عليرضا كيانپور| 17 روز پيش حسن روحاني در نشستي با مديران ارشد وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات كه در محل اين وزارتخانه برگزار شد، از بعضي سياستهاي قهري در حوزه فرهنگ انتقاد كرد و با تاكيد بر نحوه مواجهه با دو موضوع «بدحجابي» و «فيلترينگ فضاي مجازي» به عنوان مثالهايي از اين دست سياستهاي سلبي، گفت كه اين روشها «اشتباه» بوده و بايد طرحي نو دراندازيم. اظهاراتي كه اگرچه همان زمان، با واكنشهاي انتقادي ازسوي برخي ناظران، ازجمله يكي، دو نفر از مراجع عظام مواجه شد، اما حالا پس از 17 روز، اينبار موردتوجه آيتالله محمد يزدي قرار گرفته تا اين روحاني محافظهكار بهنحوي صريحتر و شديدتر از منتقدان قبلي، عليه سخنان رييسجمهور موضع بگيرد: «اگر رييسجمهور هستيد؟ بايد به مردم خدمت كنيد! مشكل مردم را حل كنيد. اگر اسلام را بيان ميكنيد، به اندازه علمتان و فهمتان بگوييد، نبايد بيش از اين گفت؛ حجاب از ضروريات دين است و منكرش كافر!»
البته حسن روحاني در آن سخنراني روز يكم بهمنماه 97 در وزارت ارتباطات، هرگز «منكر حجاب» نشده بود، بلكه صرفا از اكراه و اجبار در مسائل ديني و مذهبي گلايه كرده و گفته بود كه اين راهش نيست. اما يزدي كه معتقد است، وضعيت حجاب شهروندان حتي در برخي شهرهاي مذهبي همچون قم نيز قابلقبول نبوده و تاكيد دارد «متأسفانه بعضي از شهرها در بحث حجاب، حتي بدتر از قم عمل ميكنند»، گفته است: «حجاب از ضروريات اسلام است. كسي كه عليه حجاب حرف ميزند، هر كسي ميخواهد باشد، بايد مواظب باشد درمورد حجاب چه ميگويد، بايد بلد باشد وقتي از اسلام حرف ميزند، چه ميگويد! ما انقلاب كرديم، تا كسي بيحجاب نباشد، زير گلويش را باز نكند و هرچه دلش خواست عليه اسلام و انقلاب حرف نزند.»
دوقطبي فرهنگي
هرچند تاكيد بر «آزادي بيان» به عنوان يكي از مهمترين اهداف انقلاب، همواره موردتاكيد امام(ره)، رهبري و تقريبا تمامي مسوولان ارشد نظام در اين 40 سال بوده اما نگاهي به مثالها و نمونههاي متعدد در برخوردهاي قهرآميز در حوزه مسائل اجتماعي و فرهنگي در سالهاي گذشته و البته، بخش ديگري از همين سخنان اخير شيخ محمد يزدي و نيز، آنچه اين هفتهها در كميسيون فرهنگي مجلس ميگذرد، نشان ميدهد كه رشته اين دوقطبيِ نظرات در مسائل فرهنگ، سري دراز دارد و تفاوت نظرات اين دو قطب، حكايت از اختلافي عميق.
يزدي همين ديروز پس از نقد صريح رويكرد و عملكرد رييسجمهور در مباحث فرهنگي، گفته است: «به اين وزير ارشاد هم ميگويم، براي چه هر روز بزرگداشت برگزار ميكنيد، در يكي از اين سالنها هر روز خوانندهاي ميآوريد؟! ميگويند ما قرآن و جلسه قرآن هم داريم! واقعا ميخواهيد قرآن هم نداشته باشيد؟! مگر جرأت داريد عليه قرآن حرف بزنيد! مردم انقلاب كردهاند كه قوانين با اسلام تنظيم شود و اسلام حاكم باشد و قضات آن با احكام اسلامي قضاوت كنند و مجلس شوراي اسلامي با قوانين اسلام تطبيق شود.» در اين ميان اما شايد جمله كليدي يزدي كه ظاهرا ناخواسته بيانگر نگاه او و همفكرانش به مقوله فرهنگ و هنر است، اين جمله بود: «اسم آن (وزارتخانه) را، وزارت ارشاد اسلامي ميگذاريد؟ بايد از اين خانواده شهدا خجالت كشيد!»طبيعتا منظور يزدي اين نبوده كه مثلا عنوان «ارشاد اسلامي» از نام اين وزارتخانه حذف شود تا ديگر كسي از خانواده شهدا خجالت نكشد. بلكه برعكس، چنانچه ميدانيم، او خواسته بگويد بايد از خانواده شهدا بهخاطر وضع حجاب در مملكت (كه بهزعم يزدي وضعي است، اسفبار) خجالت كشيد؛ آن هم وقتي در كشور، وزارتخانهاي مزين به عنوان «ارشاد اسلامي» داريم. در اين ميان اما آنچه اين جمله را چنين برخوردار از بار معنايي ويژه و نمايانگر نوع نگاه و نحوه مواجهه او و همفكرانش با مسائل فرهنگ و هنر ميكند، حذف ضمني عنوان «فرهنگ» از نام وزارتخانه در بيان يزدي است. آن هم در شرايطي كه ازقضا در همين يكي، دو هفته اخير، بحث بر سر نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يكي از مباحث اصلي كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي است. جايي كه از همان زمان آغاز به كار مجلس دهم، باتوجه به چينش اعضاي اين كميسيون تخصصي، به عنوان يكي از مهمترين مراكز و كانونهاي مواجهه دو نوع طرز تفكر و ديدگاه متفاوت موردتوجه ناظران قرار گرفت و بسياري از تحليلگران گفتند و نوشتند كه باتوجه به حضور همزمان گروهي از اصلاحطلبان و اميديهاي تاثيرگذار همچون علي مطهري، احمد مازني، محمدعلي وكيلي، پروانه سلحشوري، سيده فاطمه ذوالقدر، مهدي شيخ و طيبه سياوشي در مقابل برخي از مهمترين نمايندگان عضو جبهه پايداري ازجمله نصرالله پژمانفر، احمد سالك، احد آزاديخواه، سيداحسان قاضيزاده هاشمي، سيدصادق طباطبايينژاد و جمشيد جعفرپور بايد منتظر چالشهايي جدي زير سقف اين كميسيون باشيم. چالشي كه حالا در يكي از آخرين دستوركارها و مباحث كاري اين كميسيون، چنان اوج گرفت كه بهگفته پروانه سلحشوري از اعضاي اصلاحطلب كميسيون فرهنگي، نمايندگان بهناچار، رايگيري نهايي را به زماني ديگر موكول كردند. جالب اينكه اين موضوع چالشانگيز نيز مشخصا به نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مربوط بوده است.
چالش افزودن عنوان «هنر» به نام وزارت فرهنگ
پروانه سلحشوري در اين رابطه به «اعتماد» گفته است: باتوجه به آنكه بحث هنر ازجمله مسائل كلان هر جامعهاياست و متاسفانه در نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اشارهاي به اين مهم نيست، اين مقوله بنيادين به جهات مختلف در بلاتكليفي است و درنتيجه همكاران در كميسيون فرهنگي تصميم گرفتند با تهيه طرحي براي حل اين مشكل وارد عمل شوند. بنابراين طرح تغيير نام «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» به «وزارت فرهنگ، هنر و ارشاد اسلامي» تهيه و در دستوركار كميسيون فرهنگي قرار گرفت. اين نماينده اصلاحطلب ادامه داد: «با اين همه اما متاسفانه باتوجه به فضاي پرچالشي كه در كميسيون ايجاد شد، اين طرح را به راي نگذاشتيم تا در جلسات بعدي در اين رابطه تصميمگيري شود.»ظاهر ماجرا ساده است. طرحي تهيه شده تا واژه «هنر» به عنوان مهمترين مقوله تحت مديريت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز كنار عبارات «فرهنگ » و «ارشاد اسلامي» قرار گيرد و هنرمندان لااقل بدانند كه طرف حسابشان در حاكميت كيست و كجاست. با اين همه اما به نظر ميرسد روزنهاي كه پايداريها از آن به جهان مينگرند تنگتر از آن است كه «ماجرا» اينچنين «ساده» بنمايد.
جالب اينكه اتفاقا بسياري از اصحاب فرهنگ و هنر اين مملكت معتقدند چنانچه تجربه بشري در اقصا نقاط جهان نشان ميدهد، اين يك فقره كه «هنر» باشد، در بند مديريت دولتي و حكومتي منقاد نميشود و ذاتا از هرگونه مهار گريزان است. در اين شرايط اما همين هنرمندان فكر ميكنند حالا كه ساختار مديريت فرهنگي و هنري كشور هنوز معتقد به نگاه دولتي و بالا به پايين است، لااقل ما و هنرمان را هم ببينيد. مطالبهاي منطقي كه انگيزه اصلاحطلبان كميسيون فرهنگي براي تهيه اين طرح تازه شده اما چنانچه سلحشوري و چند نماينده ديگر عضو اين كميسيون ميگويند، ظاهرا پايداريها نه به اين خاطر كه بهواسطه نگاهي مترقي به مقوله «هنر»، مخالفت قيد اين عنوان در نام وزارتخانه باشند، بلكه از آنجا كه گويا اساسا حاضر نيستند «هنر» را به رسميت بشمارند، با طرح تغييرنام وزارتخانه همراه نشده و جداً مخالف آنند. هرچند حتي آنها هم ميدانند اين طرز تفكر چنان سرسخت و غيرقابل پذيرش است كه از اشاره مستقيم به آن به عنوان دليل مخالفتشان خودداري كرده و بهانه ميآورد كه اين طرح بار مالي سنگيني براي كشور دارد و مغاير اصل 75 قانون اساسي است. آن هم با اين استدلال كه درصورت تصويب طرح و تغييرنام وزارتخانه، بايد سربرگها و تابلوهاي ادارات زيرمجموعه اين وزارتخانه نيز تغيير كنند و اين يعني، هزينهتراشي نابهجا!
مخالفت با «هنر» بهبهانه «اقتصاد»
اين اوضاعي است كه طيبه سياوشي، عضو اصلاحطلب كميسيون فرهنگي مجلس از آن به «اعتماد» گفته و ميگويد: «مخالفان درحالي اينچنين بهخاطر تغيير سربرگ از بار مالي و فشار اقتصادي بر وزارت فرهنگ صحبت ميكنند كه همزمان بر تصويب طرحهايي در همين كميسيون فرهنگي اصرار ميكنند كه بار مالي سنگيني در حدود چندين و چند برابر طرح تغييرنام وزارتخانه بههمراه دارد اما به اين دليل كه رويكرد و سياستشان نسبت به آن طرحها مثبت است و به تصويبشان تمايل دارند، از آندفاع ميكنند.»
سياوشي كه معتقد است «در اين 40 سال، همواره شاهد اين روند تاييد و انكار هنر بوديم»، گفته است: «از طرفي بر اهميت هنر تاكيد كرديم و از ديگرسو هنري را كه ميتوانست هنر فاخر اين مملكت محسوب كرد، به دلائل مختلف ازجمله دلائل سياسي كنار گذاشته و منزوي كرديم.» اين نماينده مجلس همچنين ميگويد: «كنار گذاشتن و در انزوا قرار دادن آثار و هنرمندان فاخر، از صحنه به زير كشيدن تئاترها به دلائل واهي و تكرار اين رفتارهاي قهري، باعث شده به سمتي برويم كه آن سينما، موسيقي و تئاتري كه در دسترس مردم قرار ميگيرد، هنر و فرهنگ عالي اين مملكت را متبلور نميكند. جالب اينكه همه هم به اين وضعيت معترض هستند. اگر اين مميزيهاي سليقهاي و شخصي نبود و در چارچوب قانون عمل ميكرديم، امروز شاهد چنين مقاومتي براي قرار گرفتن عنوان «هنر» كنار «فرهنگ و ارشاد» نبوديم. حال آنكه اتفاقا قرار دادن عنوان «هنر» در نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ميتواند تكليف ما را يك بار براي هميشه مشخص كند.»
استعفا؛ پايان كار وزير فرهنگي ديگر؟!
البته فشار پايداريها و ديگر مخالفان دولت تنها به حذف يا اضافه عنوان «هنر» در نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي محدود نيست و چنانچه از برخي منابع آگاه در روزهاي گذشته نيز شنيدهايم، اين فشارها حالا چنان جدي شده كه احتمالا در روزهاي آينده شخص وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي را نيز تحت ثاتير قرار خواهد داد. مصطفي كواكبيان، نماينده اصلاحطلب مجلس با اشاره به اين فشارهاي گاه و بيگاه عليه سيدعباس صالحي و شايعه استعفاي او از ادامه همكاري با دولت، به «خانه ملت» گفته است: «در اين مورد اخبار غيررسمي زيادي وجود دارد كه البته خبر بهطور رسمي اعلام نشده است، اما بر اساس شنيدهها، خبر استعفاي وزير فرهنگ به صورت غيررسمي قابل تاييد است.» سياوشي نيز در اين رابطه به «اعتماد» گفته است: «البته نميتوانم اين خبر را تاييد يا تكذيب كنم اما اين اتفاق تازهاي نيست. در حالي كه همه بر شرايط سخت اقتصادي تاكيد ميكنند و ميگويند اولويت اقتصاد است، اما اين وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي است كه همواره مورد اعتراض قرار ميگيرد. ما با وزارتخانهاي روبهرو هستيم كه دوراهههاي ناتمام فراواني دارد. در همه اين سالها، وزراي فرهنگ بسياري داريم كه كارشان پيش از پايان دوره به استعفا كشيد و كنار رفتند.»
اينطور كه پيداست سيدعباس صالحي هم به همين زوديها ميرود و روحاني ناچار چهارمين وزير فرهنگ خود را ظرف 6 ساله اخير معرفي خواهد كرد اما آنچه بيش از اينها اهميت دارد اين است كه اوضاع فرهنگِ مملكت، با يا بي«هنر» آشفته است و هنرِ مخالفان، اجبار فرهنگ و انكار هنر!