• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4344 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۷ فروردين

نگاهي به آسيب‌هاي ناشي از ناهماهنگي‌ها در مواقع بحران

يك ميدان و چند فرمانده

گروه اجتماعي

وقتي بحران كمي از روزهاي اوليه‌اش فاصله مي‌گيرد، مي‌شود از زاويه‌هاي ديگر هم به آن نگاه كرد. اگر در ابتداي ماجرا حفظ جان مردم و بعد تلاش براي حفاظت از باقيمانده دارايي‌شان مطرح باشد با گذر زمان مي‌شود جمع‌بندي كرد كه در اين استقرار مردم در مكان‌هاي دور از خطر و امدادرساني به آنها چه كساني و تا كجا موفق بوده يا نبوده‌اند. حالا در گذر از سومين هفته سيل شايد دور از انصاف نباشد كه بگوييم در زمان بحران هنوز هم كه هنوز است، نبود مديريت واحد به فرآيند كلي كمك‌رساني صدمه مي‌زند.

امين شول‌سيرجاني، خبرنگار اعزامي اعتماد به خوزستان مي‌گويد كه نبودن مديريت واحد مساله‌اي است كه خيلي به وضوح در مناطق سيل‌زده جنوب به چشم مي‌آيد:«آنچه در مناطق سيل‌زده خوزستان به وضوح به چشم مي‌آمد فقدان يك فرماندهي واحد براي كمك به سيل‌زدگان است. خيلي از گروه‌ها به اين مناطق مي‌آمدند، بسياري از سازمان‌ها از استان‌هاي مختلف و با نيت خير مي‌آمدند اما واقعيت اين است كه بين‌شان هيچ هم‌افزايي اتفاق نمي‌افتاد و در برخي مواقع توان‌شان هرز مي‌رفت.»

برآورد او البته اين است كه هر چه بحران از روزهاي اوجش فاصله مي‌گيرد اين هماهنگي‌ها هم بيشتر و منظم‌تر مي‌شوند اما باز هم مي‌شود ديد كه چندگانگي ستادهاي مديريتي چگونه مي‌تواند مشكلات ريز و درشت ايجاد كند:«برخي ناهماهنگي‌ها به خصوص در مديريت اردوگاه‌هاي اسكان سيل‌زدگان همچنان به چشم مي‌آيد. به عنوان مثال برخي از اردوگاه‌ها در دست نهادهاي نظامي است چون اساس اردوگاه يك پادگان يا مركز نظامي بوده و همين چند روز قبل براي ورود برخي سازمان‌هاي مردم‌نهاد كه با هدف فعاليت‌هاي فرهنگي براي كودكان آمده بودند مشكل ايجاد شد و در نتيجه مجبور شدند، اردوگاه را ترك كنند.»

ناهماهنگي‌ها شايد بيشتر از هر جايي در موضوع امداد بهداشتي نمايان باشد. همين چند روز گذشته بود كه مدير روابط عمومي استانداري خوزستان در مورد تهيه دستشويي و حمام براي مناطق سيل‌زده استان صحبت كرد و در مقابلش يك فعال اجتماعي حاضر در منطقه مي‌گفت پس چرا نشاني از اين دستشويي‌هاي سيار در بيرون از اردوگاه‌ها ديده نمي‌شود. سيرجاني مي‌گويد كه همين هماهنگي‌ها سبب شده تا مشكل اصلي نه در تهيه بلكه در توزيع امكانات بروز پيدا كند:«يك سري تجهيزات و امكانات به منطقه آورده مي‌شوند اما توزيع آنها آن قدر طول مي‌كشد كه عملا در وقت مناسبش ارايه نمي‌شوند. مثلا سپاه 260 چشمه دستشويي را براي حميديه آورد اما توزيع هنوز هماهنگ نشده كه در كدام مناطق صورت بگيرد و براي همين كار خيلي كند پيش مي‌رود. اين فقدان فرماندهي واحد سبب شده تا كلي از اجناس و اقلام به صورت پراكنده توزيع شوند. يا مثلا موكب‌هايي كه مسووليت توزيع غذاي گرم را بر عهده گرفته‌اند زير نظر ستاد عتبات عاليات فعاليت مي‌كنند و مديريت جداگانه‌اي دارند. هماهنگ كردن آنها هم دشوار است و در نتيجه به قول خود شهروندان اين مناطق، غذا دارد حيف و ميل مي‌شود چون بيشتر از نياز مردم است.»

از زلزله كرمانشاه به بعد بود كه بسياري از كارشناسان، مسوولان و حتي فعالان فضاي مجازي تلاش كردند تا مردم را به اهداي كمك‌هاي‌شان به سازمان هلال احمر تشويق كنند تا از هدررفت منابع و چند شاخه شدن نهادهاي دريافت‌كننده اين كمك‌ها جلوگيري شود. حالا شايد بد نباشد كه خود نهادها و سازمان‌هاي مسوول هم به اين توافق برسند كه شايد حضور هلال احمر به عنوان مدير اصلي كمك‌رساني در مواقع بحران به نفع همه باشد. خبرنگار اعتماد البته اشاره مي‌كند كه اين اتفاق در مورد خوزستان دارد رخ مي‌دهد:«اتفاق خوب اين است كه از چند روز قبل هلال احمر قدرت بيشتري در ماجرا گرفته و دست‌كم در حميديه اقلام ارسالي به سمت انبارهاي اين سازمان مي‌روند.»

 

از نيت خير تا كار خير

«نيت خيرخواهانه براي مداخله‌ كردن كافي نيست و كمك‌ كردن نياز به برنامه و آموزش و امكانات دارد. در واقع گاهي اوقات ما شرط لازم و كافي را با هم اشتباه مي‌گيريم و اين ماجرا هنوز هم ادامه دارد و در تمام زلزله‌ها و سيل‌ها تكرار شده و افراد بدون مهارت و برنامه مشخص راهي مناطق آسيب‌ديده شده‌ و مشكل ايجاد كرده‌اند. دليل اين مساله هم اين است كه فرهنگ ما يك فرهنگ هيجان‌محور و عاطفه‌محور و شاعرانه است و نمود آن را در سازمان‌هاي مختلف از آموزش‌وپرورش تا صداوسيما مي‌بينيم. در واقع ما پذيرفته‌ايم كه عواطف قطب‌نماي زندگي هستند و وقتي عواطف ما به چيزي حكم مي‌كند به اين معني است كه حتما اين ماجرا درست است و بلافاصله تصميم‌هايي مي‌گيريم كه تكانشي هستند و هزينه بسيار زيادي دارد.» خبرآنلاين روز گذشته در گفت‌وگويي با محمدرضا سرگلزايي، روانپزشك به يكي از مهم‌ترين مسائلي اشاره كرده كه مي‌توان به آن نام «بحران در مواجهه با بحران» داد. بحران كساني كه مي‌خواهند كاري انجام دهند و براي همين راهي مناطق بحران‌زده مي‌شوند بي‌آنكه تخصص يا دانشي داشته باشند، كساني كه مي‌توانند خود تبديل به معضلي براي امدادگران شوند يا تغييراتي ناخواسته در جوامعه محلي ايجاد كنند. سرگلزايي در مورد تاثيرات سوء كمك‌هاي فكر نشده و نحوه ورود به ميدان بحران به «خبرآنلاين» گفته است:«اساسا اينكه ما يك توجه كوتاه‌مدت را انجام دهيم، باعث مي‌شود كه به فرد زخم عاطفي وارد شود؛ زيرا در آن مدت كوتاه فرد وابسته و دلبسته مي‌شود و بعد از مدتي مددكارانش را گم مي‌كند. اين مساله درباره غذا و پوشاك و وسايل بازي و... هم هست. در واقع لازم نيست اگر يك انبار امكانات داريم همان لحظه همه را پخش كنيم و بايد با برنامه‌ريزي اين امكانات تقسيم شود. علاوه بر اين نبايد اقلامي را پخش كنيم كه فرهنگ سبك‌ زندگي آن منطقه را تغيير دهد. يعني اگر كودكان آن منطقه هيچ‌وقت شانس اين را نداشته‌اند كه يك عروسك يا مدل لباس خاص را داشته باشند، اينكه ما مداخله كنيم و به ‌مدت كوتاهي يك سبك زندگي ويتريني و نمايشي براي‌شان ايجاد كنيم كه تا پيش از اين نداشته‌اند و بعد از اين هم نخواهند داشت به آنها آسيب مي‌رساند و آنها را از زندگي عادي‌شان دور مي‌كند. به اين صورت كه دايما زندگي خودشان را با آن مدت كوتاه مقايسه مي‌كنند و هميشه ناراضي خواهند بود. مورد بعدي امدادرساني مساوات است؛ وقتي توزيع كمك‌ها به شكل غيرعادلانه صورت گيرد به اين صورت كه همان اول همه عروسك‌ها را به ۵ كودك بدهيم و براي بچه ششمي عروسكي نداشته باشيم، همبستگي را بين آنها از بين مي‌برد و آسيب جديدي توليد مي‌كند و اين توزيع نابرابر باعث ايجاد تفرقه و خشم بين خانواده‌ها مي‌شود.»

اين روانشناس همچنين به مساله فرهنگي در مورد امدادگري اشاره كرده است: «در واقع مشكل اين است كه ما احساس نياز به آموزش نمي‌كنيم و فكر مي‌كنيم همه ‌چيز را بلديم. بسيار پيش آمده به‌دليل نوع پوشش و... افرادي كه براي كمك رفتند، باعث شده تا آسيب‌ديده‌ها به آنها دل ببندند. كسي كه براي كمك و با تصور اينكه دارد كار درستي انجام مي‌دهد با پوشش متفاوتي به اين مناطق مي‌رود، آسيب‌ديده‌ها را دلداري مي‌دهد، با آنها خوش و بش مي‌كند، كنار آنها مي‌خوابد و مشكلات ديگري را ايجاد مي‌كند و بعد از چند هفته اين مددكار خوش‌پوش و خوش‌تيپ از اين منطقه مي‌رود و براي آسيب‌ديده تبديل به يك فانتزي مي‌شود. علاوه بر اين همه‌ چيز به سرعت فراموش مي‌شود؛ در واقع همان ابتداي حادثه همه كمك مي‌كنند ولي يك‌ سال بعد ديگر همه‌ چيز كم‌رنگ و فراموش مي‌شود.»

 

كنترل رفتار مسوولان در بحران

از همان هفته اول سيل در گلستان يك موضوع بود كه توجه شبكه‌هاي اجتماعي را به خودش جلب كرد: نحوه حضور مسوولان مختلف در مناطق سيل‌زده. برخي از عكس‌هايي كه از در آب رفتن مسوولان مي‌رسيد، سبب شد كه انتقادهاي بسياري روانه «حضور نمايشي در مناطق بحران‌زده» شود. هر چند حضور برخي از مديران سازمان‌هاي مسوول در مناطق بحراني الزامي است اما كار به حدي بالا گرفت كه روز يكشنبه اسماعيل نجار، رييس سازمان مديريت بحران كشور مجبور شد از آنها بخواهد كه از سفر به مناطق سيل‌زده جدا خودداري كنند. نجار در گفت‌وگو با ايلنا گفت: «خواهش ما از مسوولان اين است كه اين سفرها را انجام ندهند چراكه مسائل مختلفي را در پي دارد. با وجود اينكه حضور مسوولان در اين مناطق مايه اميدواري است و ممكن است خوشحالي مردم را فراهم كند اما مشكلاتي را نيز به دنبال دارد. در كنار مسوولاني كه به مناطق سيل‌زده مي‌آيند، افرادي بايد امنيت‌شان را به منظور تردد تامين كنند. همچنين تشريفات نيز بايد براي اين مسوولان در نظر گرفته شود و توقع است كه مسوولان استاني اين مسوولان را در سفرها همراهي كنند در حالي كه مسوولان استاني در اين شرايط وقت‌شان به‌ شدت تنگ است و بايد دايما در ستاد حضور داشته و فرماندهي كنند، از همين ‌رو توصيه و خواهش ما از مسوولان اين است كه اين سفرها را به زماني موكول كنند كه شرايط تثبيت شده باشد و از دور كنترل‌هاي لازم را داشته و برنامه‌ريزي‌هاي مد نظر را براي اين مناطق داشته باشند.»

هر چند در موارد بحران حضور مسوولان ضروري است اما بي‌شك نياز نيست كه اين حضور همراه با نمايش فيزيكي در محل باشد. نجار هم در مورد نحوه كمك‌رساني واقعي مسوولان و نظارت بر روند كار گفت:«مركز فرماندهي و كنترل مديريت بحران كشور بايد ايجاد شود و نمايندگان و همه مسوولان در اين مركز در موقع بحران حضور داشته باشند و از نزديك به صورت آنلاين تمام صحنه‌ها را ببينند و از اين مركز كنترل و مديريت داشته باشند. اين مركز در حال احداث است و اميدواريم با همراهي همه مسوولان زودتر به سرانجام برسد.»


آنچه در مناطق سيل‌زده خوزستان به وضوح به چشم مي‌آمد فقدان يك فرماندهي واحد براي كمك به سيل‌زدگان است. خيلي از گروه‌ها به اين مناطق مي‌آمدند، بسياري از سازمان‌ها از استان‌هاي مختلف و با نيت خير مي‌آمدند اما واقعيت اين است كه بين‌شان هيچ هم‌افزايي اتفاق نمي‌افتاد و در برخي مواقع توان‌شان هرز مي‌رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون