سرنوشت باغهاي تهران
آن اكثريت خاموش هم كه تا به حال راهي نجستهاند كه بخواهند فريادي بكشند! فعلا فرياد را ديروز اعضاي يك تعاوني شهرداري در جلوي شوراي شهر تهران، خيابان بهشت، ميكشيدند كه از قرار ميخواستند در باغي در منطقه ۱۸ خانه بسازند و دنبال مجوز قطعي بودند! واقعيت اين است جامعهاي كه برخي مسوولينش جز رانت و رانتخواري و تجارت كاري نميشناسد و سرمايههايش راه بهتري جز رفتن به داخل جسم مستغلات، آن هم از نوع مسكن لوكس و مال و آپارتمان نميشناسند، آش سالهاست همين بوده و كاسه همان! پولي كه با باد بيايد، بهتر است فورا جايي در آجر و سنگ و بتن آرام گيرد! تا بعد هم خدا بزرگ است! البته هنوز هم راهحلهايي وجود دارد براي نجات آن چهار تا درختي كه ماندهاند! ولي كو عزم جزمي كه بخواهد جلودار اين نابودي باشد! شوراييهاي قديم رسما ميگويند از 15هزار هكتار باغ در تهران 30 سال پيش، هزار و 500 تايش باقي مانده! يعني ۹ دهم آن از بين رفته است. ما بارها چارههايي را روي ميز گذاشتيم، كه به آنها توجهي نشد. حتي در گيرودار كشمكشهاي قبل از عيد، رييس جامعه مشاوران ايران هم كه آدم آگاه و فرهيختهاي است، براي شهردار تهران نامه سرگشادهاي نوشت كه در آن به دكتر حناچي توصيه كرده بود لااقل در تركيب آن كميته كذايي تجديدنظر كند! اما معلوم نيست آيا پاسخي گرفت يا خير؟ حال دوستان شورا دارند كوشش ميكنند لااقل ظاهر كار را برق بيندازند و از تنشها كم كنند. اما واقعيت اين است كه نه خاني آمد و نه خاني رفت! در طول تعطيلات عيد همه با سيل سرگرم شديم و الان هم زندگي به روال سابق در شهرداري ادامه دارد! حرف آخر اينكه نگهداشتن چند باغ براي شهر يك كاري نيست كه مسووليتش را از سر دل سيري به گردن صاحبان باغها بيندازيم. در دوراني كه قناتها خشك شدهاند و آب و زمين محدود است، اين شهرداري و شورا هستند كه بايد به فكر خريد و آباد كردن باغهاي شهر تهران باشند! اين سهلانگاري است كه راهحلهاي درستي براي مالكان انديشيده نشود و بعد بهشان گفته شود، خانه باغ بسازيد! هيچكس زير بار اين نخواهد رفت كه سرمايهاش را راكد نگه دارد! بايد راهحلها را هر چه زودتر و با عزمي كه واقعا بخواهد اين روال نابودگر فعلي را تغيير دهد، يافت و به آن عمل كرد!