• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4369 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۸ ارديبهشت

رابطه با چين

محسن شريعتي‌نيا

اضطرارگرايي به يك عنصر تعيين‌كننده در روابط ايران با چين بدل شده است. تداوم نقش‌آفريني اين عنصر مي‌تواند تامين منافع ملي در روابط با اين قدرت را با چالش‌هاي فزاينده‌اي مواجه كند. سفر وزير محترم امور خارجه به چين در شرايطي صورت مي‌گيرد ...

كه ديگربار وضعيت اضطراري اعلام كرده‌اند و فشار رواني- نظامي فزاينده‌اي وارد مي‌آورند. تبديل‌شدن اضطرار به عامل كليدي در تحول اين رابطه و جهت‌دهي به آن از چند منظر به منافع ملي ايران آسيب مي‌زند.

نخست آنكه به رابطه معنايي كوتاه‌مدت-ابزاري مي‌دهد و اين تصور را در طرفين و در متن بزرگ‌تر بروكراسي دو كشور ايجاد مي‌كند كه گرم شدن رابطه براي رفع گرفتاري كنوني است و با آرام شدن اوضاع ارزش اين رابطه هم تنزل پيدا مي‌كند.

دوم آنكه زمينه‌هاي شكل‌گيري اعتماد استراتژيك را تضعيف مي‌كند. رابطه‌اي كه لحظه‌اي- موقتي شكل بگيرد و متحول شود به ‌تدريج ساختاري كوتاه‌مدت- دلالي پيدا مي‌كند و ارتقاي آن به سطوح بالاتر دشوار مي‌شود. اعتماد استراتژيك زيربناي روابط بلندمدت، نزديك و سازنده است و اضطرارگرايي اين بنيان را تخريب مي‌كند.

سوم آنكه اضطرارگرايي در رابطه ايران با چين همواره متاثر از امريكا به عنوان طرف سوم بوده است. اين بدان معنا هم مي‌تواند باشد كه اين رابطه از كنش‌هاي طرف سوم به‌گونه‌اي چشمگير تاثيرپذير و به بيان بهتر ضربه‌پذير است. در پيامد اين وضعيت، طرفين ممكن است يكديگر را به عنوان كارتي در مديريت روابط با طرف سوم و نه به عنوان طرفين يك رابطه اصيل و داراي بنيان مستحكم تلقي كنند.

چهارم آنكه اضطرارگرايي شناخت از ديگري را سطحي مي‌كند. ديگري در اين رابطه اهميت لحظه‌اي مي‌يابد و در چارچوب مقتضيات همان لحظه پراسترس، شناخت آن ضرورت پيدا مي‌كند. نتيجه آنكه شناخت مبتذل مي‌شود و با ابتذال شناخت، تصميم‌سازي و تصميم‌گيري براي استوار ساختن رابطه با چالش جدي مواجه مي‌شود.

ارتقاي روابط ايران و چين مستلزم فرو كاستن نقش اضطرار در جهت‌دهي به اين رابطه است. در اين راستا چند نكته را به طور خلاصه مي‌توان طرح كرد.

نخست آنكه معضل شناخت روزآمد و عميق از ديگري بايد به طور نسبي حل‌وفصل شود. در اين رابطه نامتقارن، شناخت چين براي ايران از اهميت بسيار بيشتري برخوردار است تا شناخت چين از ايران. هيات‌گرداني به حل اين معضل كمكي نمي‌كند، بلكه مي‌تواند با دامن زدن به توهم شناخت، محيط رواني تصميم‌سازي و تصميم‌گيري را نسبت به واقعيات بيگانه كند. در صورتي‌ كه نظام دانشگاهي كشور شكل‌دهي و تعميق شناخت از چين را جدي نگيرد، نمي‌توان اميدي به حل معضل شناخت داشت.

دوم آنكه گفت‌وگوي دوام‌دار و حرفه‌اي نه‌تنها مي‌تواند آثار تخريبي اضطرارگرايي را كاهش دهد، بلكه بخش مهمي از فرآيند شناخت است. اين گفت‌وگوي دوام‌دار و حرفه‌اي در شرايط كنوني وجود ندارد و طرفين هنوز وارد فرآيند گفت‌وگوهاي دوام‌دار و حرفه‌اي نشده‌اند. در گفت‌وگوي دوام‌دار مي‌توان اولويت‌ها، دغدغه‌ها و اختلافات استراتژيك را در فضايي نرمال به بحث گذاشت و به‌ تدريج به فهمي نزديك به يكديگر از اين رابطه پيچيده و پيوسته دگرگون شونده رسيد. ممكن است در گفت‌وگوي طرفين به بيان معروف گاهي «گردوغبار» بوزد، اما فوايد آن از «خاموشي» و اضطرارگرايي بي‌شك بيشتر است. به عنوان نمونه در وضعيت كنوني، آينده تنگه هرمز براي طرفين اهميت راهبردي دارد، اما از آنجا كه گفت‌وگوي حرفه‌اي- دوام‌ در مورد اين تنگه ميان آنان صورت نگرفته، به عاملي بالقوه براي ايجاد تنش در رابطه بدل شده است.

سوم آنكه بروكراسي ملي نيازمند پرورش شبكه‌اي از چين‌شناسان در لايه‌ها و حوزه‌هايي است كه با اين كشور به طور روزمره درگيرند. فقر بدنه بروكراسي كشور در اين حوزه روشن‌تر از آن است كه نيازي به استدلال داشته باشد.

نهايتا آنكه در صورت تداوم نقش مسلط اضطرارگرايي در روابط با چين، اين رابطه آينده‌اي فراتر از دادوستد لحظه‌اي- دلالي نخواهد داشت. براي ارتقاي اين رابطه بايد به زيرساخت‌ها پرداخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون