برخيز و اول بكش (147)
فصل چهاردهم
گله سگهاي وحشي- عمليات المپيا
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
شارون اميدوار بود كه اين حملات عرفات را ترغيب به حمله به اسراييل كند كه آنها هم با تجاوز به لبنان پاسخ آن را بدهند يا حداقل ساف را عليه فالانژها به انتقام وادارند كه در اين صورت اسراييل قادر خواهد بود تا به دفاع از مسيحيان، نيرو وارد كند.
جبهه خارجيان آزاديبخش لبنان شروع به حمله به مقرهاي سوري در لبنان كردند و حتي اين جبهه ادعاي مسووليت عمليات عليه ايدياف هم داشتند. داگان گفت، «ما هرگز به عملياتهايي كه عليه نيروهاي خودمان صورت ميگرفت مرتبط نبوديم اما جبهه مسووليت را به اين منظور بر عهده ميگرفت تا اعتباري براي خود خلق كند انگار كه عليه تمامي نيروهاي خارجي در لبنان عمليات ميكند.»
ياسر عرفات فريب اين كارها را نخورد. او موساد را متهم ميكرد كه پشت اين انفجارها و «جبهه» بوده است. هرچند كه اين هم كاملا درست نبود. موساد در حقيقت بهطور همهجانبه مخالف آنچه بن گال و داگان انجام ميدادند، بود.
يك افسر وقت موساد گفت، «امورات با پشتيباني شارون به طور وحشتناكي پيش ميرفت. من دلنازك نيستم و در برخي عمليات تروري كه اسراييل انجام ميداد يا مشاركت داشتم يا حمايت ميكردم. اما ما در اينجا داريم درباره كشتار انبوه براي خود كشتار حرف ميزنيم، همچنين درباره آشوب درست كردن در ميان غيرنظاميان؛ از اين رو ما چه زماني بايد الاغهايي كه بمب حمل ميكنند را به بازار بفرستيم تا منفجر بشوند؟»
يكي ديگر از افراد موساد كه در آن زمان در لبنان بود گفت، «من از فاصله دور يكي از خودروها را ديدم كه منفجر شد و كل يك خيابان را تخريب كرد. ما داشتيم به لبنانيها ياد ميداديم كه يك خودرو بمبگذاري شده تا چه اندازه ميتواند موثر باشد. هر چه ما بعد از اين از طرف حزبالله ديديم آن چيزي بود كه آنها بعد از اين عمليات ديده بودند.»
داگان و بن گال قويا انكار ميكردند كه نيت جبهه اين بود كه به غيرنظاميان آسيب بزند. بن گال گفت، «اهداف هميشه اهداف نظامي بودند.» داگان هم گفت كه هيچ آلترناتيوي براي استفاده از نيابت وجود نداشت. او گفت، «من حاضرم تا زماني كه زندگي هيچ يهودي به خطر نيفتد، اشكهاي بيحساب خود را روي قبر يك لبناني كه در يك ماموريت ما كشته شده، بريزم.» اما او اين نكته را هم اضافه كرد كه استفاده از مزدوران معايب خاص خودش را داشت. «شما به او يك مواد منفجره ميدهيد و به او ميگوييد كه دفاتر ساف را در جايي منفجر كند اما او حساب و كتاب خودش را دارد و حالا يك بمبي دارد كه ميتواند با آنها تسويه حساب كند. بنابراين گاهي اوقات اتفاق ميافتاد كه يك جاي ديگر منفجر شود.»
عرفات فهميده بود كه شارون سعي دارد تا فلسطينيها را به نقض آتشبس تحريك كند؛ در اين صورت او ميتواند تجاوز خودش را عملي سازد و در همين ارتباط عرفات تلاش هوشمندانهاي كرد كه مجبور به نقض آتشبس نشود از جمله بخشي از تلاش موفقيتآميزش اين بود كه خشونت در قلمروهاي اشغالي را متوقف كرد. رهبران جبهه در واكنش به خودداري فلسطينيها تصميم گرفتند يك پله بالاتر بروند.
شارون، عرفات را به ليست افراد تحت تعقيب برگرداند- عرفات در سال 1974 كه موساد به اين جمعبندي رسيد كه او يك چهره سياسي شده است و بنابراين نبايد به او آسيبي وارد كرد از ليست افراد تحت تعقيب حذف شده بود- و در اواخر سال 1981، بن گال و دادگان شروع به طراحي عملياتي كردند كه انتظار داشتند مسير تاريخ خاورميانه تغيير يابد. عمليات المپيا، نام رمزي كه از رستوران مشهور تل آويو برداشته شده بود، بر اساس اين طرح كاميوني كه پر از بمب شده بود، حدود 2 تن از مواد منفجره در اطراف يك تئاتري در شرق بيروت، جايي كه ساف برنامه داشت تا مراسم شام دسامبر را برگزار كند، گذاشته ميشد. يك انفجار عظيم تمامي رهبري ساف را از بين ميبرد. اما ايده كنار گذاشته شد و المپيا 1 به نفع المپيا 2 كنار رفت. بر اساس اين طرح عاملان اسراييلي يكسري از بمبهاي حجيم را زير يك سكوي ويآيپي كه در يك استاديوم در بيروت ساخته ميشد كار ميگذاشتند، قرار بود در اين استاديوم در روز اول ژانويه سال 1982، ساف سالگرد بنيانگذارياش را جشن بگيرد. با فشار يك دگمه كل مجموعه تخريب ميشد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه