۲- انقلاب ايران، يكي از سه انقلاب بزرگ تاريخ جهان است. انقلابي كه به حكومتي مستبد و موروثي پايان داد. براي اولين بار در تاريخ ايران، حكمراني به پشتيباني و خواست مردم بر مسند مديريت جامعه تكيه زد. حوادث پس از انقلاب، طغيانها و شورشهاي بدخواهان ايران و تجزيهطلبها، تجاوز حكومت صدام با حمايت همه جانبه جهان و برقراري تحريمهاي بسيار سنگين از روزهاي اول برپايي جمهوري، فقط ذرهاي از سختيهايي است كه بر ما تحميل شد. دشمنان ايران، ظرفيتهاي عظيم ملي ما را به خوبي ميشناسند. آنها - انگليس و ديگر كشورهاي غربي - از چند قرن پيش جاسوس-گردشگرهاي خود را به سرزمين ما ميفرستادند و آنها گزارشهاي دقيقي از خلق و خوي مردم و منابع و امكانات كشور تهيه ميكردند. بر اساس اين اسناد، آنها ميدانستند كه اين كشور اگر سر از انقياد قدرتهاي بزرگ بردارد، در اندك مدتي تبديل به نيرويي بيبديل خواهد شد و طرحي نو درخواهد انداخت تا سرمشقي براي ملل ديگر شرقي باشد.
۳- برقراري حكومت جمهوري متكي بر آراي مردم، تجربهاي نوين در جامعه ايراني بود. از اواخر حكومت ناصرالدين شاه، كم كم خواست مردم براي مشاركت در مديريت جامعه، برقراري حكومت قانون و مشروط و محدود كردن قدرت پادشاه به گوش ميرسيد. مردم و روشنفكران آرزوي حكومتي را داشتند كه روساي آن را خود تعيين كنند، آنها در مقابل مردم پاسخگو باشند. مجلس ملي و قانون اساسي از ديگر خواستههاي ايرانيان بود كه عاقبت در انقلاب مشروطيت متبلور شد. آن آرزوها نهايتا محقق نشد و فقط صورتي از آنها باقي ماند. اما مطالبات نزد مردم زنده و بين حاكميت و ملت كشمكشي دائمي در جريان بود.
۴- انقلاب اسلامي ايران، بغض فروخورده مردم بود كه پس از حدود يك قرن سر باز كرد. مردم هزار آمال و آرزو داشتند كه آن را برآورد شده ميديدند. هيجان و همبستگي و عزم ملي براي بازسازي كشور در بالاترين سطح بود. ولي افتاد مشكلها و هر روز دشمنان اين آب و خاك به بهانهاي، تحريم و تهديد و جنگ را به ما تحميل كردند. كارنامه مديران جوان و اوليه انقلاب فوقالعاده است. آنها آدمهاي عادي بودند كه در مخيلهشان نميگنجيد روزي بار اداره كشور را بر دوش بكشند. جز معدود افرادي مانند دكتر سيدمحمد بهشتي و چند نفر ديگر، كسي براي فرداي بدون حكومت شاه برنامهريزي نكرده بود. اما رهبري امام و اراده و عزم ملي و تدبير و نيروي جواني مديران تازه كشور، ميهن را از گردابهاي سهمگين بيرون كشيد.
۵- با وجود مضايق فراوان، جنگهاي تجزيهطلبانه داخلي در تركمن صحرا و خوزستان، حمله نظامي دشمنان خارجي به رهبري صدام حسين، اعمال تحريمها و نابسامانيهاي ناشي از طبيعت انقلابي عظيم، كار سازندگي كشور از همان سال اول با فرمان امام و تاسيس جهاد سازندگي آغاز شد. در دوره حكومت پيشين روستاها و شهرهاي كوچك در محروميت و كمبود و مضايق فراوان، ناامني، نبود بهداشت و سوءتغذيه غرق بودند. دروغهاي من و تو و ايران اينترنشنال را باور نكنيد؛ به جز تهران و دو - سه شهر بزرگ ديگر، بقيه سرزمين عزيزمان در فقر و گرفتاري دست و پا ميزدند. تهران، شهري زشت و كثيف بود كه حتي مديريت شهري بهساماني نداشت. هزاران زاغه و حلبيآباد در جنوب شهر مسكن هزاران نفر مردم محروم گرفتار آسيبهاي فراوان اجتماعي بودند. محدوده مرفهنشين شهر هم هميشه درگير جمعآوري زباله و فاضلاب و از اين قبيل امور عادي مديريت شهري بود. حكومت پهلوي به بهانه نوسازي و برپايي ساختمانهاي اداري جديد، عمارتهاي زيباي تاريخي تهران را تخريب و نابود كرد و به جاي آنها غولهايي زشت و كريه برپا ساخت كه داغ زخم آنها هنوز بر چهره تهران هست و به سختي ميتوان آنها را زدود. (نمونههايش: تخريب عمارت زيباي بلديه تهران در شمال ميدان توپخانه و پديدار كردن جداره زشت و نابسامان كوچه پشت شهرداري در بزرگترين ميدان آن روزگار شهر، تخريب عمارت تلگرافخانه در ضلع جنوبي ميدان توپخانه و برپايي غول بيشاخ و دم و زشت تلگراف و تلفن. تخريب ساختمانهاي تاريخي و زيباي اندروني ناصري و ملحقات كاخ گلستان و ارگ سلطنتي كه نمونههاي بيبديل معماري ايراني بودند و برپايي ساختمانهاي بيروح و زشت وزارت دارايي، از اين نمونهها در شهرهاي مختلف كشور ميتوانيد بيابيد.) تهران امروز شهري زيباست كه هزار جاي ديدني دارد. محلههاي قديمياش در حال بازسازي و بازپيرايي و بازگشت به حيات مجدد هستند. شبكه پيادهراهها در محلههاي قديمي شهر گسترش مييابد. پيوند مردم و شهر نزديكتر و نزديكتر ميشود. نهادهاي مدني و مردمي رويدادهاي مختلفي براي مشاركت در حيات فرهنگي و اجتماعي شهر طراحي و با ياري بخش فرهنگي و اجتماعي شهرداري تهران اجرا ميكنند.
پيش از انقلاب اروپاييها سالها از ما پول گرفتند و براي ساخت متروي تهران مطالعاتي انجام دادند و نتيجهاش ترديد در اجرايي بودن ايده ساخت قطار زيرزميني بود. متروي تهران امروز در زمره 20 متروي بزرگ جهان و از جوانترينهاي آنهاست.
شهرهاي ما امروز زيباتر از پيش هستند. پاكيزگي و نظم و ترتيب و بسامان شدن امور و مديريت صدها و هزاران موضوع مبتلا به شهر وظيفه شوراهاي شهر و شهرداريهاست. شوراها در كنترل مردم هستند. تهران امروز شهري زيباست. شمال و جنوبش تفاوتي ندارد. صدها بوستان، صدها مركز فرهنگي و مركز همايش و سالن نمايش و تئاتر در شهر برپا شدهاند.
۶- در عرصه فرهنگي تفاوت از زمين تا آسمان است. انقلاب ما ذاتا انقلابي فرهنگي است. تنها سه سال پس از انقلاب و در اوج گرفتاريهاي سياسي و اقتصادي و جنگ، جشنواره فيلم فجر راهاندازي ميشود و ما امسال سي و هفتمين دوره آن را برگزار ميكنيم. در تهران همين امشب نزديك به 100 نمايش بر روي صحنه است، سالانه هزاران عنوان كتاب چاپ ميشود. كافهها و كتابفروشيها و فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ و موزهها و خانههاي تاريخي در سراسر كشور ميزبان هزاران رويداد فرهنگي هستند. تهران يكي از شكوفاترين شهرهاي فرهنگي غرب آسيا است. امروز در عرصههاي مختلف فرهنگي و هنري كارنامهاي درخشان و قابل دفاع داريم. همچنين است در عرصه توليد علم، ايران در رتبه شانزدهم جهان ايستاده.
۷- ايرانيان سالها آرزو داشتند بتوانند بر شيوه كشورداري و عملكرد مديران نظارت داشته باشند، عملكردها را نقد كنند. با آزادي از تخلفها سخن بگويند تا بدكرداران سيه روي شوند و خادمان و دست پاكان از نامهربانان به ميهن تفكيك شوند. امروز در چهلمين سال انقلاب و به مدد گسترش كمي و كيفي شبكه اينترنت و دسترسي عمومي و آسان به اطلاعات اين آرزوي ديرين جامه عمل پوشيده است. امروز همه ملت در حال نظارت و ديدباني و نقد حكومت هستند و دولت از صبح تا شام مشغول توضيح دادن به مردم است. مردم از كوچكترين كاستيها نميگذرند. اين تغييرات آرام و جلوي چشم ما اتفاق افتاده و از آن روست كه ديده نميشوند. ما هم مثل بسياري از ديگر كشورهاي جهان كه حكومتي دموكراتيك دارند، مديرانمان آدمهاي عادي هستند كه اشتباه و خطا ميكنند، تلاش ميكنند، گاه موفق ميشوند و گاه شكست ميخورند. در ايران شكستها پنهان نميشوند، دولت دائم نقد ميشود، افكار عمومي كوچكترين لغزش و بدزباني و بدكرداري مديران را رصد ميكند و واكنش شديد نشان ميدهد. ديگر پوزش خواهي مديران و نمايندگان مجلس از مردم، امر نادري نيست. مگر اينها آرزوي تاريخي ايرانيان نبود؟
۸- مقام رهبري در چهلمين سال انقلاب، پارادايم جديدي را با عنوان «عظمت ايران» پايه گذاشتهاند. اين الگو واره، مفاهيم فراواني را در بر ميگيرد. عزم ملي براي رساندن ايران به جايگاهي در خور با استفاده از توان و الگوهاي ملي، بازتعريف سبك زندگي ايراني، تعريف و تلقي ما از مفاهيمي چون سنت، رفاه، مدرنيته، دموكراسي بايد مورد بازنگري و تطبيق با زندگي ايراني قرار گيرند. ايران با وجود سالها محاصره اقتصادي و دشمني قدرتهاي جهاني، امروز در شرايط خوبي ايستاده. ما با هزاران كمي و كاستي، بسياري از كالاهاي مورد نياز خود را در داخل كشور توليد ميكنيم. توان قابل قبولي در مهندسي و عمران و توليد به دست آوردهايم. در علوم پيچيده و نوين جايگاهي بيسابقه در جهان داريم. توان نظامي خود را با تكيه بر دانش ملي ارتقا دادهايم. هيچكس به ما اسلحه نميفروشد ولي ما صاحب قدرتمندترين نيروهاي مسلح منطقه هستيم.
۹- امروز ما گرفتاريها و كاستيهاي فراواني داريم كه نميتوانيم چشم بر آنها ببنديم. هنوز استانها و شهرها و روستاهاي محروم فراوان داريم. هنوز راهي طولاني براي آباداني كشور در پيش داريم. نظام آموزشي ما نيازمند تحول و بازنگري است، مديريت آب و منابع طبيعي و بحث محيط زيست چالشهاي جدي بر سر راه هستند كه بايد روي آنها كار كنيم. هنوز مردم فقير و تنگدستي داريم كه نيازمند رسيدگي و ياري و اعانت هستند. اما آينده روشن است.
۱۰- تاكيد مقام رهبري بر تعصب ورزيدن بر توليد ملي، بر عزم ملي براي ارتقا و پيشرفت و بر فرهنگ ملي بر گسترش نقش مردم در اداره جامعه و عملكرد قابل قبول دستگاههاي حاكميتي و دولتي، آغاز فصل نويني را در حيات جمهوري اسلامي ايران نويد ميدهد. فصلي تاريخساز كه ايران را بر جايگاهي در شان و مقام تاريخياش مينشاند. از اين دوره بايد به عنوان جمهوري دوم ياد كرد. ايران در حال بر ساختن تاريخ خود مطابق با نيازهاي ملي و راهحلهاي بومي خود است. قطعا دانشهاي روز دنيا را ميآموزيم و از نتايج تحقيقات علمي و راهحلهاي جهاني استفاده خواهيم كرد، اما آنها را با شرايط خود تطبيق ميدهيم. هيچ كشور پيشرفتهاي در دنيا نيست كه مردمش دوراني سخت و پر مشقت را از سر نگذرانده باشند. ما نه در دوره جنگ و نه در دوره تحريمها سختي چنداني را متحمل نشدهايم. چند سال ديگر مقاومت و ايستادگي و عزم و همياري ملي ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند. 40 سال در پيشگاه تاريخ زمان كمي براي تغييرات است. ما نظامي را بركندهايم كه ۲۵ قرن سابقه داشته و طبيعي است كه سالها براي رفع كمي و كاستيها و نابسامانيها بايد تلاش كنيم. امروز ما در نقطهاي غرور برانگيز ايستادهايم. هيج قدرتي در عالم توان تحميل اراده خود را به ما ندارد. ما با بزرگترين مدعيان حاكميت جهان پنجه در پنجه مياندازيم، چانه ميزنيم، زير بار حرفشان نميرويم، كاري نميكنيم كه غرور مليمان جريحهدار شود؛ عزتمندانه ايستادهايم. به گرسنگي و قحطي در اثر تحريم نيفتاده و نميافتيم، شفافيت و گردش آزاد اطلاعات و ديگر شاخصهاي يك جامعه پيشرفته در حال ارتقا هستند. هزار گرفتاري و نابساماني داريم كه بايد با عزم ملي و ايمان به راهي كه 40 سال پيش آغاز كردهايم آنها را حل كنيم. ايران آيندهاي بسيار روشن دارد؛ آيندهاي افتخار آميز، ما زبانزد و الگوي ملتهاي ديگر خواهيم شد، اگر با هم بمانيم و پشت ميهن را خالي نكنيم.