«تنها باز يك خدا ميتواند
ما را نجات دهد»
ميلاد نوري
هايدگر مصاحبه مشهوري دارد كه مجله اشپيگل آن را در ماه مي 1967 پس از مرگ وي منتشر كرد. عنوان آن در همان نسخه آلماني چنين است: «تنها باز يك خدا ميتواند ما را نجات دهد». جملهاي كه توسط خودِ هايدگر و در بحث از مسائل مربوط به تكنولوژي مدرن ارايه ميشود؛ بيشك چنين جملهاي اهميت بسياري دارد و چنان است كه عنوان مصاحبه يكي از مهمترين فلاسفه قرن بيستم قرار گيرد.
اين مصاحبه و عنوان تاثيرگذار آن، با انديشه احمد فرديد و تفسيري كه از آن داشته است شهرت يافت. فرديد در مصاحبهاي با احمد ميبدي براي تفسير اين جمله، متوسل به مفهوم «گشت» يا همان «Die Kehre» نزد هايدگر ميشود و ميگويد: «گشت از قرب نوافل به قرب فرايض كه از اصطلاحات حكمت معنوي اسلام است». بهاينترتيب، تكجملهاي از مصاحبه هايدگر در فضاي فكري فرديد با تفسيري مبتني بر توحيد چنين معنا ميشود: «[درباب معناي قرب نوافل و قرب فرايض] گفتهاند انسان «وقتي» روي به خلق دارد و پشت به حق و وقتي روي به حق دارد و پشت به خلق؛ ... (اولي همان قرب نوافل و دومي همان قرب فرايض است) » ادعاي فرديد در مصاحبهاش چنين است كه تنها بازگشت به خدا و قرب فرايضي است كه ميتواند ما را نجات دهد. بهعبارت ديگر، تا زماني كه آدمي روي به خلق دارد و پشت به حق و ميخواهد خودش قانونگذار خودش باشد و خود را در مركز انديشه خويش ببيند، وضعيت دردآلودي كه انسان امروزي با آن مواجه است ادامه خواهد داشت. آنگاه فرديد نيز همچون هايدگر در بيان راهكاري كه ميتواند چنين وضعيت بغرنجي را پايان بخشد، اين جمله او را طرح ميكند كه: «تنها باز يك خدا ميتواند ما را نجات دهد».
در نگاه فرديد و كساني كه همچون او ميانديشند، هايدگر مدعي شده است كه تاريخ در بنبست تكنولوژي و در زمانهاي است كه به تعبير نيچه «خدا مرده است»؛ و تنها راه نجات آدمي از پوچي و تاريكي اين عصر آن است كه خدا به تاريخ بازگردد. با اين حال، تأملي درباب جمله مذكور و نيز جملاتي كه پس از آن در مصاحبه آمده است، ميتواند نكات ديگري را براي ما روشن سازد.
اشپيگل از هايدگر ميپرسد: «به شكلي آشكار شما يك حركت جهاني ميبينيد كه درحال تبديل به يك دولت مطلقا تكنيكي است يا به چنان دولتي تبديل شده است ... اكنون اين سوال بهشكلي طبيعي مطرح ميشود كه آيا انسان فردي هنوز ميتواند در اين شبكه دوري ناخوشايند تاثيرگذارد؟ يا فلسفه بهراستي ميتواند آن را تحت تاثير قرار دهد؟ يا اينكه هر دو ميتوانند در كنار يكديگر در آن تاثيرگذارند؛ تا جايي كه فلسفه فرد يا افرادي را به اقدامهاي مشترك تشويق كند؟» و هايدگر در پاسخ به اين سوال ميگويد: «... فلسفه ناتوان از ايجاد تغيير زودهنگام در وضعيت فعلي دنيا خواهد بود. اين نهتنها درباب فلسفه، بلكه درباب هر انديشه و كنش انساني محضي نيز صادق است. تنها باز يك خدا ميتواند ما را نجات دهد. تنها امكان موجود براي ما آن است كه با انديشه و شعر، زمينهاي را براي ظهور خدا مهيا سازيم؛ يا آنكه زمينه را براي غياب خدا در تنزلمان مهيا سازيم تا جايي كه از منظر خداي غايب ما در وضعيت تنزل بوده باشيم».
هايدگر در اين عبارت، دو راه ممكن را براي آدمي فراهم ميبيند: يكي آنكه خودش را براي حضور خدا مهيا سازد و ديگر آنكه خودش را براي غياب او در تنزلش مهيا سازد، تا جايي كه از منظر خداي غايب، وضعيت ما تنزل ناميده شود. بهعبارت ديگر، چنين نيست كه از ديدگاه هايدگر تنها راه آن است كه خداوند به تاريخ باز گردد؛ بلكه ميتوان مسيري را طي كرد كه ما خود را با اين غياب خو دهيم و خود را براي غياب الهي آماده كنيم. بهنظر ميرسد اين راهي است كه انسان امروزي بيش از پيش به آن دلخوش كرده است.
خو كردن به چنين غيابي كه در مقام تنزل ما از مقام انديشه به الوهيت تا مرتبه خودانديشي خودبنيان رخ ميدهد، در شؤونات زندگاني ما آدميان هر روز بيشتر نمايان ميشود و ما ميكوشيم اين غياب را براي خود امري عادي جلوه دهيم؛ غياب الوهيت در شؤون زندگيمان را تاب آوريم و حتي ملال و پوچي نهفته در آن را بپذيريم. شايد هنوز در نيافتهايم كه خدايي كه نيچه از مرگش سخن گفت، چگونه به زندگاني ما باز خواهد گشت.
غرق شدن در روزمرّگي تكنولوژيكي حقيقتي است كه هايدگر به آن اشاره ميكند و فرديد نيز براساس واژگان مختص به خود آن را بيان كرده است. اما در حالي كه دومي تنها بر حضور خدا به عنوان راه نجات تاكيد ميكند، اولي امكان الفت ما با غياب امر الهي را نيز مورد توجه قرار ميدهد. هايدگر ميكوشد نشان دهد كه ميتوان در مقام تنزل، غياب الهي را همچون امري مألوف پذيرفت. آنچه در اين چند روز با مطالعه متن انگليسي و آلماني مصاحبه هايدگر دريافتهام اين است كه مقصود هايدگر از جمله «تنها باز خدا ميتواند ما را نجات دهد» لزوما همان چيزي نيست كه فرديد ميفهمد؛ اما آنچه فرديد از اين جملهفهم و بيان ميكند، شايد درست به همين دليل درست باشد كه از مقصود هايدگر فراتر ميرود.
منابع: متن آلماني مصاحبه هايدگر در Der Spiegel, Nr. 23; 31. Mai 1967؛ متن انگليسي مصاحبه هايدگر در Heidegger: The Man and the Thinker (1981) ؛ متن فارسي مصاحبه هايدگر: سوره؛ دوره اول، تير و مرداد 1372 - شماره 52 و 53؛ متن مصاحبه احمد فرديد با عليرضا ميبدي در روزنامه رستاخيز آبان 1355.
مدرس و پژوهشگر فلسفه