• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4427 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ مرداد

نگاهي به «عشق گوش، عشق گوشوار»

گوشواره از ياد رفته

نفيسه مرشدزاده

 

 

«من فلسفه زندگي او را تاييد مي‌كنم. اصلا من يك تاييدكننده حرفه‌اي هستم. در اين كار رودست ندارم. اگر تاييد نكنم، مجبور مي‌شوم بحث و جدل راه بيندازم و با آن تنبلي خاصي كه من در حرف زدن دارم اين كار با مزاج من سازگار نيست. به ‌مرور كشف كرده‌ام اگر بخواهم دم به تله ندهم لازم است از هر گونه مخالفت با عقايد ديگران خودداري كنم.» آخرين عنوان از هفت متن كتاب «عشق گوش، عشق گوشوار» يك گزارش روايي ژورناليستي از 4 شخصيت واقعي است. روايت مستند و روزنامه‌نگارانه از چند چهره‌: عبدالحسين نوشين، پري آقابايف، حسينقلي مستعان و علي‌اصغر گرمسيري. گزارشي استادانه كه اگر برش‌هايي از روايت را بي‌اشاره به اسم چهره‌ها همين امروز در روزنامه منتشر كنيد، شايد به نظر بيايد دبير سرويسي آشنا به جديدترين شگردهاي مستندنويسي امروز دنيا آن را نوشته است. در روايت «چهار خاطره بادآورد به روايت شاه‌پريان» با باور صريح ولي روايي اين نويسنده روبه‌رو مي‌شويم. در «چهار خاطره...» از آن هاشمي‌نژاد پژوهشگر، هاشمي‌نژاد رمان‌نويس و مترجم يا آن هاشمي‌نژاد عرفان‌نويسي‌ها خبري نيست. سويه بازيگوش و شخصي‌نويس و شوخ‌ طبعي از او پيداست كه در ديگر آثارش كمتر مي‌شود ديد. «چهار خاطره...» نقبي است به ذهن مردي كه وقار كلمات و تسلطش به ساخت جملات هميشه اين صداي ذهني صريح و بي‌پرده و راحتش را پنهان كرده اما در اين اول ‌شخص‌نويسي و راحت‌نويسي و بادآوردگي خاطرات هم تسلطش به قالب نوشته حيرت‌انگيز است. نه به دام شاعرانگي مي‌افتد، نه در استفاده از داستان و استعاره زياده‌روي مي‌كند و نه بيش از اندازه صداي ذهنش را خرج مي‌كند. عبور سرد و گزارشي از كليت وقايع و آدم‌ها و نيفتادن به دام جزئيات و توصيف‌هايي كه همه پيرترها وقت نوشتن خاطره اسيرش مي‌شوند. 6 فصل ديگر كتاب «عشق گوش، عشق گوشوار» هر كدام موضوع پژوهشي متفاوتي دارند و تامل‌هاي نويسنده روي ريشه‌هاي روايت و نمايش و تيپ‌هاي شخصيتي و عرفان و نيايش در آثار ادبي فارسي‌اند ولي «چهار خاطره...» بيرون از آن 6‌ متن براي خودش شاد و سرخوش آخر كتاب ايستاده است. آن ته ايستاده و به ما كه تصورمان از نويسنده 6 فصل ديگر پيرمردي جا افتاده و جا سنگين و كند و دست ‌شسته از دنيا و در جست‌وجوي معناست، مي‌خندد:«باز هم مرا نشناختيد.» در اين روزها كه طوطي‌ها ما را در برگرفته‌اند و به قاعده پرندگان هيچكاك به پنهان‌ترين فضاهاي زيستي‌مان راه يافته‌اند در دوره‌اي كه طوطي‌ها از درز تمام شبكه‌هاي اجتماعي بيرون مي‌زنند، چيزهايي را كه نمي‌فهمند با حرارت و غلو بازگو مي‌كنند و با كلي‌گويي و كم‌گويي و جملات كوتاه فضل‌فروشانه، نمايش راه مي‌اندازند، آثار قاسم هاشمي‌نژاد دور از دسترس‌تر از هميشه به نظر مي‌رسد. احاطه او به همه قالب‌هاي نوشتن، تنوع رشك‌برانگيز موضوعات و حوزه‌هاي فكري كه اين مرد روي آنها تامل كرده است در روزگاري كه زاويه ديد و قالب‌هاي حاكم بر نظردهي چهره‌ها و استادان با دو حركت حدس ‌زدني است به افسانه پهلو مي‌زند. چطور مي‌توانسته در همه اين فرم‌ها بنويسد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون