوده؛ ظرفيت‌هاي بالاي اين استان و آغوش گشوده اين استان مي‌تواند به ظرفيت بزرگ گردشگري براي اقتصاد اين منطقه و ايران بدل شود. بايد پرسيد كه چگونه مي‌توان راه رسيدن به توسعه در اين استان را تسهيل كرد.

توسعه چگونه محقق مي‌شود

پژوهشگران توسعه معتقدند توسعه بر بناي مشاركت دموكراتيك شكل مي‌گيرد. در اين فضا همه‌ ذي‌نفعان در آن نقش تأثيرگذاري را ايفا مي‌كنند و همه سطوح ملي، منطقه‌اي و محلي در وفاداري به يك نقشه راه معين، اختيارات لازم را براي پيشبرد مشاركت خواهند داشت. بر اين اساس، فرمان‌هاي دستوري و بي‌توجهي به ظرفيت‌هاي موجود نمي‌تواند نقش موثري در پيشبرد اهداف توسعه ايفا كند. از اين منظر، ضروري است هرچقدر جامعه توسعه پيدا مي‌كند، دانش نيز توسعه پيدا ‌كرده و تخصص و مهارت نيز در جامعه گسترش يابد. به همين دليل، فقط زماني امكان انباشت دانش و ثروت فراهم مي‌شود كه ساز‌و‌كار مشاركت اين گستره بزرگ از تخصص‌ها و تقسيم كارها، به صورت هم‌افزا فراهم شده باشد. اگر اين اصل در نظر گرفته شود، در مسير فراهم‌كردن ساز‌وكار‌ها و نهاد‌هاي لازم براي مشاركت حركت مي‌كنيم. بايد توجه داشت معني اين مشاركت تنها به معني مشاركت بخش خصوصي در معني مصطلح نيست. درصورتي‌كه بين بخش‌هاي مختلف بخش خصوصي نيز مي‌تواند مشاركت صورت گيرد. نمونه آن شركت‌هاي زيستگاهي (Township and Village Enterprises) است.توسعه در چين نشان مي‌دهد، براي ميل به يك اقتصاد غير دولتي اين‌قبيل فعاليت‌ها بر خصوصي‌سازي مقدم شده است. به‌اين‌ترتيب به جوامع محلي و شركت‌ها كه كمون‌هاي جوامع خود بودند، پيشنهاد شد اگر شما خدمات، زيربناها و زيرساخت‌هاي لازم را براي خودتان فراهم كنيد، تسهيلاتي مانند معافيت مالياتي، وام و... دريافت مي‌كنيد. بنابراين به آنها انگيزه مشاركت دروني دادند؛ تا بدون مداخله دولت توسعه پيدا كنند. طرف مقابل نيز با خرسندي كار را پذيرفت؛ زيرا هم مي‌توانستند فعاليت‌هاي سودآور انجام دهند و هم خدمات پايه و مورد نياز خود را فراهم كنند.

حضور فعال مردم

براي ايجاد توسعه به‌طور كلي بايد هم از اصول تام اقتصاد توسعه تبعيت كرد و هم در آن نوآوري وجود داشته باشد. در اين شرايط از يك سو بنگاه‌هاي خصوصي و تعاوني با يكديگر پيوند مي‌خورند و از سوي ديگر، بحث بودجه‌ريزي به شيوه‌اي مشاركتي و با حضور مردم صورت مي‌گيرد.از منظري مديريت يكپارچه در معناي مديريت واحد نيست. مديريت يكپارچه يعني هماهنگ‌سازي و هم‌افزايي مديريت واحد؛ نهاد‌هاي مختلف در فرآيند برنامه‌ريزي شركت مي‌كنند، نه اينكه برنامه‌اي تدوين شود و بعد به آنها ابلاغ شود و از آنها انتظار مشاركت داشته باشند.به‌طور طبيعي خلاقيت كارشناسان دولتي روز‌به‌روز به دليل فشار‌هاي از بالا و تغييرات مديريتي، كمتر مي‌شود و ترسو مي‌شوند. در صورتي كه برنامه‌اي توسط دولت تنظيم شود و از ديگران بخواهند در آن مشاركت كنند. در اين حالت، مشاركت هيچ معنايي ندارد. مشاركت از ابتدا و در چارچوب يك برنامه واحد صورت مي‌گيرد. در واقع اين برنامه واحد بر اساس برنامه‌‌اي مشاركتي تدوين مي‌شود و هرچه اين برنامه جزيي‌تر و مكان‌محور‌تر شود، بايد در هر سطح با مشاركت لازم همراه شود.

جاي خالي نگاه توسعه اي‌

به نظر مي‌رسد نوع نگاه مديريتي كه در استان وجود داشته مديريت توسعه‌اي نيست. در كنار نگاه امنيتي به استان، شايد نگاه مديريتي غيرتوسعه‌اي پا به پاي آن در عقب‌ماندگي سيستان و بلوچستان موثر بوده است. شاخص‌ها نشان مي‌دهد فاصله سيستان و بلوچستان در شاخص توسعه‌يافتگي با ساير استان‌هاي كشور، به شكاف عميقي تبديل شده است.گواه اين ادعا جاي خالي ذي‌نفعان در مناسبات سياسي و اقتصادي است. سهم فرزندان اين استان در مديريت كلان بسيار محدود است و امكان چانه‌زني كم شده است تا منابع مورد نياز براي ادامه حيات اقتصادي و اجتماعي مردم سيستان و بلوچستان فراهم شود. مشاركت‌هاي اقتصادي، نقش مردم در فرآيند‌هاي سياست‌گذاري نيز در اين استان پايين‌تر از ميانگين‌هاي كشور است. شايد بتوان فرصت‌هاي بالاي سرمايه‌گذاري در اين استان و در عين حال ميزان پايين سرمايه‌گذاري‌ها را نشانه روشني بر اين ادعا دانست كه بستر‌ها براي مشاركت مردم در اين استان محدود است. فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري در استان سيستان و بلوچستان بر هيچ كسي پوشيده نيست، اما مي‌توان اذعان داشت با وجود دانش و ظرفيت‌هاي بالاي سرمايه انساني امكان شكل‌گيري توسعه محقق نشده است. يعني از نظر سرمايه انساني نيز اين استان ظرفيت بالايي دارد و يكي از ظرفيت‌هاي توسعه نيز نيروي انساني است. سيستان و بلوچستان يكي از استان‌هايي است كه بيشترين آمار دانشگاه‌ها را دارد و نيروي متخصص كم ندارد اما موضوع اين است كه اين افراد تا چه ميزان به مشاركت گرفته شوند و در تهيه، تنظيم و اجراي برنامه‌هاي توسعه‌اي استان خود نقش داشته باشند. سيستان و بلوچستان پايين‌ترين نرخ مشاركت اقتصادي را در مقايسه با ساير استان‌ها دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون