• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4299 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۴ بهمن

بياييد درباره فوتبال گفت‌وگو كنيم

علي ولي‌اللهي

چند روز قبل، بعد از مناظره تاج‌زاده و زاكاني، بحث ضرورت گفت‌وگو در كشور دوباره مطرح شد و روزنامه خودمان، يعني اعتماد هم حسابي در مورد اين مساله نوشت. به همين خاطر از تكرار مكررات مزايا و محاسن گفت‌وگو كردن صرف نظر مي‌كنيم تا برسيم به بحث اصلي‌مان فوتبال. تيم ايران در جام ملت‌ها باخت و به قول همه بد هم باخت. كسي را دور و برم نديدم كه از اين باخت خوشحال باشد. البته منظورم طرفداران معمولي تيم ملي است. يعني تقريبا همه مردم ايران كه هيچ‌وقت منفعت مادي از بردهاي تيم ملي نبرده‌اند و فقط دل‌شان خوش شده. آدم‌هايي كه حالا دلخوشي صعود به فينال را هم از دست داده‌اند. با اين حال واكنش‌هاي بعد از ناراحتي و عصبانيت در بين طرفداران متفاوت بوده. به جز تلاش‌ها براي پيدا كردن مقصر و تحليل‌هاي جامعه‌شناختي و روانشناسي فرهنگ ايران و تفاوت‌هايش با ژاپن و ضرورت‌هايي كه‌ بايد مي‌بود و نبود و چند مورد ديگر، يك نكته وجود دارد كه شايد از همه اتفاقات بعد از حذف ايران ترسناك‌تر به نظر مي‌رسد. دعوت يكديگر به سكوت.

اجازه بدهيد مثالي بزنم. بعد از بالا رفتن وحشتناك قيمت دلار و سكه در سال گذشته، هر جا در جمع دوستاني كه قبل از انتخابات با آنها كل‌كل سياسي داشتم حاضر شدم، كساني كه يا طرفدار رييسي بودند يا طرفدار تحريم انتخابات، و خواستم دهان باز كنم و در مورد اتفاقات اخير كشور صحبت كنم با اين جمله نسبتا مشترك از لحاظ معنايي روبه‌رو شدم: «تو كه سنگ روحاني رو به سينه مي‌زدي ديگه لطفا حرف نزن!» من هيچ‌وقت سنگ روحاني را به سينه نزده بودم اما با اين حال ساكت شدم. البته اين تجربه مشتركي است بين من و خيلي‌هاي ديگر كه چون در يك برهه از شخصي حمايت كرده‌اند و سياست‌هاي آن شخص و تصميماتش به هر دليلي اشتباه از آب درآمده نبايد حق حرف زدن و اظهارنظر داشته باشند. حالا در فوتبال هم دقيقا همين اتفاق افتاده.

قبل از جام جهاني روسيه دو دستگي بين طرفداران تيم ملي به خاطر موضع‌گيري‌هاي كي‌روش ايجاد شد. دسته طرفداران و دسته منتقدان. اينها دسته‌هاي عمده بودند و در بين‌شان پيدا مي‌شد كساني كه با ديده انصاف به قضايا نگاه مي‌كردند و دل‌شان نمي‌خواست كي‌روشي يا ضد كي‌روشي باشند. البته تعدادشان كم بود و صداي‌شان ميان جنگ زرگري بوق‌چي‌ها به جايي نمي‌رسيد. جام جهاني برگزار شد و تيم خوب نتيجه گرفت. از همان لحظه طرفداران كي‌روش و البته خود آقاي سرمربي شروع كردند به تخريب مخالفان. اگر كسي بود كه قبل از جام منتقد كي‌روش به حساب مي‌آمد و پيش‌بيني كرده بود كه ايران بازي‌ها را واگذار خواهد كرد، بلافاصله با علامت هيس مواجه مي‌شد. به اين معنا كه بهتر است صحبت نكني با اين دركي كه از فوتبال داري! اين ماجرا ادامه پيدا كرد تا جام ملت‌ها. تنش‌ها بالا گرفت و طرفداران كي‌روش، منتقدين را به وطن‌فروشي متهم كردند و منتقدين نيز طرفداران مرد پرتغالي را به اجنبي‌پرستي. ايران با 3 گل در نيمه نهايي باخت. به هزار و يك دليل كه همه مي‌دانيم و تازه بعد از اين نوبت آنهايي رسيده كه از جام جهاني زخم خورده و مدام با علامت هيس مواجه شده بودند. انگار حالا زمان مناسبي رسيده كه انتقام آن خفه شدن‌ها را بگيرند و ديگران را خفه كنند. هوادار، مربي، بازيكن، كارشناس، مجري يا هر شخصي كه تا ديروز از كي‌روش حمايت مي‌كرده ديگر حق حرف زدن ندارد. «نگاه كن كسي كه طرفداري‌اش را مي‌كردي چه بلايي سر تيم آورده.» و اين يعني ادامه همان بازي ساكت شدن.

البته خدا را شكر كسي در فوتبال قدرت قهريه ندارد كه كسي را مجبور به ساكت شدن كند. همه حرف‌هاي‌شان را مي‌زنند اما مشكل اينجاست كه هيچ كس نمي‌خواهد بشنود. هيچ گفت‌وگويي شكل نمي‌گيرد. يك مثال واضح. امير قلعه‌نويي مي‌گويد عادل فردوسي‌پور فوتبال ايران را نابود كرد. همين قدر كلي. جمله‌اي كه فحوايش اين است كه اين شخص ديگر صلاحيت اظهارنظر در مورد فوتبال و تيم ملي را ندارد. يعني بهتر است از اين به بعد سكوت پيشه كند. اما چرا؟ فوتبال واقعا مهم است. برد تيم محبوب، قهرماني، جام بردن واقعا عالي است. اما چرا بايد به خاطرش عده‌اي خفه بشوند؟ يك روز تيم ملي نتيجه مي‌گيرد و زبان طرفداران سيستم دراز است و يك روز هم طبيعتا نتيجه نمي‌گيرد و آن وقت است كه زبان منتقدين باز مي‌شود و گوش‌شان بسته. دعوت يكديگر به سكوت و نشنيدن حرف‌هاي هم به خاطر نتايج احتمالي يك پيامد در عرصه سياست و فرهنگ و اقتصاد و هيچ‌جاي ديگر قابل قبول نيست، چه برسد به فوتبال كه اصلا آمده تا ما كنار هم باشيم.

جاي خالي گفت‌وگو همه جا احساس مي‌شود. وقتي عصباني هستيم. وقتي خوشحال هستيم. وقتي غمگينيم. در همه حال دليلي پيدا مي‌كنيم كه بين خودمان و ديگران ديواري بكشيم به اسم خودي و غيرخودي. بعد ترجيح مي‌دهيم با غيرخودي‌ها حرف نزنيم فقط به اين خاطر كه آنها مثل ما فكر نكرده بودند. اما خواهش مي‌كنم اجازه بدهيد ما در فوتبال خيلي بيشتر با هم صحبت كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون