تطبيق با واقعيتهاي منطقه
احمد دستمالچيان
عراق در حال حاضر به عنوان كشوري كه مستقل شده و روي پاي خود ميايستد، سعي دارد تا يك تعادل بين عناصر منطقهاي و ذينفوذ در منطقه داشته باشد تا سياست يك جانبه گرايي در ارتباط با كشورهاي منطقه نداشته باشد. زيرا اگر قصد يكجانبه گرايي داشته باشد عراق در دست اندازهاي شديدي قرار خواهد گرفت. عراق از يك سياست بيطرفانه بينابيني در منطقه پيروي ميكند تا به اهداف مورد نظر خود دست پيدا كند و اين نياز امروز عراق است. اكنون نه ميتواند به صورت يكجانبه در جبهه ايران قرار گيرد و نه اينكه تنها در جبهه عربستان مستقر شود. حتي روابط عراق بين ايران و امريكا نيز در همين چارچوب قابل تحليل و ارزيابي است. از همين رو سعي دارد سياستهاي خود را به نحوي هدايت كند كه هيچ يك از طرفهاي منطقه اين احساس را نكنند كه عراق وسيلهاي براي مقابله با ديگري شده است. در خصوص سفر هيات سعودي به بغداد نيز به دليل اينكه بلافاصله پس از سفر آقاي روحاني به عراق صورت گرفت همين موضوع نشان ميدهد كه عراق قصد دارد يك سياست بيطرفانه داشته باشد تا بتواند وزنه تعادل خود را نيز حفظ كند. همين سياست موجب ميشود كشورهاي مختلفي كه در منطقه حضور دارند توجه بيشتري به عراق داشته باشند و عراق تبديل به صحنه رقابت قدرتهاي منطقهاي شود. از طرفي ديگر حضور ثامر السبهان، وزير مشاور عربستان در امور كشورهاي حاشيه خليج فارس در عراق از چند جهت قابل بررسي است. از يك طرف ماهيت سبهان كاملا مشخص است. او فردي است كه تاكنون همواره با بغض و كينه عليه نيروهاي مقاومت در منطقه سخن ميگفت. از همين رو در كينه شخصي او نميتوان ترديد كرد. ولي اينكه شخصي به نام ثامر سبهان بخواهد رسما سياستهاي كشور خود را نمايندگي نكند و سياستهاي شخصي را اعمال كند كاملا دور از ذهن به نظر ميرسد.
سبهان اكنون به دليل اينكه در چارچوب هيات سعودي به عراق سفر كرده است به عنوان نماينده عربستان سعودي محسوب ميشود و تابع سياستهايي است كه از رياض ديكته ميشود. از همين رو به نظر نميرسد عربستان در شرايط كنوني بنايي بر تخاصم و تقابل با نيروهاي حاضر در حاكميت عراق داشته باشد، بنابراين با توجه به واقعيتهايي كه در صحنه سياسي وجود دارد به نظر ميرسد كه عربستان در حال كنار آمدن با اين واقعيتهاست و قصد دارد با توجه به اين واقعيتها فعاليت كند. زماني كه عربستان نيز با واقعيتها كنار بيايد مشكلي در عرصه منطقهاي به وجود نخواهد آمد. از ديدگاه بنده، عربستان مدتهاست كه از ديدگاه تقابلي و تخاصمي خود دست كشيده و با واقعيت موجود بر عراق كه اين واقعيتها نيروهاي مستقل و مردمي در حاكميت حضور دارند با اين موضوع در حال كنار آمدن است. اين امر طبيعي و بديهي است كه عراق با همين ديدگاه و چنين چارچوبي با عربستان سعودي همكاري كند.
از مدتها پيش نيز عنوان كردم كه براي عربستان راهي جز آن باقي نمانده است كه نسبت به واقعيتها در منطقه واقع بين باشد. عربستان اگر ميخواهد به عنوان يك عنصر با نفوذ در منطقه باشد بايد خود را با واقعيتها تطبيق دهد. چرا كه در همه عرصههايي كه عربستان وارد شد، شكست خورد. در عرصه سوريه، لبنان، عراق و حتي يمن شاهد شكست عربستان بوديم. در حال حاضر هيچ جايي براي عربستان در منطقه وجود ندارد كه در آنجا حضور داشته و شكست نخورده باشد. بر همين اساس از مدتها قبل قابل پيشبيني بود كه عربستان به سرعت بايد تن به واقعيتهاي منطقه بدهد و با واقعبيني به فعاليتهاي ميداني نگاه كند. اين موضوع هر چند زمانبر است اما به نظر ميرسد در حال تغيير رويكرد از سمت عربستان در اين موضوع هستيم. به طور مثال در حوزه يمن ديگر شاهد آن سياستهاي خشن و وحشتناك گذشته نيستيم و سعي دارد با مذاكره و برگزاري جلساتي فضا را تا حدي تلطيف كند و به اين نتيجه رسيده تا براي حصول نتيجه در يمن بايد گفتوگوهاي يمني- يمني شكل گيرد. در مورد لبنان نيز در نهايت كوتاه آمد؛ زيرا ابتدا تلاش كرد جلوي تشكيل كابينه گرفته شود اما با توجه به فشارهايي كه در داخل لبنان بر سعد حريري نخستوزير لبنان وارد شد در نهايت تن به تشكيل دولت منتخب مردم و با حضور نيروهاي مقاومت داد. در سوريه و عراق نيز تكليف مشخص است. از همين رو براي اينكه عربستان بتواند ردپاي جديد و جاي تنفسي براي خود ايجاد كند بايد تمام سياستهاي غلط گذشته خود را كنار بگذارد، تا بتواند در عرصه جديد منطقه پا بگذارد و كار كند. اما بدون در نظر گرفتن اين واقعيتها قطعا با شكست مواجه ميشود. واقعيت كنوني در منطقه اين است كه تمام نيروهاي مردمي طرفدار مقاومت كه در راس آنها جمهوري اسلامي قرار دارد در منطقه پيروز شدهاند. عربستان بايد با اين وضعيت جديد كنار بيايد و با آن كار كند. اگر بخواهد به حالت تقابل و تخاصم خود ادامه دهد بيشتر از گذشته در منجلاب فرو ميرود و ديگر نميتواند خود را نجات دهد. از سويي ديگر در حقيقت عربستان از سياستهايي كه پيروي ميكرد و مورد حمايت امريكا بود سرخورده شده است. اخيرا در مجلس سنا تصويب شد كه امريكا همكاري خود با نيروهاي ائتلاف تحت رهبري عربستان در جنگ يمن را قطع كند. عربستان به يك واقعيت دست يافته است كه ديگر نميتواند به مانند گذشته روي امريكا حساب باز كند و به آن تكيه دهد و سياستهاي خود را همگام با امريكاييها كند. زيرا در زمان بزنگاهها و موقعيتهاي حساس امريكاييها اين قابليت را دارند كه پشت عربستان را خالي كنند. اكنون عربستان وارد يك چارچوب نگاه به شرق شده است كه در اين نگاه قصد دارد روابط خود با شرق و غرب را تعادل ببخشد و اين احتمال وجود دارد كه در آيندهاي نزديك ولاديمير پوتين، رييسجمهوري روسيه به رياض سفر كند. سفر اخير لاوروف، وزير خارجه روسيه به عربستان مثبت ارزيابي شده است. در اين چارچوب و تعاملات بايد يك نگاه جدي و مثبت به جمهوري اسلامي ايران نيز داشته باشد. اكنون كاملا واضح و روشن شده است كه هيچ اقدام و تصميمي از طرف هيچ قدرتي بدون حضور و نظر ايران در منطقه شدني نيست و محكوم به شكست است. اتفاقاتي كه اخيرا در منطقه رخ داده نشان ميدهد كه تمام كشورهاي دنيا به صورت يكپارچه و بدون هيچ ملاحظهاي خواستار بركناري آقاي اسد در سوريه بودند، اما با ايستادگي جمهوري اسلامي حمايت كامل از اسد، اكنون نيز اينگونه شده است كه نظر جمهوري اسلامي به عنوان يك ديدگاه مشروع و قانوني مورد قبول قرار گرفته و ايشان ماندني شد. با توجه به اين دادهها شايد باعث شود كه عربستان به آينده نگاه كند و در سياست خود بازنگري انجام دهد و جمهوري اسلامي ايران نيز آماده است در كنار عربستان سعودي همپوشانيهاي منافع در منطقه داشته باشد و دو طرف بتوانند به توسعه امنيت و آباداني منطقه به يكديگر كمك كنند.