جشنوارهاي با طعم ذوق و هنر و مهرباني
مرتضي مليجي
اولينبارم بود كه در جشنواره سازههاي دستي دانشآموزي شركت ميكردم. وارد حياط مدرسه شدم، احساس كردم وارد يك بازارچه واقعي شدم. غرفههاي مختلف در كنار هم با تزئيني بسيار زيبا فضاي دلچسبي را ايجاد كرده بود، مخصوصا وقتي كه مطلع شويد همه امور مربوط به تزئين، تبليغ، چيدمان اجناس، برچسبگذاري قيمتها، فروش و صندوقداري توسط خود دانشآموزان و با كمك تعدادي از اوليا و البته با نظارت پرسنل مدرسه انجام ميشود. حالا به اين فضا، اجراي موسيقي زنده، سرود دسته جمعي، اجراي حركات ورزشي همگاني همراه با موزيك و بسياري از برنامههاي شاد ديگر هم اضافه كن ببين چه ميشود. قطعا فارغ از تمام مزاياي آن، يك روز خاطرهانگيز و با نشاطي براي دانشآموزان رقم خواهد زد. خلاصه اينكه چند ساعتي فارغ از كتاب و امتحان، شور و هيجان خاصي در بين دانشآموزان ايجاد شده بود. تعدادي در حال انتخاب و خريد كالاي مورد علاقه خود، تعدادي در صف صندوق پرداخت، فروشندههايي هم در حال تبليغ كالاي خود بودند، گوشهاي از حياط هم چند نفر در حال اجراي موسيقي زنده بودند. تعدادي هم با لباسهاي محلي كار هماهنگي، عكاسي و خبرنگاري ميكردند و از اين رويداد عكس، فيلم، مصاحبه و خبر تهيه ميكردند. حتي فروش نوشيدني گرم در هواي سرد هم تدارك ديده شده بود.
با حوصله، تك تك غرفهها و كارهاي دست ساز دانشآموزان را به دقت نگاه كردم. حقيقتا كارها بسيار زيبا بودند. در بسياري از آثار، هنر و مهارت دست به حدي بالا بود كه متوجه دست ساز بودن آن نميشديد. ولي در نهايت به توانايي و هنر دست دانشآموزان پي ميبرديد.
به هر حال، در اين جشنوارهها و برنامهها مزاياي بسياري نهفته است. اول از همه اينكه بخشي از سود فروش آن به صندوق مهرباني و انجام امور خيريه اختصاص مييابد و با اين كار دانشآموزان در اين كارِ نيك مشاركت ميكنند. دوم اينكه باعث تقويت خودباوري در دانشآموزان ميشود. آنها باورشان ميشود كه ميتوانند آثاري را خلق كنند و بسازند كه ميتواند با اجناس بازار به رقابت بپردازد. تقويت خودباوري به نوبه خود ميتواند موفقيت آنها را در همه زمينهها تضمين كند. سوم اينكه برگزاري اين جشنوارهها و برنامهها ميتواند مشاركت و كار گروهي و مديريت كردن امور را در آنها پرورش دهد. دانشآموزان همچنين در اين جشنواره علاوه بر اينكه در ساخت كالا مهارت پيدا ميكنند، تا حدودي با دانش و اقتصاد خانواده و امور دخل و خرج آشنا ميشوند و ياد ميگيرند كه اگر بخواهند كالاي آنها بيشتر به فروش برسد بايد هم به كيفيت كالا و هم به قيمت مناسب آن توجه داشته باشند. در واقع اين جشنوارهها به نوعي خود يك مدرسه زندگي است.
اما در كنار تعريف و تمجيد نقدهايي هم به آن وارد است. يكي از مهمترين اين نقدها، تقليدي بودن، الگوبرداري و عدم خلاقيت و نوآوري در اغلب دست سازهها است. اغلب آنها كالايي را در بازار يا در اينترنت جستوجو و انتخاب ميكنند و پس از تهيه مواد اوليه آن، عين آن را ميسازند و به نوعي آن را مونتاژ ميكنند. هر چند همين كار هم خودش ذوق و هنر ميخواهد، ولي خلاقيت و نوآوري در آن خيلي نمود ندارد. در عين حال، بسياري هم سعي ميكنند از كارها و طرحهاي بازار و اينترنت ايده بگيرند و با اندكي تغيير در طرح يا جنس مواد بهكار رفته در آن يا با استفاده از مواد دور ريختني كاري جديد خلق كنند. در هر صورت دانشآموزان ما بايد به سمتي بروند كه بتوانند از خودشان ايده و طرح بدهند. ايدهها و طرحهايي كه بتواند مشكلي از جامعه را حل كند. فكر ميكنم ميتوان با اضافه كردن چاشني «آموزش» مهارتهاي مورد علاقه دانشآموزان تحت عناوين «كارگاه آموزشي مهارت آموزي يا كارآفريني» به اين مهم دست يافت. چيزي كه اين روزها كارشناسان و وزير محترم آموزش و پرورش هم به آن اذعان و تاكيد دارند. كسي چه ميداند در آينده چند تا از اين دانشآموزان، ذوق و استعداد خود را در اين جشنوارهها و كارگاهها شناسايي كرده و با آنها مسير زندگي و شغلي خود را انتخاب ميكنند! يا شايد عدهاي هم به درجات بسيار بالايي در اين مهارتها نائل شوند كه باعث افتخار معلم و مدرسه و ميهن عزيزمان شوند.
معلم