رفتار سلبريتيها غلط است درست مثل رفتار بعضي از مردم و رسانهها اما...
باور كنيد كارهاي مهمتري داريم
شورش تسليمي
بله! ستارهاي! بدرخشيد و بار ديگر در فضاي مجازي همه دست به اسلحه شدند تا عكس بيحجاب او را براي هم ارسال كنند و مضمون كوك كنند و بگويند و بخندند و اين وسط هم عدهاي به تكفيرش بپردازند. اول برويم سراغ خود سلبريتيها و بازيگرها. واقعا اين دوستان ما شرايط كشور را نميبينند و متوجه نيستند قواعد فرهنگي جامعه چيست و نبايد وقتي پايشان را از مرز بيرون گذاشتند با بيمسووليتي تمام همهچيز را ناديده بگيرند و براي خود و ديگران دردسر درست كنند؟ در اين موقعيت فرهنگي و سياسي و اقتصادي بايد كار رسانهها اين باشد كه له يا عليه كشف حجاب يك خانم بازيگر با هم درگير شوند؟ كم مشكل داريم؟ كم گرفتاري اقتصادي و فرهنگي داريم كه پرداختن به آنها از نان شب واجبتر است؟
و اما مردم و لشكر هميشه آماده موبايل به دست. خواهرم، برادرم، هموطن؛ گيرم از نظر جنابعالي آن «سلبريتي» كه در مملكت ديگر رويت شده انسان بدي است و به قول شما، چون به خلوت ميرود آن كار ديگر ميكند. بالاغيرتا متوجه باشيم يك زمانهايي هم بايد تلفن همراهمان را در نيام كنيم و دست از سرك كشيدن در زندگي خصوصي مردمبرداريم. جمع ميبندم كه نگويند نويسنده دارد تنزهطلبي ميكند و خودش را از هر خطايي مبرا ميداند. مگر وقتي ميگوييم «زبان تصوير» گوياست، ناخواسته انگشت تاكيد بر اين اصل نميگذاريم كه تصوير «زبان» است و آيا زبان هرجا دلش خواست بايد در كام بچرخد؟ بياييد يك بار هم شده نوك پيكان را به سوي خودمان بگردانيم، اينجا ديگر قصور صدا و سيما در كار نيست، اين ماييم كه داريم پشت هم صفحه ميگذاريم و زندگي را به يكديگر زهر ميكنيم.
«بلوتوث» و «تلگرام» و «واتساپ» و «اينستاگرام» ما را به خاك سياه نشانده. شبيه پاپارتزيهاي بياخلاقي شدهايم كه توي كوچه و خيابان ميگردند تا از هم مچ بگيرند و پته هم را روي آب بريزند و هياهو كنند و از آب گلآلود ماهي بگيرند و سوژه چند ساعت سرگرمي خود و اطرافيانشان را جور كنند. باز صدرحمت به پاپارتزي جماعت؛ آنها از دامن زدن به ابتذال پول درميآورند. خبرها و عكسهايشان را ميفروشند و زندگيشان را ميگذرانند، ولي ما محض سرگرمي، محض بيآبرو كردن ديگران گوشيهايمان را دست ميگيريم و دوره ميافتيم و زندگي مردم را زير ذرهبين قرار ميدهيم بياينكه لحظهاي به اين فكر كنيم كه خداوند تجسس در زندگي ديگران را منع كرده است.
از سوي ديگر كساني هستند كه تا دري به تخته ميخورد صحبت منع و حذف و ممنوعيت را پيش ميكشند. اين چه ابتذالي است كه دست از سر بحثهاي ما برنميدارد؟ چرا سطح فعاليت رسانهاي و دعواهاي فرهنگي و سياسي را بايد تا اين حد پايين بياوريم و مبتذلش كنيم؟ اين چه افراطي است كه در رفتار هر دو سوي چنين ماجراهايي خودنمايي ميكند؟ ما امروز مشكل اقتصادي داريم، گرفتاريهاي سياسي داريم، صحبت جنگ و تحريم داريم، دلار و سكه روزي نيست كه اعصابمان را به هم نريزد، مالمردمخوري و پول آلوده يقه ورزش و فرهنگمان را گرفته، رانتخواري ارزشهاي انقلاب را به چالش كشيده ولي آنقدر در دعواهاي دمدستي غرق شدهايم كه روسري يك بازيگر را به مهمترين مساله فرهنگي كشور تبديل ميكنيم و بيخود و بيجهت بحران ميسازيم و از كاه كوه درست ميكنيم. اگر آن سابقا خبرنگارِ هوچيگرِ خارج نشينِ اينستاگرامي، شمشير به دست بخواهد از مردم اين سرزمين انتقام بگيرد بر او حرجي نيست، از كوزه همان برون تراود كه در اوست، ما كه نبايد در بازي رسانهاي او قرار بگيريم و مردم را مقابل مردم قرار بدهيم و مسائل اصلي كشور را پاي چيزهاي بياهميت قربانيسازيم. باور كنيد ما كارهاي خيلي مهمتري داريم، براي ساختن اين كشور به بحثهاي مهمتري نيز محتاجيم.