• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4423 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۳ مرداد

ائتلاف از سر ناچاري

نصرت‌الله تاجيك

پيشنهاد بريتانيا براي تشكيل يك ائتلاف نظامي اروپايي براي حفاظت از امنيت خليج فارس اصولا يك پيشنهاد جدي و عملي نيست. لندن هر زمان احساس كند كه كفگيرش ته ديگ خورده است، براي جبران آثار تبليغاتي و رسانه‌اي ناتواني‌شان، يك سلسله اقدامات تبليغاتي انجام مي‌دهد. چنين پيشنهادي كه از سوي دولت بريتانيا براي تشكيل ائتلاف نظامي در خليج فارس مطرح شده، يك اقدام فاقد بستر و اصالت است، چرا كه براي تامين منافع منطقه نيست، بلكه فقط و فقط براي حل مشكلات فوري و حفظ ظاهر نيروهاي فرامنطقه‌اي طراحي شده است ...

در نتيجه درون منطقه كسي از آن استقبال نمي‌كند. همزمان در ميان متحدان بريتانيا هم ساختار و بستر لازم براي ايجاد چنين ائتلاف فراهم نيست. براي تشكيل يك ائتلاف نظامي نياز به وجود مقدمات زيادي است؛ ساختار، سازمان، طراحي، لجستيك، آموزش، تاكتيك، مانورهاي مشترك، ادبيات نظامي مشترك، ساختار نظامي مشابه، تمرين‌هاي هماهنگ، همگي پيش‌زمينه‌هاي تشكيل يك ائتلاف نظامي هستند. بدون وجود چنين بسترهايي اصولا ايجاد يك ائتلاف نظامي ناممكن است و حتي اگر هم به صورت سطحي مورد موافقت قرار گيرد، عملا بلااستفاده و بدون اثر است.

اعلام لندن در مورد تمايل براي ايجاد يك ائتلاف نظامي در منطقه، فقط يك اقدام تبليغاتي است. عكس‌العمل بريتانيا به رويدادهاي جاري در منطقه، مانند هميشه استفاده از شانتاژهاي تبليغاتي براي خروج آبرومندانه از شرايط و تاثيرگذاري بر عزم و اراده طرف مقابل است. بعيد است كه حتي در صورت تشكيل چنين ائتلافي، شاهد اثري مثبت از جانب آن براي منطقه باشيم. حتي به فرض تشكيل چنين ائتلافي، چيزي جز مشكل جديد به معضلات منطقه اضافه نخواهد شد. وقتي به سابقه تشكيل ائتلاف‌هاي اين‌چنيني نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ائتلاف‌هاي تبليغاتي و واكنشي، همچون پيمان ورشو يا ائتلاف سپر جزيره كه تجربه ناموفق شوراي همكاري خليج فارس بود، به دليل فقدان برنامه‌ريزي و بستر امكان‌پذير نيست. حتي تنها نمونه موفق از تشكيل چنين ائتلاف‌هاي فراگير چندجانبه‌اي همچون پيمان آتلانتيك شمالي هم با مشكلات و معضلات جدي مواجه شده است. ناتو بر بستر مقابله با يك تهديد مشترك و با وجود زمينه‌هايي مانند اتحاديه اروپا، ارزش‌هاي ادعايي بلوك غرب و فرهنگ‌سازي چند دهه‌اي تشكيل شده است. با وجود همه سرمايه‌گذاري‌هايي كه بعد از جنگ جهاني دوم براي چندجانبه‌گرايي و همكاري‌هاي بين‌المللي انجام شده است، ناتو در دهه‌هاي اخير با مشكلات موجوديتي مواجه شده است. در سال‌هاي اخير بحث ارتش اروپايي به عنوان جايگزيني براي ناتو از سوي اروپايي‌ها مطرح شده و به يك محل اختلاف جدي ميان اروپا و امريكا تبديل شده است.

وقتي كه پيشنهاد يك ائتلاف نظامي، نه بر مبناي يك تهديد مشترك، بلكه به خاطر حل مشكل خودساخته يك طرف مطرح مي‌شود، قطعا تشكيل آن دور از دسترس‌تر و ناممكن‌تر مي‌شود. قرار نيست همه سرمايه‌گذاري كنند تا مشكل بلافاصله بريتانيا را حل بكنند. حتي نزديك‌ترين موتلف بريتانيا، يعني ايالات متحده امريكا هم گفته است كه مشكل لندن را خودش بايد حل بكند. من بعيد مي‌دانم كه كشور ديگري اصولا حاضر باشد براي رفع دردسر شخصي انگليس، سرمايه‌گذاري كند.

ادعاي تشكيل ائتلاف نظامي در خليج فارس به يك ابزار فشار و اهرم تاثيرگذاري بر ايران تبديل شده است. امريكايي‌ها پيش از بريتانيا اين پيشنهاد را مطرح كردند كه استقبال زيادي از آن نشد. چه درون منطقه و چه بيرون منطقه، مخالفت‌هاي جدي با چنين پيشنهادهايي وجود دارد. اگر لازم باشد در منطقه‌اي امنيت ايجاد شود، بايد عوامل امنيت‌زدا را حذف كرد. كساني كه خودشان امنيت منطقه را به هم مي‌زنند و تخطي مي‌كنند، نمي‌توانند عامل تامين امنيت باشند. دولت‌هايي كه به صورت پيوسته نظم، امنيت، توازن و تعادل منطقه را به هم مي‌زنند، نمي‌توانند عامل تامين امنيت باشند. بزرگ‌ترين مشكل منطقه خليج فارس و غرب آسيا، دخالت‌هاي خارجي ناروا و مداخلات ثبات‌زداي خارجي است، قطعا با افزايش اين مداخلات نمي‌توان امنيت و ثبات را به منطقه برگرداند.

قدرت‌هاي خارجي به جاي پيشنهاد افزايش عوامل ثبات‌زدا و ضدامنيتي در منطقه بايد اجازه دهند كه كشورهاي منطقه، همپاي هم الگوي مشترك توسعه سياسي- اجتماعي ايجاد كنند. يك توسعه پيوسته و پايدار مشترك براي همه كشورهاي منطقه، در كنار و همزمان با يكديگر، زمينه ايجاد تعادل و امنيت در منطقه مي‌شود. يكي از اصلي‌ترين مشكلات منطقه غرب آسيا و حوزه خليج فارس اين است كه دولت‌هاي خارجي با سرمايه‌گذاري كلان، رقابت‌ها در منطقه را به دشمني بدل مي‌كنند و با سوءاستفاده از رقابت‌هاي عادي ميان همسايگان، آنها را به خطرهايي عليه يكديگر تبديل مي‌كنند.

در منطقه‌اي مانند خليج فارس، مدل‌هاي امنيت منطقه‌اي سنتي ديگر جواب نمي‌دهد. در ادبيات و دانش همكاري‌هاي امنيتي در مناطق مختلف، خليج فارس به عنوان يك نمونه ويژه مطرح مي‌شود. نخست به اين دليل كه خليج فارس يا خاورميانه تامين‌كننده بخش اعظم انرژي مورد نياز جهان است. دوم اينكه منطقه ما با وجود اهميت بين‌المللي و وابستگي جهان به آن، به توسعه يافتگي نرسيده است. سوم به دليل خرده فرهنگ‌ها، اختلاف‌هاي قومي، مذهبي و نژادي، همچنان هم‌افزايي منطقه‌اي به يك اصل تبديل نشده است. چهارم اينكه به دليل منافع متكثر خارجي در منطقه، دخالت‌هاي خارجي متنوع و متكثري در سراسر منطقه شاهد هستيم.

اروپا بعد از صدها سال و صدها جنگ خانمان‌سوز به توازن و همكاري قاره‌اي و منطقه‌اي رسيد. كشورهاي منطقه غرب آسيا و حوزه خليج فارس، با قطع دخالت‌هاي خارجي مي‌توانند با استفاده از تجربه تاريخ بشري و نمونه‌هاي جهاني، الگوهاي مشترك براي توسعه اقتصادي و فرهنگي در منطقه ايجاد كنند. اجراي متعادل الگوهاي توسعه بر بستر همكاري‌هاي اقتصادي مي‌تواند نياز مشترك امنيتي را در منطقه تقويت كند، لزومي ندارد كه از ابتدا عزم منطقه‌اي براي ايجاد ائتلاف‌هاي امنيتي و نظامي باشد، بلكه صرف وجود منافع مشترك اقتصادي و توازن منطقه‌اي بر اساس رقابت منصفانه، مي‌تواند نياز به امنيت مشترك و همكاري بر اساس منافع همگاني ايجاد كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون