• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4368 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۶ ارديبهشت

چرا سيستم‌ اطلاعاتي شكست مي‌خورد؟

مجيد تفرشي

اين روزها گفت‌وگو و گمانه‌زني‌هاي‌هاي راهبردي و امنيتي سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي غربي در موضوعات مختلف به خصوص درباره تحولات جهان اسلام، خاورميانه و خليج فارس بيش از پيش در سطوح مختلف مخاطبان در جريان است. براي بسياري، اين قبيل ارزيابي‌ها، حكم قطعي و داوري بي‌خدشه و گريزناپذير در همه موضوعات مختلف ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي بوده و لازم‌‌الاجرا تلقي مي‎شوند.

9 سال پيش رابرت جرويس، استاد كهنه‌كار سياست بين‌الملل در دانشگاه كلمبيا با بررسي و تحليل مقايسه‌اي دو تجربه ارزيابي و گمانه‌زني امنيتي سازمان‌هاي امنيتي غربي به خصوص امريكايي، از دو واقعه تاريخ‌ساز انقلاب ايران و جنگ عراق، كتابي با اين عنوان نوشت:« چرا سيستم اطلاعاتي شكست مي‌خورد؟» سال گذشته اين كتاب توسط فرهاد مهدوي به فارسي ترجمه و در 356 صفحه و شمارگاني محدود در لندن منتشر شد. جرويس چه در عرصه آموزش و دانشگاه و چه در عرصه پژوهش و انتشارات، چهره‌اي پركار و شناخته شده است. علاوه بر اثر مورد بحث تاكنون از او آثار ديگري از اين دست منتشر شده‌اند:«منطق تصاوير روابط بين‌المللي» (1970)، «برداشت و سوءبرداشت در سياست‌هاي بين‌المللي» (1976)، بي‌منطقي راهبرد هسته‌اي امريكا (1985)، معناي انقلاب هسته‌اي (1989)، «تاثيرات سيستم: پيچيدگي سياسي و اجتماعي زندگي» (1997)، «چگونه دولتمردان مي‌انديشند: روانشناسي سياست بين‌المللي (2017)

اثر مورد بحث جرويس، كالبدشكافي و نقادي 3 دهه كاركرد سيستم‌هاي اطلاعاتي غربي به طور كلي و سيستم اطلاعاتي- امنيتي امريكايي در قبال انقلاب ايران و جنگ عراق است. كالبدشكافي كه به قول گريگوري ترورتون از تحليلگران ارشد انديشكده رند، اسفناك و شرمسارانه است. اين كالبدشكافي نشان مي‌دهد كه اگر درايت و همه‌جانبه‌نگري عميق و وسيع نباشد، اطلاعات و داده‌هاي بيشتر و بهتر لزوما به سياست و نتيجه‌گيري موثرتر و بهتر منجر نخواهد شد. جرويس با بهره‌وري از تئوري‌هاي علوم سياسي و روابط بين‌الملل و مطالعه موردي دو نمونه تاريخي خاورميانه‌اي همزمان با بررسي كاستي‌هاي اساسي سرويس اطلاعاتي امريكا در پيش‌بيني سقوط محمدرضا شاه و انقلاب ايران از يك سو و اقدام شتابان در اشغال عراق و تبديل سريع از ارتش آزادي‌بخش به قواي اشغالگر نشان مي‌دهد كه سواي امكان جدي گمانه‌زني و ارزيابي‌هاي غلط سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكايي برخلاف باور رايج، قدرت‌هاي بزرگ اگر بخواهند به اقدامي دست بزنند يا نزنند، اساسا توجهي به دستاوردهاي درست يا غلط سازمان‌هاي اطلاعاتي نداشته، خود را از آن بي‌بهره دانسته و نهايتا از اين قبيل تحليل‌ها و داده‌ها در حد توجيه و مشروعيت بخشيدن به تصميم‌ها و رفتارهاي خود استفاده مي‌كنند. جرويس تلاشي ندارد تا قدرت غيرقابل انكار امريكا در جهان كنوني را ناديده و دست‌كم بگيرد ولي تلاش مي‌كند تا نشان دهد كه اين قدرت، مطلق نبوده و امكان ارزيابي و عملكرد اشتباه، چه در برنامه‌ريزي و تحليل مشاوران اطلاعاتي و چه در اجراي مجريان سياسي و نظامي كاملا وجود دارد. نكته مهم اين است كه جرويس نه به عنوان يك دشمن چالشگر منافع ملي امريكا كه به عنوان يك خيرخواه و هوادار آن دست به نگارش كتاب زده و راهنمايي جهت جلوگيري از اشتباهاتي مشابه غفلت از انقلاب ايران و تبعات آن و جنگ عراق و ابعاد غيرقابل پيش‌بيني آن ارايه مي‌كند.

جرويس بدون افتادن در ورطه توهم توطئه و پرداختن به افسانه‌هاي غيرقابل اثبات نشان مي‌دهد كه چگونه تحليلگران امنيتي- اطلاعاتي امريكايي به دليل فقدان درك جامعه شناختي و بينشي فراگير و همه‌جانبه، همه ارزيابي‌ها و توصيه‌هاي كوتاه‌مدت و راهبردي خود به سياستمداران كشورشان را حول محور ثبات و استحكام خدشه‌ناپذير حكومت شاه بنا كرده بودند و نتوانستند از اهميت و رشد شتابان نيروي ناراضي راديكال ديني در چندين دهه فقط نگران جنبش مسلحانه چپگرا بوده و بي‌ملاحظه روي آينده با ثبات نظام سلطنتي در ايران شرط‌بندي و سرمايه‌گذاري كرده بودند. در مورد تجربه جنگ 2003 عراق، جرويس با نقل دقيق منابع مختلف نشان مي‌دهد كه چگونه مشاوران اطلاعاتي دولت جورج دبليو بوش، بي‌اعتنا به واقعيت‌هاي موجود و هشدارهاي مكرر براساس گزارش‌هاي ضعيف، مشكوك و غيرقابل اثبات درباره توان صدام حسين در دارايي و بهره‌وري از جنگ‌افزارهاي كشتار جمعي تصميم خود را به ورود در جنگ به هر قيمتي گرفته و خود را بي‌نياز از توجه به ابعاد مختلف تبعات فاجعه‌بار اين اقدام نابخردانه دانستند. نويسنده كتاب با توجه به ضرورت اجتناب از تركيب ماجراجويي و برآورد اطلاعاتي با بهره گرفتن از چند گزارش مهم راهبردي و تفصيلي از قبيل تحليل‌هاي متعدد استراتژيك مركز ملي ارزيابي خارجي/ NFAC و سازمان اطلاعات مركزي/ CIA در فاصله سال‌هاي 1977 و 1978 تلاش شده تا رشد شتابان نارضايتي عمومي و ناكارآمدي قدرتمندان حاكم وقت در ايران ناديده يا كم‌اهميت جلوه داده شود و با وجود ظاهر دقيق و به روز اين قبيل اطلاعات، حقايق مورد نياز براي تصميم‌گيري و اقدام در انبوه روند بروكراتيك، تعلل‌هاي ناشي از ناكارآمدي و پيش‌فرض‌هاي نادرست و مخرب دفن شده بود. به نوشته جرويس و با نقل كامل يا بررسي گزارش‌هاي مهم امنيتي امريكايي برخلاف ادعاهاي سال‌هاي اخير معتقدان جدي تئوري توطئه، اغلب بررسان تاثيرگذار اطلاعاتي و امنيتي در امريكا بر اين باور بودند كه انقلاب اسلامي سال 1979 نيز همانند ناآرامي‌هاي پيش از آن با اعتماد به ثبات حكومت شاه، وفاداري بي‌اندازه نيروهاي مسلح و ضعف و تشتت نيروهاي منتقد سياسي به جايي نخواهد رسيد و در صورت لزوم، مقابله خشن نظامي با معترضان، بار ديگر مانند سال‌هاي 1953 و 1963 حكومت را بيمه كرده و اريكه قدرت را از خطر مصون خواهد داشت. اين ارزيابي‌ها تا 5 ماه قبل از سقوط شاه كمترين ترديدي در امكان عدم توفيق شاه در سركوب يا ساكت كردن اعتراض‌ها به خود راه نمي‌دادند. ديگر نكته جالب در اين كتاب، عدم اعتناي آگاهانه يا ناآگاهانه به برخي از گزارش‌هاي نسبتا دقيق و منصفانه موجود اطلاعاتي در جهت بزرگ‌‌نمايي و اغراق در ديگر گزارش‌هاي نادقيق، ولي مطلوب سياست‌ورزان و جريان غالب سياسي- اطلاعاتي تصميم‌گيرنده در تحولاتي از قبيل انقلاب ايران و اشغال عراق است. اگر در زمان نگارش و ارايه اين گزارش‌ها، امكان داوري و ارزيابي دقيقي از اين قبيل داده‌ها وجود نداشته اكنون و با گذشت چند دهه از آن حوادث مي‌توان به داوري درستي و نادرستي آنها نشست.به باور جرويس، عدم معضل قديمي و ريشه‌دار ارتباط و هماهنگي منطقي و عدم اشتراك در اطلاع‌رساني و داده‌پردازي و بعضا رقابت و كار موازي پنهاني ميان سازمان‌هاي متعدد امنيتي و اطلاعاتي در امريكا از جمله دلايل مهم ناكارآمدي و ناتواني در تحليل و گمانه‌زني اين قبيل نهادها بوده و علاوه بر انقلاب ايران و جنگ عراق در موارد متعدد ديگري از جمله جنگ ويتنام يا حادثه يازدهم سپتامبر 2001 اين نابساماني و تشتت اطلاعاتي قابل مشاهده بود.بررسي و مطالعه دقيق كتاب «چرا سيستم اطلاعاتي شكست مي‌خورد؟» نه تنها براي بررسي و ارزيابي درست و دقيق تصميم‌گيري‌هاي خرد و كلان در امريكا مفيد و ضروري است بلكه براي اصلاح نوع تعامل دستگاه‌هاي امنيتي با سياست‌ورزان و سياستگذاران كشورها در 3 لايه ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي در جهت حفظ منافع و مصالح راهبردي ملي، ضروري است. به تعبيري ديگر در مقدمه اين كتاب «هيچگاه نبايد بي‌اطلاعي امريكايي‌ها را دست‌كم گرفت.» تاريخ‌نگار و سند پژوه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون