سارا معصومي:
نه گلولهاي شليك شده نه موشكي پرتاب، از جنگ خبري نيست اما همه از آن سخن ميگويند. ايران و امريكا روزهاي ارتباط صفر، تنش كمسابقه و بگو و مگو در فضاي مجازي و رسانهاي را تجربه ميكنند. تحريمهاي هستهاي يكجانبه امريكا عليه ايران بازگشته، دامنه تحريمهاي غيرهستهاي وسيعتر شده، تلاش براي به صفر رساندن فروش نفت ايران آغاز شده و نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در ليست گروههاي تروريستي خارجي قرار گرفته است. برخي اين تحولات را مصداق جنگ سرد ميان تهران و واشنگتن ميدانند و احتمال ميدهند كه هر لحظه آتش زيرخاكستر شعلهور شود. در داخل ساختار كاخ سفيد در واشنگتن هيچ كس از تريبون جايگاهي كه امروز از آن برخوردار است، خواهان جنگ با تهران نشده اما سابقه چهرههايي چون مايك پمپئو، وزير خارجه و جان بولتون، مشاور امنيت ملي در ايرانستيزي و استفاده آنها از هر فرصتي براي تغيير نظام در ايران، بسياري را نگران جابهجايي گزينههاي روي ميز دونالد ترامپ كرده است. «ايران را بمباران كنيد»، جملهاي است كه جان بولتون كه اين روزها جامه مشاور امنيت ملي امريكا را بر تن دارد از سالها پيش و روزهاي جنگ عراق تكرار ميكند و البته در دولت ترامپ با جايگاهي كه به دست آورده به ظن خود فرصتي براي عملي كردن آن هم پيدا كرده است. دونالد ترامپ دو سال پس از حضور در كاخ سفيد سياست فشار حداكثري را عليه ايران دنبال ميكند و تاكنون از تمام بازوهاي ممكن استفاده كرده اما به گواه كارشناسان به هدف مطلوب خود نرسيده است. همين شكست در به هدف مطلوب رسيدن برخي را به اين باور رسانده كه آخرين گزينه در چنته واشنگتن توسل به تنش نظامي با تهران يا حداقل تهديد به آن است. در دو هفته اخير قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در ليست گروههاي تروريستي خارجي و همزمان تروريست خواندن نيروهاي سنتكام از سوي ايران به اضافه گسيل تجهيزات نظامي امريكايي به منطقه برخي ناظران را نگران تنش نظامي ولو در حركتي تصادفي كرده و همين نگراني موجي از هشدارها را به دنبال داشته است.
تيم ترامپ همان اندازه كه هنگام ترك توافق هستهاي با ايران در ارديبهشت ماه 1397 تنها ماند، اين روزها هم در حتي استفاده از عبارت «گزينه نظامي» عليه تهران در سطح بينالمللي تنها مانده است. در سطح داخلي دموكراتها يكصدا در برابر هرگونه درگيري نظامي با ايران ايستادهاند و به كاخ سفيد هشدار دادهاند كه هيچ مجوزي براي هيچگونه ماجراجويي نظامي ندارد. در خارج از امريكا، متحدان سنتي واشنگتن در اروپا اعلام بيطرفي كرده و يادآوري كردهاند كه در اين فقره از اتحاد فراآتلانتيكي خبري نخواهد بود. در منطقه غرب آسيا هم كشورهايي كه ميزبان نيروها يا پايگاههاي امريكايي هستند، مستقيم يا با واسطه به تهران اعلام كردهاند كه اجازه نخواهند داد از سرزمين آنها براي حمله نظامي به ايران استفاده شود و البته به امريكا هم هشدار دادهاند كه منطقه ما به جنگي ديگر نياز ندارد. در سطح نخبگان سياسي و ديپلماتهاي شناسنامهدار، مخالفتها با هرگونه تنش نظامي با ايران به شكل مستند اعلام ميشود و البته در اكثر اين تحليلها به امريكا هشدار داده شده كه ايران، پروندهاي نيست كه گزينه نظامي در برابر آن به پيروزي ختم شود. در بخش اعظمي از نوشتارهايي كه در مخالفت با جنگ ايران و امريكا نوشته شده از جان بولتون به عنوان چهرهاي تندرو كه اعتقاد دارد هدف، وسيله را توجيه ميكند لذا از مدركسازي براي حمله به يك كشور ابايي ندارد، ياد شده است.
اروپا خطاب به دونالد ترامپ: اينبار نه
روز گذشته نيويوركتايمز در گزارشي تفصيلي به بررسي رويكرد اروپا در قبال جو به راه افتاده پيرامون احتمال تنش نظامي ميان ايران و امريكا پرداخته و نوشت كه اروپا به امريكا گفته در گزينه نظامي مقابل ايران روي كمك ما حساب باز نكنيد. در اين گزارش آمده است: اروپاييها با خاطرههايي كه از جنگ مصيبتبار در عراق دارند، يكصدا مخالفت خود را با تلاش برخي در امريكا براي باز كردن پاي ايران به جنگ اعلام كردهاند. با وجود آنكه رابطه فراآتلانتيكي اروپا و امريكا در دوره ترامپ آسيب جدي ديده اما براي اروپاييها همچنان چنين فاصلهاندازي ميان خود و واشنگتن آسان نيست. حتي بريتانيا در جايگاه نزديكترين كشور اروپايي به امريكا هم فاصله خود را با امريكا در گزينه جنگ با ايران حفظ كرده و اصليترين مقامهاي انگليسي هم پشت سر فرمانده نيروهاي انگليسي در جنگ با داعش كه گفته بود هيچ تهديدي از سوي ايران در عراق و سوريه وجود ندارد، ايستادند. البته كه با انعكاس اين مخالفت انگليسيها با برآوردهاي امريكا، فشارها بر لندن افزايش يافت و وزير خارجه انگليس ادعا كرد كه در برآورد از تهديد ايران در منطقه با واشنگتن همعقيده است. يك مقام سابق پنتاگون در اين باره به نيويوركتايمز ميگويد: تك به تك دولتهاي اروپايي اعتقاد دارند كه افزايش تهديد ايران در واكنش به اقدامهايي است كه امريكا انجام داده است. اقدامهايي مانند كنارهگيري از برجام و تلاش براي در كنج قرار دادن ايران در ساير حوزهها. كشورهاي اروپايي قويا معتقدند كه امريكا تلاش ميكند ايران را به سمتي ببرد كه واكنش تهران به اقدامهاي امريكا مشروعيت مدنظر واشنگتن براي شروع درگيري نظامي با ايران را ايجاد كند.
همزمان مقامهاي اروپايي اعتقاد دارند كه رييسجمهور امريكا به دنبال جنگ با ايران يا به راهاندازي تنش بزرگ نظامي در غرب آسيا نيست، اما مشاور امنيت ملي وي چنين خوابي را ميبيند.
سفير سابق اسلواكي در ناتو در اين باره به نيويوركتايمز ميگويد: مساله ديگر مانند جنگ عراق در سال 2003 نيست كه اروپاييها به دو بخش موافق و مخالف جنگ تبديل شده بودند. اينبار تمام دولتهاي اروپايي به واشنگتن ميگويند اقدام نظامي احتمالي عليه ايران يك ديوانگي محض است. براي كساني كه مدافع روابط فراآتلانتيكي هستند آخرين كاري كه حاضرند انجام بدهند، ايجاد اجماع در اروپا عليه امريكاست اما اين كاري است كه ترامپ و مشاور امنيت ملي وي انجام دادهاند.
اروپاييها در حال حاضر ميان ترامپ و تهران گرفتار شدهاند. با يكي اتحاد چنددههاي دارند و با ديگري در توافقي هستند كه بايد به آن پايبند بمانند. اروپاييها اين روزها مقاله جان بولتون در نيويوركتايمز در سال 2015 را به ياد ميآورند كه در آن تاكيد كرده بود تنها راه براي متوقف كردن تهران، بمباران آن است. اروپاييها موضع دونالد ترامپ را درك نميكنند كه ميگويد هدف از سياست فشار حداكثري بر ايران به پاي ميز مذاكره كشاندن تهران است و اين سوال را مطرح ميكنند كه چرا تهران بايد دوباره با امريكايي كه يكبار از توافق با تهران خارج شده، سر يك ميز براي مذاكره بنشيند؟ اين سوالي است كه سفير سابق اسلواكي در ناتو هم در گفتوگو با نيويوركتايمز مطرح كرده و ميگويد كه چرا ايرانيها بايد دوباره به ما اعتماد كنند آن هم در شرايطي كه ترامپ از توافقي چندجانبه خارج شد؟ در اروپا وزراي خارجه كشورهاي آلمان و بريتانيا نسبت به وقوع درگيري يا جنگ تصادفي ميان ايران و امريكا هشدار دادند. جرمي هانت، وزير خارجه انگليس در اين باره ميگويد: «ما بسيار نگران درگيري تصادفي هستيم كه با افزايش تنش ممكن است، رخ بدهد.» هايكو ماس، وزير خارجه آلمان هم به قانونگذاران آلماني گفته كه تحميل فشار زياد بر تهران ميتواند ريسك تنش ناخواسته ميان دو كشور را افزايش بدهد.
در حالي كه اروپاييها ابتدا نسبت به هشدارهاي امريكا درباره افزايش تهديد ايران مردد بودند، اما اكنون بيشتر كشورهاي اروپايي پذيرفتهاند كه ادعاهاي امريكا يا حتي اقدامهايي كه اين كشور ادعا ميكند در واكنش انجام ميدهد، ماهيت تحريككننده به تهديدي بزرگنمايي شده دارند. اروپاييها به اين نتيجه رسيدهاند كه امريكا تلاش ميكند آنها را با سياستي عليه ايران همراه كند كه ميدانند اشتباه است و درباره تبعات اين اشتباه نه فقط اروپاييها بلكه سرويسهاي اطلاعاتي امريكا و پنتاگون هم به ترامپ هشدار دادهاند. امريكا در جنگ نخست خليجفارس در فاصله سالهاي 1990 تا 1991 توانست اجماع چندجانبه بينالمللي قابل توجهي را جلب كند، اما در سال 2003 تنها انگليس و لهستان از ميان كشورهاي اروپايي با امريكا همگام شدند. امروز بخشي از بدبيني اروپا به امريكا به دليل دروغهايي است كه اين كشور در سال 2003 هنگام حمله به عراق به افكار عمومي بينالمللي گفت. دروغها و سندسازيهايي كه اعتبار چهرههاي وفادار اروپايي به امريكا نظير توني بلر، نخستوزير وقت انگليس را زير سوال برد. سفير سابق اسلواكي در ناتو در اين باره به نيويوركتايمز ميگويد: هر سياستمدار اروپايي كه در آن سال از جورج بوش، رييسجمهور وقت امريكا حمايت كرد نه تنها از قدرت كنار گذاشته شد، بلكه با تعقيب قضايي هم روبهرو شد. حتي در انگليس هم ديگر كسي نميخواهد آن اشتباه را تكرار كند. اگر سياست امريكا استفاده از زور باشد از هيچ حمايتي از جانب اروپاييها برخوردار نخواهد شد.
بولتون، تندروتر از ديكچني
70 سال سن دارد و نامش در امريكا با جمهوريخواهان گره خورده است. مخالف مخالفان هژموني امريكاست و در مخالفتهايش افراط و تفريط جايگاه ويژهاي را به خود اختصاص داده است. جان بولتون در ايران از سالها قبل به دليل مواضع تند و تيزي كه عليه جمهوري اسلامي داشته شناختهتر از ديگر سياستمداران امريكايي است كه هيچگاه عنوان آنچنان پرطمطراقي را در ساختار داخلي امريكا به خود اختصاص ندادند. در دوران جورج بوش بسياري نگران تحركات وي براي حمله احتمالي به ايران بودند اما با آمدن باراك اوباماي دموكرات و دور شدن جان بولتون از سيستم تصميمگيرنده به حاشيه رانده شد. از 13 ماه پيش كه با عنوان مشاور امنيت ملي رييسجمهور رسما وارد كاخ سفيد شد از هيچ تلاشي براي تند و تيز كردن مواضع واشنگتن در قبال تهران خودداري نكرده است. در كارنامه سياسي او ذيل بخش فعاليتهاي ضدايراني، شركت در گردهماييهاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و دريافت وجه از اين سازمان به چشم ميخورد. هر جا سخن از تلاش براي تغيير نظام در ايران باشد، جان بولتون هم حضور دارد و البته به نظر ميرسد از شكست در اين مسير خسته نميشود. محمدجواد ظريف، وزير خارجه او را ضلع امريكايي مربع موسوم به «گروه بي» ميداند. گروهي متشكل از وليعهدهاي سعودي و امارات به اضافه نخستوزير رژيم اسراييل كه نه فقط محمدجواد ظريف بلكه بسياري از سياستمداران و تحليلگران مسائل ايران و امريكا ميگويند به دنبال تنش نظامي ميان تهران و واشنگتن هستند. رسانههاي امريكايي در چند هفته اخير از بروز اختلاف ميان رييسجمهور امريكا و مشاور امنيت ملياش در دو پرونده ونزوئلا و ايران خبر دادهاند. سمت و سوي اخبار رسانهاي به گونهاي است كه پيشبيني ميشود به زودي شاهد خداحافظي بولتون با كاخ سفيد باشيم هرچند كه دونالد ترامپ وجود اختلاف ميان وي و مشاورش را رد ميكند. اين روزها كه احتمال تنش نظامي از هر جنسي و در هر سطحي ميان ايران و امريكا به يكي از رئوس ثابت خبري در رسانههاي منطقهاي و فرامنطقهاي تبديل شده و همزمان تهران و واشنگتن ميگويند به دنبال آن نيستند، نام بولتون و توطئههاي وي بيش از گذشته در رسانهها به چشم ميخورد. كاريكاتورهاي بسياري از وي با آن مدل خاص سبيل منتشر ميشود و حتي رسانه طنزمحور «پياز» نيز با انتشار عكس فتوشاپ شده جان بولتون در حالي كه دستش را روي پيراهن خونياش گذاشته، مينويسد: بولتون كشانكشان وارد ساختمان كنگره شد و ادعا كرد ايران به او شليك كرده است. كنايهاي به پروندهسازيهاي بيحد و حصر جان بولتون عليه ايران. بولتون در تماس دايمي با اسراييل است و گفته شده كه تمام اطلاعاتي كه شوراي امنيت ملي امريكا درباره فعاليتهاي ايران در منطقه به خصوص در يك ماه اخير ميدهد از دست اسراييليها گرفته شده است. رسانههاي مطرح اروپايي و حتي امريكايي نسبت به خطر بولتون براي منافع ملي امريكا هشدار ميدهند و برخي تحليلگران سرشناس امريكايي مينويسند كه خطر ايران براي منافع ملي امريكا كمتر از جان بولتون است. بولتون در جولاي سال 2017 زماني كه هنوز عنوان مشاور امنيت ملي ترامپ را به خود اختصاص نداده بود در گردهمايي منافقيت شركت كرد و به صراحت خواهان تغيير نظام در ايران شد. بسياري نام بولتون را با پرونده حمله نظامي امريكا به عراق در سال 2003 گره زدهاند. پروندهاي كه هنوز پس از 17 سال بسته نشده است. بولتون در مقالهاي كه در سال 2018 در وال استريت ژورنال منتشر كرد، خواهان حمله پيشدستانه به كره شمالي شد و هشدار داد كه امريكا نبايد تا دقيقه آخر پيش از رسيدن پيونگيانگ به سلاح هستهاي صبر كند. سيبيسي در تازهترين گزارش درباره نقش بولتون در تنش جاري ميان ايران و امريكا مينويسد: بولتون در دوره رياستجمهوري جورج بوش پسر كنار دست ديك چني، معاون اول بود. اگر چني در تاريخ به عنوان تندرويي كه بر جورج بوش براي حمله به عراق تاثير گذاشت و همچنين از شديدترين انواع شكنجه حمايت ميكرد، شناخته ميشود بايد گفت كه ديك چني در گعده تندروها، تندروترين است. تريتا پارسي در اين باره به سيبيسي ميگويد: وقتي از بولتون حرف ميزنيم، از مردي حرف ميزنيم كه كاري كرد كه ديك چني در برابر او مادر ترزا حساب شود.
بولتون در دولت ترامپ بيتاثير بر سياستهاي كاخ سفيد نبوده است. ترامپ در نتيجه مشورتهاي وي از تصميم اوليه خود براي خارج كردن نيروهاي امريكايي از سوريه عقبنشيني كرد. هرچند كه ترامپ مخالف تغيير رژيم در ونزوئلا بود، اما تن به مشورتهاي بولتون داد و تلاش كرد نيكولاس مادورو را از قدرت كنار بزند. زماني كه كودتا عليه مادورو به شكست انجاميد، ترامپ به زبان خود از سياستهاي مشاور امنيت ملياش گلايه كرد.
در پرونده ايران هرچند كه ترامپ همواره منتقد تهران بود و در كمپين انتخاباتياش هم وعده داده بود كه از برجام خارج شود، اما مخالفتهاي وي با ايران از زماني كه بولتون در سال 2018 به كاخ سفيد راه پيدا كرد، جنبه نظامي به خود گرفت. بسياري از ناظران روابط ايران و امريكا ميگويند كه اين جان بولتون و در مرحله بعد مايك پمپئو، وزير خارجه ترامپ هستند كه در يك سال گذشته تكههاي پازل فشار بر ايران را به گونهاي چيدهاند كه امروز سطح تنش ميان تهران و واشنگتن يا برخي را به سمت پيشبيني مذاكره ميكشاند يا گمانهزني درباره جنگ. محمدجواد ظريف در تمامي مصاحبههاي خود در شش ماه اخير تلاش كرده جهان را متوجه خطر جان بولتون و ميل شديد وي به تكروي بكند و به نظر ميرسد كه در نتيجه همين تكرارها بود كه به قول وزير خارجه ايران امروز جهان در حال آگاهي يافتن از بيماري مزمن جان بولتون براي جنگافروزي است. جان بولتون ادعا ميكند به دنبال جنگ با ايران نيست، اما جرقه اوليه براي گمانهزني درباره تنش ميان ايران و امريكا در منطقه را او با بيانيهاي زد كه دليل اعزام ناو هواپيمابر آبراهام لينكلن به منطقه را تهديدهاي ايران خواند. در عمل به نظر ميرسد كه نقش بولتون در تصميمگيريهاي ترامپ در پروندههاي مهم در حوزه سياست خارجي از ونزوئلا تا كره شمالي و ايران بيش از مايك پمپئو است كه عنوان وزير خارجه را به خود اختصاص داده است. همين پررنگتر شدن نقش بولتون رسانهاي چون پوليتيكو را بر آن داشت كه از تشديد شكاف ميان بولتون و پمپئو خبر بدهد. اين رسانه امريكايي در اين باره نوشت: بولتون ماهيت تهاجمي به سياست خارجي امريكا داده است. اين رويكرد هرچند در برخي موارد با رويكرد مايك پمپئو همپوشاني دارد اما به عنوان نمونه در قبال ايران، بولتون به دنبال تغيير نظام است اما پمپئو به دنبال به پاي ميز مذاكره كشاندن تهران هرچند از موضع به ضعف.
به گزارش پوليتيكو يكي از دلايل تندروي بولتون سن و سال وي و عدم اميدواري او به بقاي بيشتر در ساختار اجرايي دولت ترامپ و دولتهاي بعدي است. وزير خارجه امريكا 55 سال سن دارد و هنوز نگران تاثير تصميمگيريهاي امروز بر آينده سياسياش در آينده است. چنانكه گفته ميشود براي شركت در انتخابات سنا ابراز تمايل كرده است اما در مقابل، بولتون كه سالها مناصب دولتي داشته و هرگز ترديدي در ارايه ديدگاههاي غيرقابل قبول نداشته در 70 سالگي منصب مشاور امنيت ملي را بر عهده دارد كه به نظر ميرسد آخرين پست وي در دولت خواهد بود.
به نظر ميرسد كه امروز ديگر اختلاف ميان پمپئو و جان بولتون با توجه به اخباري كه از داخل كاخ سفيد به بيرون درز پيدا كرده داراي اهميت نباشد، چرا كه ظاهرا شخص رييسجمهور از به قول خود تلاش براي آرامكردن بولتون و كاستن از تندرويهاي وي خسته شده است. سخنان اخير دونالد ترامپ درباره اينكه منتظر تماسي از سوي تهران است از سوي تحليلگراني چون جوليان بورگر به ايجاد شكاف جدي در كاخ سفيد تعبير شد. بورگر كه در گاردين قلم ميزند و به نگارش تحليلهاي واقعبينانه شهرت دارد، پس از سخنان ترامپ مبني بر انتظار براي تماس از سوي ايرانيها نوشت: «انگار كه ترامپ گروگان جان بولتون و مايك پمپئو باشد و قصد داشته اين سيگنال را ارسال كند كه ايران بايد به نجات او بيايد.»
خوآن كول (Juan Cole) استاد تاريخ خاورميانه و جنوب آسيا در دانشگاه ميشيگان نيز در اين باره ميگويد: «ايران قصد ندارد با ترامپ تماس بگيرد و او را از جان بولتون مجنون صفت نجات دهد؛ كسي كه گفته ميشود از طريق سلطان شرور كازينوداري شلدون ادلسون به عنوان يكي از «اركان» كمكهاي مالي به كارزار انتخاباتي ترامپ، او را تحت فشار قرار داده است.»
تلاشهاي جان بولتون براي آغاز جنگ با ايران به اندازهاي زنگهاي خطر در واشنگتن را به صدا درآورده كه «وندي شرمن» نماينده ارشد دولت سابق امريكا در مذاكرات هستهاي با ايران نيز به صراحت وي را مسوول اين جنگ تنشآفريني دانسته و در توييترش نوشت: آيا واقعا جان بولتون در پي آن است تا ما را درگير جنگ با ونزوئلا و ايران كند؟ (من) جنگي نديدهام كه او دنبال شروع كردنش نبوده باشد. دونالد ترامپ كجاست؟»
ظريف پاسخ ترامپ را داد
رييسجمهور امريكا توييت ميكند، وزير خارجه ايران پاسخ ميدهد و اين در حالي است كه تهران ميگويد از مذاكره خبري نخواهد بود مگر آنكه دونالد ترامپ با بازگشت به برجام، تمام اقدامهاي ضدبرجامي خود را متوقف كند. همزمان در حالي كه زنگ خطرها درباره جنگ ميان ايران و امريكا به صدا درآمده، تهران ميگويد جنگ نخواهد شد و دونالد ترامپ هم ميگويد به دنبال جنگ نيست. در چنين شرايطي دونالد ترامپ رسانهها را مقصر وضعيت موجود ميداند و از سردرگمي ايرانيها به عنوان يك امتياز ياد ميكند و محمدجواد ظريف شكاف در دولت وي را به او يادآوري ميكند:
«رسانههاي اخبار جعلي با پوشش بسيار نادرست و متقلبانه خود درباره ايران، دارند به كشورمان آسيب ميزنند. چنين پوششي، فريبكارانه، برگرفته از منابع ضعيف (ساختگي) و خطرناك است. لااقل ايران نميداند كه به چه چيزي فكر بكند و اين شايد يك موضوع خيلي خوبي باشد» دونالد ترامپ
در شرايطي كه تيم بييك كار ميكند و دونالد ترامپ چيز ديگري ميگويد، واضح است اين ايالات متحده است كه نميداند چه فكري كند. ما ايرانيها حقيقتا هزاران سال است كه تكليف خودمان را ميدانيم و از سال ۱۹۵۳ هم تكليفمان را در قبال ايالات متحده ميدانيم. در اين مقطع، اين اتفاق واقعا خوبي است.» محمدجواد ظريف